کد خبر : 1405274 | 10 فروردين 1396 ساعت 09:02 | 148.5K بازدید | 1 دیدگاه

ما و لیونل مسی: 

وقتی پسر خجالتی بزرگ شد...

حمیدرضا صدر به محرومیت لیونل مسی پرداخته، به خشم ظاهرا دور از انتظار پسر خوب دیروز...

وقتی پسر خجالتی بزرگ شد...

به گزارش "ورزش سه"، تغییر چهره آدم ها چنان تدریجی شکل می گیرند که بندرت جزئیات شان را به خاطر می سپاریم. ولی تغییر چهره لیونل در یادمان ماند. لیونل از آن پسرک موبلند و مو صاف بدل شد به مردی با موهای کوتاه رنگ شده. از پسری که بازیگوشانه دنبال توپ می دوید بدل شد به مردی که در ماموریت دشواری دنبال توپ می دوید. این تغییر آرام آرام شکل گرفت، آهسته آهسته، مثل یک استحاله تدریجی، مثل یک دیزالو بلند، با این وصف در یادمان ماند. او برای همه همان پسرک خجالتی بود که بی ادعا پا به میدان می گذاشت و ماموریتش را ورای وظایفش به نحو خیره کننده ای انجام می داد. انجام می داد و به خانه بازمی گشت تا بازی بعد. برای همه پسرک خجالتی بود که توپ طلا را با تبسم کودکانه آمیخته به شرم در کت و شلوارهایی که بر تنش زار می زدند بالا می برد. یک بار. دو بار. سه بار. چهار بار. پنج بار... همان پسرک خجالتی که همه آرزو می کردند او را کنار افراد خانواده شان ببینند. همان اطراف. همیشه و همه جا.

 

در لیونل چیزی زمینی و ملموس جاری بود. چیزی هیاهوهای رسانه ای چهره های معروف را به هیچ گرفته بود. لیونل آنتی تز کریستانو رونالدو بود. آنتی تز خیلی ها. نه دمدمی مزاج بود و نه نق می زد. اگر توپ طلا را نمی گرفت علیه زمین و زمان حرف نمی زد. اگر هم تیمی هایش در آستانه دروازه به او توپ را نمی سپردند فریاد نمی کشید. اگر با تکل های خشن حریفان به زمین می غلطید زیر لب ناسزا نمی گفت... ولی لیونل خجالتی بزرگ می شد. مرد می شد. موهایش صاف نمی ماندند. پاییز پارسال بود که لیونل در طی دیدار با والنسیا رو به یکی از طرفداران والنسیا ناسزاهای تندی بر زبان . آورد (همان دیداری که بارسا 2-3 پیروز شد). بر زبان آورد تا لب خوان ها با خیره شدن به تصاویر ضبط شده اش ناسزاهایش را لب خوانی کنند. یک بار. دو بار. سه بار... تا رسانه های اسپانیایی بنویسند "پسر خونسرد دیگر خونسرد نیست".

 

 

1187381

 

سرانجام آن روز فرا رسید تا تغییر چهره "لیونل خجالتی به لیونل شورشی" کامل شود. تا تصویر عصیان و خشم او را تمام و کمال ببینیم. با پیراهن ملی. رو به داور برزیلی کنار دیدار آرژانتین و شیلی. پس از خطای خشنی که ژان بیسژور روی او انجام داد. احتمالا باید از لیونل به عنوان فرد فاصله می گرفتیم و او را در نمای کلی تیمش می دیدیم. باید به او نگاه می کردیم و سیمای آرژانتین به تنگ آمده را دوره می کردیم. این که شورش او چندان بی دلیل هم نبوده. این که آرژانتین با همه آن بازیکنان بزرگ هر بار جان کرده پرواز کند به زمین غلطیده. تیمی شده خو گرفته به رتبه دوم. چه در جام جهانی و چه در آمریکای جنوبی.

