معنای بازگشت در یک حادثه تاریخی
خیلی نادر، خیلی کمیاب - افسانه صعود بارسا
معجزه اتفاق افتاد و تا سالها درباره آن حرف میزنند. هیچ تیمی در تاریخ رقابتهای اروپایی از ابتدای جام باشگاههای اروپا تا سهشنبه هفته پیش نتوانست باخت 4 بر صفرش در بازی رفت را جبران کند.
به گزارش "ورزش سه" ، در جام باشگاهها، نه در لیگ قهرمانان. نه در جام در جام، نه در جام یوفا، لیگ اروپا و نه حتی در جام اینتر توتو. در 185 بار قبلی که یک تیم بازی رفت را 4 بر صفر باخته بود، آن تیم صعود نکرده بود. این واقعیت به تنهایی کافی است تا به اهمیت کاری که بارسلونا برابر پاریسنژرمن در بازی احتمالات بعید انجام داد پی ببرید اما جز اینها، چیزهای دیگری هم هست. در هفت دقیقه سه گل زده شد و دو گل هم در وقتهای اضافه. چنین اتفاقی بیسابقه نبود اما به شدت نادر بود. اینکه هر دو اتفاق در یک بازی رخ دهد هم البته آنقدر غیرمحتمل بود که پیدا کردن الماس در بیابان.
*بعد از آن هم یک واقعیت دیگر بود که پاریسنژرمن هرگز در هیچ تورنمنتی بیش از 6 گل نخورده است، همان تعداد گلی که چهارشنبه شب از بارسلونا دریافت کرد. همچنین اینکه مربیاش اونای امری در 13 مورد از بازیهای رفت و برگشتی که در تورنمنتهای اروپایی مربیگری کرده، تیمش را به مرحله بعد رسانده است.
*در واقع او در 20 مورد از 21 بازی رفت و برگشت تیمهایش در تورنمنتهای مختلف، مربی بوده که شاگردانش به مرحله بعد صعود کردهاند. یک واقعیت دیگر هم این است که لوییس انریکه، مربی بارسلونا در پایان این فصل میرود. اردکهای زخمی میتوانند بال و پر بزنند اما آنها به ندرت اوج میگیرند.
این پس زمینه داستان است. این محتوای ماجراست. این عمق غیرمحتمل بودن اتفاقی بود که در نوکمپ رخ داد و این شرح روزگاری است که داریم البته در مقیاسی بزرگتر. اتفاقی که در نوکمپ رخ داد بخشی از تاریخ مشترک ما بهعنوان دوستداران فوتبال یا در واقع طرفداران ورزش بود.چنین اتفاقاتی چیزهایی هستند که همه هواداران بارسلونا را با هم متحد کرد: از آن هواداری که با پرچم استلادا (پرچم ایالت کاتالونیا) میخوابید و اسم ماهیهایش را لیونل، پپ و گامپر میگذارد، تا فوتبالدوست اهل آلاباما که پدرش نام او را به خاطر علاقهاش به برایانت، بیر گذاشته و روز سرود ملی برایش یک رویداد مذهبی است.اولی احتمالاً با تکتک ثانیههای بازی مرده و زنده شده است و هنوز هم از خوشی خوابش نمیبرد و دومی شاید به صورت تصادفی صحنههای مهم بازی را در شبکههای اجتماعی دیده باشد اما اتفاقی که افتاد هر دو دسته را تحت تأثیر قرار داد چون همه معنای بازگشت را میفهند. اتفاقاتی مانند این و میزان نادر بودنش است که به ما طرفداران ورزش اجازه میدهد همچنان باور داشته باشیم.
*این اتفاق یک شرح ریزتر هم دارد. این اتفاق برای یک هوادار تصادفی خوشایند نیست اما اگر هنوز دارید این مطلب را میخوانید، آن وقت باید حدس بزنم که میدانید و آنقدر به فوتبال اهمیت میدهید که درک کنید در ادامه چه اتفاقاتی رخ میدهد. اپیزودهای فردی اهمیتی بیشتر از حد نرمال پیدا کردند و شما میتوانستید حداقل شش هفت مورد از حوادثی که به سود بارسلونا رخ داد را بشمارید.اگر هر یک از آنها به شیوهای دیگر رقم میخورد، داستان میتوانست پایانی متفاوت داشته باشد: آنها تصمیمات داوری بودند که میتوانستند به سود پیاسجی باشند که دو تا از بارزترین آنها زمانی رخ دادند که سانتر دراکسلر با دست باز شده خاویر ماسکرانو متوقف شد و دیگری زمانی که لوییس سوارس تحت فشار از سوی مارکینیوس به زمین افتاد و حرکتش منجر به پنالتی شد که نتیجه را 5 بر یک به سود بارسلونا کرد. بسته به مکانی که بازی را میدیدید، دقتتان در مورد اتفاقاتی که رخ داد بهتر میشد. نظر شخصی من این است که در صحنه مارکینیوس و سوارس، نباید پنالتی اعلام میشد و در صحنه دیگر هم با توجه به بیثباتی در چنین شرایطی میتوانست پنالتی به سود حریف باشد.
*با این حال هیچ یک از این اتفاقات و اتفاقات دیگر مثل موقعیت تک به تکی که دیماریا و کاوانی خراب کردند دستاورد بارسلونا را کمرنگ نخواهد کرد و این اتفاق تا سالها در یادها میماند و باوری جدید را شکل خواهد داد. این اتفاق همچنین یادآور این موضوع بود که موفقیتهای بزرگ در قالبهای انفرادی شکل میگیرند.بعضی از این موفقیتها را خودتان میسازید، بعضی دیگر را به شما هدیه میدهند، بعضی از آنها باید زیر پایتان فروبریزند و به هر دلیلی نمیریزند و بعضی هم از آسمان برایتان فرود میآیند. بارسلونا با استفاده از تمامی اینها یک داستان زیبا و ماندگار را خلق کرد.
گابریله مارکوتی