کد خبر : 1421805 | 23 خرداد 1396 ساعت 15:40 | 113.4K بازدید | 1 دیدگاه

ایران در مقدماتی جام جهانی 1978 

وقتی عروسی به کوچه ایران رسید

حمیدرضا صدر به بازنگری اولین راه یابی تیم ملی ایران به جام های جهانی پرداخته. به قصه سفر به آرژانتین 1978...

وقتی عروسی به کوچه ایران رسید 

به گزارش "ورزش سه"، "اولین بار" طعمی دارد توصیف نکردنی و آن سال برای اولین بار آن طعم را چشیدیم. برای توصیف اهمیت راه یابی ایران به جام جهانی 1978 همین کافی که مسابقات نهایی با شانزده تیم برگزار می شدند، فقط شانزده تیم، و از دل تیم های آسیایی و اقیانوسیه یک نماینده جواز سفر را کسب می کرد، فقط یک نماینده. با این وصف آن تیم با پشت سر گذاشتن حریفان عربی و آسیای جنوب شرقی و همین طور استرالیا راهی آرژانتین شد. بی شکست. با اقتدار. 


حشمت مهاجرانی روی نیمکت نشسته بود. مربی که با تیم ملی جوانان چهار بار قهرمان آسیا شده بود و دو سال پیش رهبری تیم ملی در المپیک 1976 را برعهده داشت. مردان او در سفر جام جهانی را با از سر راه برداشتن عربستان و سوریه در مرحله اول آغاز کردند. سپس در مصاف با استرالیا، کویت، کره جنوبی و هنگ کنگ ماراتون طولانی شان را آغاز کردند. ماراتونی که از بهار با سفر به سرزمین های دوردست و برگزاری سه دیدار تب زده دور از خانه شروع شد.


نبرد با هنگ کنگ و کره


بازی با هنگ کنگ در رطوبت نود و هفت درجه ای برگزار شد. با پیروزی 0-2 برخواسته از دل تغییرات تیم. غلامحسین مظلومی که عربستان را خرد کرده، مصدوم بود و غفور جهانی و رضا عادلخانی در خط  حمله قرار داشتند. حبیب خبیری هم در خط دفاع جای گرفت. گل دقیقه 22 حسین کازرانی پس از ارسال یک ضربه کرنر زده شد و گل دقیقه 76 جهانی با پاس کاپیتان علی پروین. 


دیدار با کره جنوبی در پوسان در هوایی با رطوبت هفتاد و چهار درجه ای برگزار شد. برابر تیمی بسیار آماده و بسیار منظم. جایی که ایران به دفاع روی آورد و از وقت کشی هراسی به دل راه نداد. مهاجرانی پس از بازی می گفت "به خبرنگاران کره ای گفته بودم قوی تر از شما هستیم، ولی به بازیکنانم گفته بودم اگر به بازی سرعت دهیم از آنها عقب می افتیم. هم سرعت شان از ما بیشتر است و هم وزن و قدشان. گوشزد کردم پاس های عرضی بدهید و در فرصت های مناسب به گوش های راست و چپ بتازید". 


تساوی بدون گل در پوسان، کسب یک امتیاز از جهنم بود. آن هم با فقط یک تعویض: ناصر حجازی، حسن نظری، نصراله عبدالهی، آندرانیک اسکندریان، علی پروین، محمد صادقی که در آن دیدار شگفت انگیز بازی کرد، ابراهیم قاسمپور، حسن روشن، ایرج دانایی فرد و غفور جهانی که جایش را اواخر بازی به حسین فرکی داد. 

 

1204825


انتقام در ملبورن


نبرد با استرالیا نبرد با دشمن چهار سال پیش بود. مبارزه ای با طعم دیگر. آنها چهار سال پیش ایران را در آستانه سفر به جام جهانی 1974 حذف کرده بودند و ما برای آن زخم مرهمی پیدا نکرده بودیم جز به زانو درآوردن استرالیا در خانه اش. شاهکار فدراسیون در زمینه تدارک پیش از بازی بزرگ رقم خورد. در دورخیزی که کرد. در برنامه هایی که ریخته شد و اجرایشان کرد. مهاجرانی و همراهانش بسیار پیشتر از تاریخ  نبرد راهی استرالیا شدند. بازی آنها با هنگ کنگ در شهر ادلاید را از روی سکوها تماشا کردند. سپس با هوایپما راهی ملبورن محل دیدار با ایران شدند. شب را در هتلی که بازیکنان در آن اقامت می کردند سپری کردند. در رستورانش غذا خوردند. در سونایش دقایقی آرمیدند. روی تخت هایش خوابیدند. نصیحت دیتمار کرامر "خودت همه چیز را تست کن" را اجرا کردند. هشدار محمد صادقی که چهار سال پیش راهی استرالیا شده و هشدار داده بود زمان ورودشان چنان نامناسب بود که بازیکنان دو روز برای تنظیم خواب شان جان کندند را جدی گرفتند. تیم این بار تیم زمانی پا به ملبورن گذاشت که همه ساعت یازده در رختخواب بودند. 