 

لیونل خسته شده بود. کلافه و بی حوصله. لیونل با پیراهن ملی در پایان کوپا آمه ریکا 2016 وداع کرده بود. او کمی بعدتر برابر سیل "لیو نرو، لیو ما را تنها نگذار" تسلیم شده بود. برابر درخواست موریسیو ماکری رئیس جمهور آرژانتین که او را هدیه آسمانی برای آرژانتینی ها خوانده بود. برابر درخواست شهردار بوینس آیرس که از مجسمه او رونمایی کرده بود. برابر راه پیمایی ها. برابر خواهش ها و تمناها.

 

لیونل بازگشته بود. با شخصیتی تغییر کرده. مردمان کشورش همیشه نق می زدند لیونل با پوشیدن پیراهن ملی آرام می گیرد. بدون شور بازی می کند. لیونل بازگشته بود و برابر شیلی ترکیب "آرژانتینی جنگجو" گرفته بود، شخصیت یک یاغی را، یک سرکش را. مثل دیگو مارادونا. در عتاب و خشم لیونل نشانه هایی از ال دیگو را می دیدیم. او تک گل دیدار با شیلی را زد. برابر حریفی که گربه سیاه آرژانتین شده بود... ولی دوربین ها نه صحنه آن گل، بلکه صحنه دشنام دادنش به داور سیاهپوش را نشان می دادند. بارها و باره. چهره او با موی سیاه و ریش طلایی آمیخته به سرخش را که شبیه نقاشی ها بود تا مسی که می شناختیم. لب خوان ها استودیوهای تلویزیونی را پر کردند تا ثابت کنند جمله " la concha de tu madre " را بر زبان آورده. یکی از دشنام های تند در آرژانتین را. لیونل خبر محرومیتش را در زمان طعنه آمیزی دریافت می کرد. در شش ساعت مانده به دیدار با بلیوی. دیداری که آرژانتین 0-2 شکست می خورد.

 

 

1189762

 

چهار جلسه محرومیت هم سختگیرانه و هم نه. نایل تیلور ولزی که چند روز پیش پای سیماس کلمن ایرلندی را در همان مسابقات مقدماتی جام جهانی شکسته بود و احتمالا زندگی ورزشی کلمن را به پایان رسانده بود فقط با سه جلسه محرومیت روبرو شد و مسی که سابقه ای در بر زبان آوردن دشنام و عتاب نداشته با چهار جلسه محرومیت. او قیمت معروفیت و محوبیتش را هم می پرداخت. مگر نیمار که طی دیدار برزیل - کلمبیا در کوپا آمه ریکا 2015 پس از سوت پایان کارت قرمز گرفت و طی رسیدن تا رختکن داور را تهدید کرده بود با چهار جلسه محرومیت روبرو نشده بود؟

 

از دریچه سرنوشت تیم ملی آرژانتین غیبت لیونل ضربه مهلکی خواهد بود. او در شش دیدار مقدماتی جام جهانی که به میدان رفته، چهار گل زده و آرژانتین 15 امتیاز از 18 امتیاز را کسب کرده. در حالی که آرژانتین بدون او در هشت بازی فقط 8 امتیاز از 24 امتیاز را کسب کرده. سه بازی بعدی آرژانتین برابر اروگوئه (و لوییز سوارز)، ونوزوئلا و پرو انجام خواهند شد و ستاره های تیم باید بدون لیونل کشتی دستخوش طوفان را به کرانه های روسیه نزدیک کنند. غیبت آرژانتین در روسیه که از 1970 به بعد در همه جام های جهانی حضور داشته عجیب خواهد بود و مترادف با پایان حضور لیونل. لیونل در دوران برگزاری جام جهانی 31 ساله خواهد بود. یک مرد بزرگ جاافتاده... اما دریچه دیگری ورای رفتن یا نرفتن آرژانتین به جام جهانی بازمی ماند. دریچه خاطره های ما. همان خاطره هایی که زمزمه می کردند ای کاش لیونل خجالتی، خجالتی باقی می ماند. ای کاش بیقراری نمی کرد. خشمگین نمی شد. عصیان نمی کرد... حیف، ولی همه بزرگ می شدند. همه، حتی لیونل خجالتی.

