کد خبر : 1309762 |
18 اسفند 1394 ساعت 16:37 |
162.1K بازدید |
16
دیدگاه
بعد از اتفاقات ناخوشایند بین پیکان و بانک سرمایه؛
فینال؛ روزی که همه به حال والیبال تاسف خوردند
درگیری، تنش، توهین و فحاشی در بازی فینال لیگ والیبال به اوج رسید و اعضای دو تیم فارغ از نتیجه به رفتار بازیکنان مخصوصا ملی پوشان تاسف می خوردند.
به گزارش "ورزش سه"، شاید بتوان زشت ترین فینال سال های اخیر را بازی شب گذشته بین تیم های پیکان و بانک سرمایه نامید جایی که هیچ اثری از زیبایی ورزش و والیبال دیده نمی شد، دیداری که بعد از آن دو تیم در رختکن ناراحت بودند و شادی نمی کردند، به این دلایل:
* اول اینکه تماشاگران دو تیم از حضور در سالن محروم بودند و خانه والیبال تنها چند عامل برگزاری را در خود می دید که همین موضوع برای از بین بردن زیبایی یک دیدار کافی است. البته در دیدار اول با توجه به شاخص های تنبیه فدراسیون اصلا توهینی از زبان تماشاگران شنیده نشد و اگر آن الفاظ قابل محروم کردن بود تمام بازی های لیگ می بایست بدون تماشاگر برگزار می شد.
* دوم اینکه حرمت ها بیش از هر وقت شکسته شد. دیگر بزرگتر یا کوچکتر در زمین مشخص نبود، مربی با بازیکن وارد تنش می شد، بازیکن این تیم با کادر فنی آن تیم، بازیکن جوان با کاپیتان با تجربه و تاسف بار تر از همه شاگرد و استاد. شاید تمام بازی های لیگ به این اندازه فحاشی و توهین شود اما سکوت سالن این اتفاقات را بیش از پیش پر رنگ کرد تا پرده ها بیشتر از همیشه بین دوستان ملی و دشمنان لیگی برداشته شود.
* سوم اینکه زخم های کهنه سرباز کرد و سرمربیان دو تیم دهان به اعترافاتی قدیمی باز کردند. کارخانه از 15 سال زحمتی که برای مربی حریف کشیده بود می گفت و اعتقاد داشت او پیمان اکبری را پیمان اکبری کرده است تا جایی که پیمان رنگ پادگان را هم ندیده بود. البته اکبری کمی سربسته تر صحبت کرد و از کنترل کادر فنی روی سکوها پرده برداشت و تغییر عقایدی که باید روی کارخانه بدهد.
* چهارم و بدتر از همه اینکه در پایان بازی هیچ یک از دو تیم در رختکن خوشحال نبودند و بازار گله گذاری داغ بود. به دفعات بازیکنان با یکدیگر دهان به دهان شدند و بدترین الفاظ را به یکدیگر نسبت دادند که این اتفاق بارها افتاده است اما در بازی دیشب به اوج رسید. تمام حاضرین در زمین با یکدیگر دوستانی نزدیک هستند که بارها در تیم ملی کنار هم بودند اما موضوع تاسف بار همین رفتاری است که چند دوست که قرار است الگو باشند با یکدیگر دارند.
* این دیدار هیچ یک از فاکتورهای زیبایی را نداشت چرا که نه تماشاگری بود، نه بازی زیبایی از لحاظ فنی برگزار شد، نه رفتار بازیکنان با هم زیبا بود و نه هیچ چیز دیگری و در طرف مقابل تمام فاکتورهای زشتی دیده می شد. توهین، اهانت، زیر پا گذاشتن حرمت بزرگتر، کوچکتری، ریختن پته یگدیگر روی آب، باز شدن زخم های کهنه و فحاشی که در پایان به شکستن حرمت تعداد زیادی از ملی پوشان به اتمام رسید.
بی ادبی و بی احترامی برای والیبالی ها عادی شده!