این بار اطلاعات کاملی از ایرانیان ساکن استرالیا در باره کانگوروها جمع شده بود. مهاجرانی می دانست دو مدافعان میانی استرالیا، ویلسون و بنت، از بازی زمینی عاجز هستند. می دانست هشتاد درصد گل های استرالیا با ضربه های ایستگاهی به ثمر رسیده اند. کازرانی عقب تر از سه مدافع دیگر به عنوان مدافع پوششی بازی کرد و سه مدافع دیگر هم کمتر نفوذ کردند. عبدالهی بندرت از محوطه جریمه فاصله گرفت. حسن نایب آقا بیشتر از سایر مدافعان با توپ بازی کرد. دو هافبک از چهار مرد میانی، پرون و صادقی، هم به حفظ  توپ پرداختند. روشن با دریبل ها و نفوذ هایش تا درون محوطه جریمه هم حمله کرد و هم اجازه نداد ویلیامز مدافع چپ استرالیا نفوذ کند. جهانی کمتر به عقب بازگشت و وظیفه اش جلوگیری از نفوذ دو مدافع میانی استرالیا، پیتر ویلسون و کول بنت، بود. استرالیایی ها چاره ای جز نواختن زیر توپ نداشتند.

 

وقتی توپ به دست عبدالهی خورد و داور نقطه پنالتی را نشان داد به نظر رسید اقبال به استرالیایی ها روی خوش نشان داده. ولی دیو هاردینگ توپ را به خارج از چهارچوب دروازه زد. به بیرون. ضربه برباد رفته استرالیایی ها مقدمه پیروزی شیرین ایران بود. دقایقی بعد حسن روشن بیست و دو ساله دروازه استرالیا را گشود. گشود و برای شادی به سوی تماشاگران استرالیایی دوید. دوید و دل شان را سوزاند. نمادی از خالی شدن عقده چهار ساله. روشن در آن روز یکی از بهترین بازی های عمرش را ارائه داد. مهاجرانی پس از آن گل، قاسمپور که تهاجمی بازی می کرد را به بیرون فرا خواند و خبیری را به عنوان هافبک دفاعی در ترکیبش قرار داد. پیروزی در ملبورن یکی از برگ های طلایی تاریخ فوتبال ایران بود. چهار بازی: پنج امتیاز. 

 

1204826


سقوط زاگالو در تهران


کویت با ماریو زاگالو افسانه ای راهی تهران شده بود. کویت که در هنگ کنگ و استرالیا را دور از خانه شکست داده بود. نبرد نایب آقا با حمد بوحمد بهترین مرد میانی کویت و رویاروی کاپیتان علی پروین با کاپیتان ابراهیم دوراهیم تماشایی بودند. ولی صحنه کلیدی در نیمه دوم با پاس محمد صادقی درون محوطه جریمه شکل گرفت. عادلخانی و جهانی به سوی توپ هجوم بردند و توپ به احمد طرابلسی دروازه بان کویتی خورد و در بازگشت با پای جهانی برگشت درون دروازه. یک پیروزی دیگر.


پایان انتظار


روند شکست ناپذیری با تساوی هیجان انگیز  2-2 برابر کره جنوبی در تهران ادامه پیدا کرد و سپس نبرد سرنوشت ساز با استرالیا در تهران فرا رسید. آن روز احتمالا با حوصله ترین بازی ایران را دیدیم: صبر کن تا فرصت زدن نیش مهیا شود. دقیقه 44 فرا رسید و آن فرصت مهیا شد و نیش را زدند. پروین از جناح راست به جلو تاخت و توپ را سانتر کرد. توپ بین سنگربان استرالیا  و غفور جهانی گره خورد و ضربه نهایی را او زد: غفور، پسری از ملوان. گل. نیمه دوم، نیمه تدبیر و آرامش بود. ناصر حجازی گلی نخورد. حسین کازرانی، نصرالئه عبدالهی، حسن نظری و آندرانیک اسکندریان بی اشتباه بودند و محمد صادقی و ابراهیم قاسمپور باجی ندادند. وقتی میشل کتابچیان سوت پایان را کشید نفس عمیقی کشیدیم. پیروزی 0-1 برابر استرالیا، جواز سفر به آرژانتین بود. آن روز را به یاد سپردیم،  چهارم آذر 1356 را.


دیدار آخر در زمین کویت یک بازی تشریفاتی بود و تیم جوان شده ایران با دو گل بهتاش فریبا و خبیری پاسخ گل زودهنگام کویتی ها را داد و پرونده بازی های بی شکست بسته شد. ایران راهی جام جهانی می شد. بی شکست. تنها نماینده آسیا و اقیانوسیه در آرژانتین. عروسی آمده بود به کوچه ما.

 

1204827


حمیدرضا صدر

 

 

از همین نویسنده بخوانید:

 

روزی که بلیت جام جهانی مهر باطل خورد

 

از رونالدو تا بوفون؛ از آسمان تا زمین

 

زیدان - آلگری: نیش‌ها را به هیچ بگیر

 

توخل و دورتموند: وداع سرد سرد با دیوار زرد

 

فرانچسکو توتی: پس باد همه چیز را با خود نخواهد برد

 

گاسکویین 50 ساله: بدون نامه‌ای از محبوبه بی‌وفا

 

آیا دو جام یونایتد، جام های میکی ماوس بودند؟!

