کد خبر : 1264307 | 11 شهریور 1394 ساعت 14:34 | 167.5K بازدید | 32 دیدگاه

یادداشت

مرثیه ای برای دخیا؛ بازنده بزرگ نقل و انتقالات

دخیا ساعت ها برای شنیدن این خبر که پیوستنش به رئال رسمی شده در انتظار نشست اما در عمل اتفاق دیگری رخ داد و او در کمال حیرت، دروازه بان منچستریونایتد باقی ماند.

مرثیه ای برای دخیا؛ بازنده بزرگ نقل و انتقالات
به گزارش "ورزش سه"، دخیا تصمیم خود برای ترک الدترافورد را گرفته بود. او زمانی که پیشنهاد تمدید قرارداد منچستریونایتد که 2.6 میلیون یورو سالانه بالاتر از پیشنهاد رئال مادرید بود را رد کرد، نشان داد که هدف او از بازگشت به اسپانیا مسائل مادی نیست. او برای این کار حاضر شد تاوانی چون سکونشینی و تحمل اعتراضات و بعضا توهین های هواداران یونایتد را نیز به جان بخرد؛ به این امید که روز دوشنبه ساعت 13 در برنابئو، نشان رئال مادرید را بر سینه بزند.

اتفاقی که در ساعت صفر سه شنبه برای او رخ داد را هیچکس تصور نمی کرد. گویی فیلمنامه این ماجرا را وس کریون فقید نوشته باشد، دخیا همچون شخصیت اول فیلم های کریون، دچار یک کابوس و طلسم لعنتی شد.

دخیا از تالار افتخارات برنابئو و مراسم معارفه به عنوان بازیکن جدید رئال مادرید به یکباره پرت شد به تونل ورزشگاه الدترافورد، با همان نشان قبلی روی سینه و کنار همان سرمربی و هواداران سابق. رویای او با یک ایمیل دیرهنگام، یک سوتفاهم بدموقع و کسی چه میداند، یک کارشکنی و سهل انگاری عامدانه، رنگ واقعیت به خود نگرفت.

شاید اگر احساس وظیفه شناسی برای حضور در کمپ تیم ملی اسپانیا نبود، دخیا ترجیح می داد چند روزی از خانه خارج نشده و در انظار عمومی ظاهر نشود؛ چنانچه تصاویر ورود او به کمپ لاس روزاس، نشاندهنده احوالات درونی او در شب گذشته بودند.

گیج و سردرگم از فاجعه رخ داده

پس از اطلاع از شکست پروسه جدائیش از یونایتد، دخیا به منزل نامزدش در مادرید پناه برد و تا ساعت 21 شب گذشته که برای حضور در اردوی تیم ملی اسپانیا در کمپ لاس روزاس آفتابی شد، کسی خبری از او نداشت.او پیش از حضور در کمپ، با ژرژ مندس، مدیر برنامه هایش نیز در مورد اتفاقات رخ داده نشستی را برگزار کرد.

چهره او در هنگام ورود به کمپ جدی و خسته به نظر می رسید.به نوعی او یکی از بدترین ساعات دوران ورزشی خود را پشت سر می گذاشت. در واقع دخیا همه کاری برای پیوستن به رئال مادرید انجام داد اما حالا برای دومین بار بر خلاف میل قلبی خود مجبور است که به منچستر برگردد.

اولین بار ماه گذشته بود که او برای حضور در تمرینات پیش فصل یونایتد به منچستر و کمپ کرینگتون بازگشت. او هرگز انتظار این را نداشت که فصل جدید را نیز با پیراهن یونایتد آغاز کند و گمان می برد که مذاکرات بین رئال و یونایتد، پیش از شروع تمرینات پیش فصل به سرانجام برسد و حالا دوباره این داستان تکرار خواهد شد.

آینده او در منچستریونایتد همچنان مبهم به نظر می رسد. شیاطین سرخ شنبه دو هفته دیگر در الدترافورد میزبان لیورپول هستند. یک ال کلاسیکوی انگلیسی. حال نوبت فان خال است تا در مورد دروازه تیمش تصمیماتی جدید بگیرد. او باید بین دروازه بانی که تا ساعاتی پیش خود را با پیراهن رئال می دید و دروازه بانی که برابر سوانسی با اشتباهات فاحشش باخت 2-1 یونایتد را رقم زد(رومرو) یکی را انتخاب کند.

و منچستریونایتد همچنان روی دخیا حساب می کند

با وجود همه اتفاقاتی که حول محور دخیا در تابستان رخ داد، فان خال و منچستریونایتد همچنان روی دروازه بان اسپانیایی خود حساب می کنند؛ دروازه بانی که به انتخاب هواداران، بهترین بازیکن شیاطین در دو سال اخیر بوده است. فان خال حالا منتظر بازگشت دخیا به تمرینات یونایتد است تا بتواند بار دیگر از او در لیگ برتر و البته لیگ قهرمانان استفاده کند.

یونایتد باشگاه کوچکی نیست؛ برعکس، این تیم اهداف بسیار بلندپروازانه ای چه در انگلیس و چه در اروپا دنبال می کند و برای رسیدن به این اهداف، به نظر نمی رسد که دروازه بانی چون رومرو، به دخیایی که حالا دیگر ماندنی شده، ترجیح داده شود.

پیشنهاد تمدید قرارداد یونایتد به دخیا نیز همچنان پابرجاست و پیش بینی می شود که طی هفته های آتی، بار دیگر سعی در بازگرداندن دروازه بان اسپانیایی محبوب، پای میز مذاکره شود.در واقع باشگاه قرمز شهر منچستر، چاره ای هم جز این کار ندارد چون خیلی خوب می داند که دخیا، از ماه ژانویه آزاد است تا با رئال مادرید قرارداد امضا کرده و به عنوان بازیکن آزاد از تابستان آینده راهی این تیم شود. آنها تنها 6 ماه دیگر برای متقاعد کردن دخیا زمان دارند.

اما دخیا؛ بهترین اتفاق برای دخیا می تواند این باشد که او با فراموشی هر آنچه که طی دو سه روز اخیر برایش رخ داده، یک بار دیگر روی فوتبال و منچستریونایتد تمرکز کند. دستکش هایش و جهان فوتبال منتظر بازگشت او به زمین سبز هستند.این بهترین اتفاقی است که می توان برای او متصور بود.

منبع: مارکا
ترجمه: رضا سیف

دیدگاه‌ها