بهمن سلطانی یکی از اسطوره های والیبال ایران که حالا مشاوره باشگاه پیکان است بعد از بازی شب گذشته می گوید:« من اصلا به نتیجه نمی خواهم اشاره ای کنم و اینکه تقصیر چه کسی بود، من فقط می توانم بگویم این والیبالی نیست که از قدیمی ها قرار بود به ارث برسد. سالن افراسیابی 2 هزار نفر ظرفیت داشت و 5 هزار تماشاگر برای تماشای یک دیدار می آمدند که آنقدر ازدحام می شد که دور زمین آدم می نشت و بازیکنان سرویس با دورخیز نمی توانستند بزنند. بازیکنان هم با آن خلق تند و جنوب شهری تهران به زمین می آمدند و بازی ها فوق العاده حساس بود، چرا در آن زمان یک نفر به دیگری بی احترامی نمی کرد؟ به قول الانی ها سطح فرهنگی حالا بالاتر است، پول ها حرفه ای تر است، رسانه و همه امکانات هم در اختیار است اما مگر می شود انقدر بی ادبی و احترامی برای والیبالیست های ملی عادی باشد؟ کارخانه را من سال هاست می شناسم و رابطه خوبی داریم اما اینکه نگذاشتم اکبری به پادگان برود برای چه بازگو می شود؟ غیر از اینکه حالا بازیکنان سرباز برای تراکتور سازی بازی می کنند؟ در زمان هم والیبالیست ها به صنام می رفتند و این بازگو کردن ندارد. اکبری مربی جوانی است که سال به سال با تجربه تر می شود، حالا مرد 58 ساله باید بیاید اینطور حرف ها را پشت سر او بزند؟ مربیان دست بوس به تیم ملی بروند و اوضاع اخلاقی بشود اینی که هست؟ این بی احترامی ها اگر همین طور ادامه پیدا کند باید فاتحه والیبال را خواند و در فدراسیون را تخته کرد.
* اول اینکه تماشاگران دو تیم از حضور در سالن محروم بودند و خانه والیبال تنها چند عامل برگزاری را در خود می دید که همین موضوع برای از بین بردن زیبایی یک دیدار کافی است. البته در دیدار اول با توجه به شاخص های تنبیه فدراسیون اصلا توهینی از زبان تماشاگران شنیده نشد و اگر آن الفاظ قابل محروم کردن بود تمام بازی های لیگ می بایست بدون تماشاگر برگزار می شد.
* دوم اینکه حرمت ها بیش از هر وقت شکسته شد. دیگر بزرگتر یا کوچکتر در زمین مشخص نبود، مربی با بازیکن وارد تنش می شد، بازیکن این تیم با کادر فنی آن تیم، بازیکن جوان با کاپیتان با تجربه و تاسف بار تر از همه شاگرد و استاد. شاید تمام بازی های لیگ به این اندازه فحاشی و توهین شود اما سکوت سالن این اتفاقات را بیش از پیش پر رنگ کرد تا پرده ها بیشتر از همیشه بین دوستان ملی و دشمنان لیگی برداشته شود.
* سوم اینکه زخم های کهنه سرباز کرد و سرمربیان دو تیم دهان به اعترافاتی قدیمی باز کردند. کارخانه از 15 سال زحمتی که برای مربی حریف کشیده بود می گفت و اعتقاد داشت او پیمان اکبری را پیمان اکبری کرده است تا جایی که پیمان رنگ پادگان را هم ندیده بود. البته اکبری کمی سربسته تر صحبت کرد و از کنترل کادر فنی روی سکوها پرده برداشت و تغییر عقایدی که باید روی کارخانه بدهد.
* چهارم و بدتر از همه اینکه در پایان بازی هیچ یک از دو تیم در رختکن خوشحال نبودند و بازار گله گذاری داغ بود. به دفعات بازیکنان با یکدیگر دهان به دهان شدند و بدترین الفاظ را به یکدیگر نسبت دادند که این اتفاق بارها افتاده است اما در بازی دیشب به اوج رسید. تمام حاضرین در زمین با یکدیگر دوستانی نزدیک هستند که بارها در تیم ملی کنار هم بودند اما موضوع تاسف بار همین رفتاری است که چند دوست که قرار است الگو باشند با یکدیگر دارند.
* این دیدار هیچ یک از فاکتورهای زیبایی را نداشت چرا که نه تماشاگری بود، نه بازی زیبایی از لحاظ فنی برگزار شد، نه رفتار بازیکنان با هم زیبا بود و نه هیچ چیز دیگری و در طرف مقابل تمام فاکتورهای زشتی دیده می شد. توهین، اهانت، زیر پا گذاشتن حرمت بزرگتر، کوچکتری، ریختن پته یگدیگر روی آب، باز شدن زخم های کهنه و فحاشی که در پایان به شکستن حرمت تعداد زیادی از ملی پوشان به اتمام رسید.