کد خبر : 1383344 | 08 دی 1395 ساعت 18:45 | 69.7K بازدید | 0 دیدگاه

مشهورترین اختلاف‌های کاپیتان - مربی در ایران

اختلاف کاپیتان و مربی در فوتبال ایران، یکی از پرتکرارترین اختلافاتی است که در تیم‌های بزرگ و حتی ملی مشاهده شده است.

مشهورترین اختلاف‌های کاپیتان - مربی در ایران

به گزارش "ورزش سه" اختلاف کاپیتان و مربی در فوتبال ایران، یکی از پرتکرارترین اختلافاتی است که در تیم‌های بزرگ و حتی ملی مشاهده شده است. اختلاف این روزهای منصوریان و رحمتی اولین اتفاق از این دست نیست و نظایر زیادی از آن را می‌توان در فوتبال ایران نام برد. نکته جالب در اغلب این اتفاقات این‌ است که رابطه سرمربی و کاپیتان با نوعی صمیمیت و نزدیکی بیش از حد آغاز شده و در نهایت به جدال و اختلاف رسیده است. چند نمونه از این اختلافات در ادامه یادآوری می‌شود:

 

احمدرضا عابدزاده و علی پروین:

وقتی علی پروین در سال ۷۷ پس از پنج سال دوری به پرسپولیس بازگشت، عابدزاده که تازه از جام‌جهانی برگشته بود با مصدومیت زانو مواجه بود. زانویی که پس از مصدومیت سال ۷۲ در همه این سال‌ها او را آزار داده بود. او دو ماه قبل از جام‌جهانی مجبور شد که پایش را به جراحان بسپارد و برخلاف این‌که پیش‌بینی می‌شد به بازی‌های ایران در جام‌جهانی نرسد اما با پشتکاری ستودنی توانست در دو بازی ایران مقابل آمریکا و آلمان درون دروازه بایستد. اما فشار بیش از حد او روی پای تازه جراحی شده‌اش باعث شد تا پس از جام‌جهانی دوباره با مصدومیت مزمن زانویش مواجه شود. در چنین شرایطی پروین به پرسپولیس آمد و از عابدزاده خواست که به خاطر او و پرسپولیس، جراحی بر روی پایش را به تعویق بیندازد. همین شد که عابدزاده با پایی مصدوم که حتی با آن نمی‌توانست ضربات کنار دروازه را بزند، به کمک پرسپولیس آمد و به خوبی از دروازه این تیم محافظت کرد. پروین بارها در مصاحبه‌های خود عابدزاده را با معرفت خواند و ادعا کرد که او با یک پا هم از تمام دروازه بان‌های ایران بهتر است. پس از قطعی شدن قهرمانی پرسپولیس در لیگ آن هم چند هفته مانده به پایان، عابدزاده پایش را عمل کرد و چند ماه دوران نقاهتش را سپری کرد. اما به محض بازگشت باز پروین او را در بازی‌های جام باشگاه‌های آسیا درون دروازه پرسپولیس قرار داد. اما در سال هفتاد و نه ورق برگشت و پروین که متوجه محبوبیت شدید عابدزاده شده بود و نفوذ او را در بین هواداران و بازیکنان پرسپولیس دید، کم‌کم خواستار کنار رفتن عابدزاده شد. وقتی عابدزاده در سال ۷۹ پس از دو سال و نیم به تیم ملی دعوت شد، پروین حمایتی از او نکرد و برعکس گفت که دلیل اصرار او را به ادامه دادن دوران بازی‌اش با زانوی مصدوم نمی‌فهمد.

اختلاف بین پروین و عابدزاده باعث شد تا این دروازه بان اعلام کند پس از بازی پرسپولیس و الهلال در جام باشگاه‌های آسیا از فوتبال خداحافظی می‌کند. عابدزاده پس از برد سه بر یک پرسپولیس مقابل الهلال در اسفندماه ۷۹ تا پایان سال دیگر در دروازه پرسپولیس قرار نگرفت، اما خبری عجیب در نوروز سال ۸۰ از سوی محمود خوردبین در رسانه‌ها اعلام شد و آن لیست بازیکنان اخراجی پرسپولیس بود که در صدر آن نام عابدزاده قرار داشت. هرچند پس از مدتی عابدزاده به پرسپولیس بازگشت و آخرین بازی خود را مقابل سپاهان انجام داد، اما گنجاندن نام او در بین اخراجی‌ها، خبر از اختلاف عمیق پروین و عابدزاده می‌داد. چند ماه بعد یکی از مدعیان مالکیت پرسپولیس عابدزاده را سرمربی و سرپرست پرسپولیس اعلام کرد، اما سازمان تربیت بدنی این تصمیم را وتو کرد تا عابدزاده راهی سایپا شود. اسفند سال هشتاد و سکته مغزی عابدزاده پایانی بر اختلاف دو چهره محبوب فوتبال ایران بود. این دو در حال حاضر رابطه بسیار خوبی با هم دارند.