 

 

 

حمیدرضا صدر

 

 

 

 

 

از همین نویسنده بخوانید:

 

 

مرگ تدریجی فوتبال هلند: چرا و چگونه؟

 

سایه روشن‌های جذاب‌ترین لیگ جهان 

 

مارچلو لیپی: مردی برای همه فصول

 

قطر - ایران؛ بازخوانی نبرد تلخ دوحه 1376

 

بهشت بر تو ارزانی باد پسرجان...

 

سیتی - موناکو؛ کبریت خیس برابر آتش گداخته

 

بازخوانی اولین فصل مورینیو در چلسی 

 

سیندرلا؛ نیمه شب چهارشنبه به وقت نوکمپ

 

نه، این همه آرزوهای ناپولی نبود...

 

تو هم تمام شدی آقای ونگر

 

انریکه و بارسا: اینجا زمان برای کسی متوقف نخواهد‌ شد

 

خوردن استیک با دندان‌های مصنوعی

 

معجونی که فوتبال انگلیس را تغییر داد 

 

تجدید خاطره با ایکر کاسیاس

 

آلگری: از تورین تا لندن و بارسلونا

 

بارسا در پاریس: ده پرده از کشتار والنتاین

 

لیگ قهرمانان: ناقوس‌ها برای که به‌صدا در می‌آیند؟

 

اولین توفان: وسترن در امجدیه

 

ردبول؛ بوندسلیگا علیه نوشیدنی شیطان!

 

ظهور و سقوط لستر: وداع با رمانتیسم؛ سقوط نکنید، بمانید آقای رانیری

 

آرسن ونگر: گربه خانگی میان ببرهای گرسنه

 

یادداشت حمیدرضا صدر درباره تیم محبوب ایتالیایی؛ رم، کولوسئوم در غیاب سزار  

 

لیورپول و کلوپ: ژانویه عذاب آور

 

از رونی تا رونالدو: مسیر موازی پسران فرگوسن

 

از قلیچ خانی و هاشمی نسب تا سرجیو راموس: دست دادن با آتش

 

رونالدو برزیلی یا رونالدو پرتغالی؟

 

جام جهانی 48 تیمی: معما، پرسش و دلار

 

از اوفارل تا کی‌روش: همان شهرزاد قصه‌گو

 

بازگشت یاپ استام به منچستر: داغ آن وداع تلخ

 

یوونتوس: همان بالا با یک علامت سوال

 

قربانگاه والنسیا، نفرین خفاش‌ها

 

فوتبال سال 2016؛ ده پرده از زندگی و مرگ

 

آیا یونایتد و مورینیو سرانجام به جاده اصلی بازگشته‌اند؟

 

آقای گل محجوب؛ از سیلی عبده تا مرگ در استکهلم

 

از چلسی تا آرسنال، از آنتونیو تا آرسن

 

لیونل مسی 2016: هم شیرین شیرین؛ هم تلخ تلخ

 

یادداشت ویژه حمیدرضا صدر برای برنده توپ طلا؛ رونالدو: رنج به علاوه سرمستی 

 

گواردیولا در باتلاق انگلیسی

 

میلان: مشت آهنین درون مخمل راه راه

 

ردبول، نوشابه منفور بوندسلیگاست!

 

هفته چهاردهم لیگ برتر: باران آنها را برد

 

ال کلاسیکو 232 : کسالت آمیخته به جادوی صد

 

هفته سیزده لیگ برتر: کونته آن بالا و مورینیو این پایین

 

تا 41 سالگی در برنابئو؛ کریستیانو می‌تواند؟

 

با این بارسلونا چه باید کرد؟

 

رئال به روایت زیدان: بی های و هوی، بی زرق و برق

 

هفته دوازده لیگ برتر: نه، تو دیگه خاص نیستی!

 

استیون جرارد: تاریخ تو را به کدام سو خواهد برد؟

 

 وداع با منصور پورحیدری؛ آن چروک‌های عمیق

 

 

دیدگاه‌ها