کد خبر : 1325866 | 26 اردیبهشت 1395 ساعت 11:04 | 20.5K بازدید | 14 دیدگاه

باد بر پرچم خوزستان

دل نوشته‌ای از یک هوادار اهوازی

قهرمانی استقلال خوزستان در لیگ پانزدهم که پس از قهرمانی‌های سپاهان و فولاد در دو دوره قبل، سومین قهرمانی متوالی تیمهای شهرستانی است شاید آغازی باشد بر یک پایان...

دل نوشته‌ای از یک هوادار اهوازی

به گزارش "ورزش سه"، غرور؛ این تمام حسی است که در یک لحظه همه وجودم را فرا می‌گیرد؛ درست وقتی که آخرین پله را هم بالا می‌روم تا وارد ورزشگاه شوم از طبقه دوم ضلع غربی، حسی غریب مرا با خود می‌برد، ترکیبی از بهت و غرور. وقتی می‌رسم یک دقیقه ایی هست که بازی شروع شده، اما من مبهوت خیل جمعیتی هستم که آمده‌اند تا جوانان خودباور استقلال خوزستان را تنها نگذارند. عظیم‌ترین جمعیتی که غدیر به چشم دیده است، امروز منتظر تکمیل یک جشن  است. جشنی که پیش از سوت آغاز آخرین بازی، برای ما خوزستانی‌ها آغاز شده است.

 

***
مرحوم جلال آل احمد در یادداشتی که به مناسبت درگذشت تختی نوشته است، تعبیر جالبی از او دارد، آنجا که می‌گوید: " آخر جهان پهلوان باشی و در بودن خودت جبران کرده باشی نبودن‌های فردی و اجتماعی دیگران را..." و این حکایت فوتبال است برای مردم با صفای جنوب. مردمی که سخاوتشان را از خاک زرخیز و گشادگی دستشان را از کارون بخشنده به ارث برده‌اند، فوتبال برایشان نقش جهان پهلوان را بازی می‌کند. مردم کم توقع خوزستان که حماسه‌های پایداری هشت ساله‌شان، حکایت ماندگار دفتر تاریخ ایران شده است، و صبورانه با کاستی‌ها و کمبودها ساخته‌اند و دم برنیاورده‌اند، راه و رسم قناعت را خوب می‌دانند. فوتبال برای این مردم با صفا مانند همان پهلوانی است که پیروزی‌هایش گویی جبران تمام دردها و نداشته هاست. مردم بی آلایشی که برای شاد کردن دلشان ساده‌ترین و کوچک‌ترین بهانه‌ها کافی است. فوتبال اینجا، همان بهانه ساده است برای برپا کردن شادی‌های بزرگ در دل‌های بزرگ. برای مردم جنوب فوتبال همه زندگی است و همه شادی و ویسی و سربازان بی ادعایش، حالا قهرمان‌هایی هستند که بهانه‌های ساده را پدید آورده‌اند.

 

آنها، با شاهکارشان از سهل و ممتنع‌ترین ورزش دنیا، بهانه‌ای ساخته‌اند برای خنده‌های بی ریا و ساده و برای یزله های بی پایان، برای بوق‌های ممتد و برف پاک کن‌های رقصان. شاهکار اگر میگویم نه تنها به خاطر کسب قهرمانی است، که این عنوان را دیگران هم به‌دست آورده‌اند، اما آنچه کار ویسی را متمایز از سایرین کرد، اعتمادی بود که او به نیروهای با کیفیت و بی حاشیه و منظم بومی کرد. زهیوی، جانفزا، بیت سعید، عاشوری، کعبی، زبیدی و... مردانی بودند که نخستین فصل حضور در لیگ برتر را تجربه می‌کردند و تا پیش از این در چنین سطحی به میدان نرفته بودند. از سوی دیگر، استقلال خوزستان، مثل هر تیم شهرستانی کم پشتوانه، از ابتدای لیگ وارد رقابتی نابرابر شد، رقابتی که در یک سوی آن تیم‌هایی چون استقلال و پرسپولیس با تبلیغات گسترده مطبوعاتی و رسانه ایی و بیشترین زمان آنتن‌های تلویزیونی و صفحات دنیای مجازی قرار داشتند. شاید این به شوخی شبیه باشد که تیمی در صدر جدول قرار داشته باشد و با محاسبات آماری دارای بیشترین شانس قهرمانی هم باشد اما حتی در هفته آخر و در بازی حساس تعیین قهرمان هم از امتیاز پخش سراسری نیز بهره نبرد، این شوخی اما دیروز رنگ حقیقت به خود گرفت. حقیقتی تلخ که ویسی و یارانش با شاهکارشان گویی با لبخندی تلخ از کنارش گذشتند.


شاهکار ویسی در چنین شرایطی است که رخ می‌نماید، جایی که بدون بهره‌مندی از ابزارهای تبلیغاتی وسیع و با کمترین هزینه، تنها با اتکا به جوانان خوب خوزستانی، رؤیایی را به واقعیت تبدیل کنی که برای بزرگان فوتبال در این فصل محقق نشد.


قهرمانی استقلال خوزستان در لیگ پانزدهم که پس از قهرمانی‌های سپاهان و فولاد در دو دوره قبل، سومین قهرمانی متوالی تیم‌های شهرستانی است شاید آغازی باشد بر یک پایان. پایان عصر دو قطبی قرمز-آبی و آغاز عصر قدرت‌های نوظهور و راه سوم، در دنیای توپ گرد که بی شک ثمره آن رشد و توسعه کیفی این ورزش مهیج است.


***


خورشید آرام آرام سر از مشرق بر می‌آورد و روز آغاز می‌شود، اما هنوز خواب به چشمان مردم خوزستان نیامده است. شبی که اهواز تا صبح نخوابید از شوق تماشای اهتزاز پرچم‌های پیروزی در بامداد قهرمانی اما شک ندارم چنین شبی برای ویسی، اولین شب آرامش بود، چرا که دیگر سنگینی باری را که بر دوش داشت، حس نمی‌کند. او بار را به سلامت به مقصد رساند و مأموریت را به درستی انجام داد و قدرتش را به رخ همه آنها که باورش نداشتند کشید.


سعید امام

دیدگاه‌ها