 

سه سقوط کرده: ونگر، گواردیولا، مورینیو

 

زیدان ماند و انریکه رفت

 

جان تری: وداع مرد احساساتی تک باشگاهه

 

چلسی 2017: دویدن دنبال باد

 

شبی در آمستردام برخلاف جریان آب

 

وقتی هیولا، سرخپوست‌ها را بلعید

 

بازنگری تاریخی‌‌ترین قهرمانی پرسپولیس؛ جام 1352

 

کسی نمی‌گفت آفتاب در مونیخ می‌درخشد 

 

مسی: خرمن آتش در میعاد

 

ال کلاسیکو: شب خوک زده با فیگو

 

تونی آدامز و سالاد فصل هجده ملیتی گرانادا

 

سی ال؛ لبخند دارودسته مادریدی

 

یوونتوس - بارسلونا: هفت پرده از نبرد انتقامی

 

میلان؛ فیل بزرگ در تاریکی مطلق

 

منچستریونایتد؛ چرا این تیم خود را پیدا نمی‌کند؟

 

مرگ تدریجی فوتبال هلند: چرا و چگونه؟

 

سایه روشن‌های جذاب‌ترین لیگ جهان 

 

مارچلو لیپی: مردی برای همه فصول

 

قطر - ایران؛ بازخوانی نبرد تلخ دوحه 1376

 

بهشت بر تو ارزانی باد پسرجان...

 

سیتی - موناکو؛ کبریت خیس برابر آتش گداخته

 

بازخوانی اولین فصل مورینیو در چلسی 

 

سیندرلا؛ نیمه شب چهارشنبه به وقت نوکمپ

 

نه، این همه آرزوهای ناپولی نبود...

 

تو هم تمام شدی آقای ونگر

 

انریکه و بارسا: اینجا زمان برای کسی متوقف نخواهد‌ شد

 

خوردن استیک با دندان‌های مصنوعی

 

معجونی که فوتبال انگلیس را تغییر داد 

 

تجدید خاطره با ایکر کاسیاس

 

آلگری: از تورین تا لندن و بارسلونا

 

بارسا در پاریس: ده پرده از کشتار والنتاین

 

لیگ قهرمانان: ناقوس‌ها برای که به‌صدا در می‌آیند؟

 

اولین توفان: وسترن در امجدیه

 

ردبول؛ بوندسلیگا علیه نوشیدنی شیطان!

 

ظهور و سقوط لستر: وداع با رمانتیسم؛ سقوط نکنید، بمانید آقای رانیری

 

آرسن ونگر: گربه خانگی میان ببرهای گرسنه

 

یادداشت حمیدرضا صدر درباره تیم محبوب ایتالیایی؛ رم، کولوسئوم در غیاب سزار  

 

لیورپول و کلوپ: ژانویه عذاب آور

 

از رونی تا رونالدو: مسیر موازی پسران فرگوسن

 

از قلیچ خانی و هاشمی نسب تا سرجیو راموس: دست دادن با آتش

 

رونالدو برزیلی یا رونالدو پرتغالی؟

 

جام جهانی 48 تیمی: معما، پرسش و دلار

 

از اوفارل تا کی‌روش: همان شهرزاد قصه‌گو

 

بازگشت یاپ استام به منچستر: داغ آن وداع تلخ

 

یوونتوس: همان بالا با یک علامت سوال

 

قربانگاه والنسیا، نفرین خفاش‌ها

 

فوتبال سال 2016؛ ده پرده از زندگی و مرگ

 

آیا یونایتد و مورینیو سرانجام به جاده اصلی بازگشته‌اند؟

 

آقای گل محجوب؛ از سیلی عبده تا مرگ در استکهلم

 

از چلسی تا آرسنال، از آنتونیو تا آرسن

 

لیونل مسی 2016: هم شیرین شیرین؛ هم تلخ تلخ

 

یادداشت ویژه حمیدرضا صدر برای برنده توپ طلا؛ رونالدو: رنج به علاوه سرمستی 

 

گواردیولا در باتلاق انگلیسی

 

میلان: مشت آهنین درون مخمل راه راه

 

ردبول، نوشابه منفور بوندسلیگاست!

 

هفته چهاردهم لیگ برتر: باران آنها را برد

 

ال کلاسیکو 232 : کسالت آمیخته به جادوی صد

 

هفته سیزده لیگ برتر: کونته آن بالا و مورینیو این پایین

 

تا 41 سالگی در برنابئو؛ کریستیانو می‌تواند؟

 

با این بارسلونا چه باید کرد؟

 

رئال به روایت زیدان: بی های و هوی، بی زرق و برق

 

هفته دوازده لیگ برتر: نه، تو دیگه خاص نیستی!

 

استیون جرارد: تاریخ تو را به کدام سو خواهد برد؟

 

 وداع با منصور پورحیدری؛ آن چروک‌های عمیق

دیدگاه‌ها