 

پورحیدری و زرینچه:

جواد زرینچه که یکی از بازیکنان باسابقه فوتبال ایران بود، تنها در دوره سرمربیگری مرحوم پورحیدری کاپیتانی تیم ملی را تجربه کرد. پورحیدری اعتقاد عجیبی به زرینچه داشت به طوری که او را در پست دفاع آخر جانشین نادر محمدخانی کرد. زرینچه در یک و نیم سالی که پورحیدری سرمربی تیم ملی بود یکی از بازیکنان ثابت بود. اما پس از اینکه جلال طالبی در اسفند ۷۸ جانشین پورحیدری شد، در بازی‌های مقدماتی جام‌ ملتها جای خود را به افشین پیروانی داد و برای مرحله نهایی بازی‌ها نیز جایی در فهرست نفرات تیم ملی نداشت. در این زمان که پورحیدری سرمربی زرینچه در استقلال بود در چند مصاحبه از کاپیتان تیمش دفاع کرد و او را مستحق حضور در تیم ملی دانست. اما چند ماه بعد، رابطه سرمربی و کاپیتان به سردی گرایید و پورحیدری مدعی شد که زرینچه باید از فوتبال خداحافظی کند. این موضوع باعث قهر زرینچه از استقلال شد و تا زمانی که پورحیدری جای خود را به رولندکخ نداده بود به استقلال بازنگشت. هرچند زرینچه در تیم کخ نیز دوام نیاورد و مجبور شد فوتبالش را در تیم صباباتری که در آن زمان در لیگ یک حضور داشت تمام کند.

 

محمد پنجعلی و پرویز دهداری:

اختلافات بین این دو در بازی‌های آسیایی ۱۹۸۶ منجر به فاجعه‌ی استعفای ۱۴ بازیکن از تیم ملی شد. دهداری اعتقاد داشت که دوران بازی پنجعلی سرآمده و او به همراه چند بازیکن باتجربه‌ی دیگر باید از تیم‌ملی کنار روند. رفتارهای سخت‌گیرانه‌ دستیاران دهداری نیز مزید بر علت شد تا بازیکنان جوان‌تر نیز در جو رفاقتی آن زمان در حمایت از بازیکنان باتجربه استعفا دهند. هدف آن‌ها تحت‌ فشار قرار دادن فدراسیون برای برکناری سرمربی تیم بود اما فدراسیون پشت سرمربی‌اش درآمد و برخی از بازیکنان مستعفی را با محرومیت مواجه کرد.

 

فرشادپیوس و استانکو:

پرسپولیس قهرمان لیگ ۷۴ شده بود و خود را برای لیگ ۷۵ آماده می‌کرد که خبر رسید فرشاد پیوس از پرسپولیس قهر کرده است. استانکو که در تیم ملی پیوس را کاپیتان خود کرده بود در پرسپولیس نیز فرشاد را مهاجم و کاپیتان اول خود کرد اما برای سال ۷۵ این مربی سیستم جدیدی برای تاکتیک تیمش انتخاب کرده بود و طبق آن فرشاد باید یک خط عقب‌تر بازی می‌کرد. همین موضوع باعث شد تا فرشاد با قهر پرسپولیس را ترک کند و تنها پس از رفتن استانکو به تیم بازگردد. بدین ترتیب پیوس تقریبا یک سال از میادین دور بود و در هیچ تیمی بازی نکرد و پس از رفتن استانکو چند بازی برای پرسپولیس انجام داد و سپس در دربی تیر ۷۶ از فوتبال خداحافظی کرد. وقتی به استانکو در مورد محبوبیت پیوس و این‌که هواداران از رفتن او ناراحت می‌شوند گفته شد این مربی در جواب عنوان کرد که کسانی که پیوس را دوست دارند عکسش را به دیوار اتاق خود بزنند تا او را همیشه ببینند. بعدها پیوس اعتراف کرد که در اختلاف آنها حق با استانکو بوده است.

 

امیر قلعه‌نویی و منصور پورحیدری:

مصدومیت مزمن پای قلعه‌نویی در سال ۷۵ باعث شده بود تا این بازیکن از آمادگی همیشگی‌اش فاصله بگیرد. در این میان مرحوم پورحیدری، قلعه‌نویی را در دربی سال ۷۵، نیمکت‌نشین کرد و هرچند که در نیمه دوم کاپیتانش را به زمین فرستاد، اما همین موضوع اختلاف بین این دو را تشدید کرد. در این میان قلعه‌نویی در جریان تغییر سرمربی، از حجازی حمایت کرد و فتح‌الله زاده که تازه مدیرعامل شده بود ناصر حجازی را سرمربی استقلال کرد، تا مدت کوتاهی پس از باخت در آن دربی، حجازی جانشین پورحیدری شود. اختلاف بین قلعه‌نویی و پورحیدری با توجه به تغییر سرمربی در استقلال چندان نمود پیدا نکرد.

 

 مانوئل ژوزه و علی کریمی:

در روزهای اول تمرینات پرسپولیس با حضور ژوزه، شوخی‌های این مربی با علی کریمی و چشمک زدن‌های او به دو کاپیتان تیمش یعنی مهدوی‌کیا و کریمی سوژه عکاسان بود. اما رابطه خوب ژوزه و کریمی دوام چندانی نداشت و در نهایت ژوزه حکم به اخراج کاپیتان محبوب پرسپولیس داد. ژوزه معتقد بود که رفتار کریمی پس از بازگشت از اردوی تیم‌ملی تغییر کرده و او تحت تاثیر بدگویی‌های کی روش نسبت به خودش قرار گرفته است. اختلاف ژوزه و کریمی بسیار به ضرر پرسپولیس تمام شد. قبل از ژوزه نیز، کریمی با دنیزلی به اختلاف برخورد و این مربی در اردوی خارج از کشور پرسپولیس حکم به اخراج کریمی داده بود که با وساطت مدیران تیم، این مسئله ختم به خیر شد.

 

افشین قطبی و جواد نکونام:

اختلاف این دو پس از حذف ایران از جام ملت‌های ۲۰۱۱ و در پی مصاحبه های تند نکونام علیه قطبی آشکار شد. هرچند اتمام قرارداد قطبی با تیم ملی باعث شد تا این بار در اختلاف سرمربی و کاپیتان،این کاپیتان باشد که در تیم ماندگار شود.

 

شاید معروف‌ترین نمونه‌ی اختلاف بین سرمربی و کاپیتان در فوتبال دنیا را بتوان اختلاف فرگوسن و روی‌کین در منچستریونایتد دانست. در اختلاف بین این دو کارلوس‌کی روش که در آن زمان دستیار فرگوسن بود نقش اصلی را داشت، چراکه در اصل این اعتراض کین به کی روش بر سر برنامه‌های تمرینی و اردویی بود که باعث شد فرگوسن طرف دستیارش را بگیرد و عذر کاپیتان مورد علاقه‌اش را بخواهد. مورد منصوریان و رحمتی شباهت زیادی به مورد فرگوسن و کین دارد.

 

اینکه چرا در فوتبال ایران این‌گونه اختلافات به دفعات مشاهده می‌شود، نیاز به بررسی دقیق و کارشناسی دارد اما مهمترین دلیل بروز این اختلافات را می‌توان گم کردن و اختلاط مرزهای بین رفتار حرفه‌ای و رفتار دوستانه دانست. فریدون زندی چند سال پیش در مصاحبه‌ای گفت که در آلمان بازیکنان و مربیان در بیرون از زمین و در زندگی شخصی خود رفاقت و رفت‌وآمدی ندارند اما در داخل زمین با هم رفیقند و برای موفقیت تیم تلاش می‌کنند اما در ایران رفاقت بیشتر در بیرون از زمین و در روابط شخصی دیده می‌شود و حتی بازیکنان تیم‌های مختلف با هم رفت‌و‌آمد دوستانه دارند. همچنین در فرهنگ و منش ایرانی دو پادشاه در یک اقلیم نمی‌گنجد و سیستم مدیریتی با ساختار از بالا به پایین جایی برای دو رئیس باقی نمی گذارد. همین می‌شود که هم مربی و هم کاپیتان می‌خواهند نفر اول باشند و قادر به تفکیک وظایف بین خود نیستند.

دیدگاه‌ها