کد خبر : 1456273 | 01 شهریور 1396 ساعت 10:43 | 72.9K بازدید | 2 دیدگاه

شبی که دل علی منصور را شکست (یادداشت)

علیرضا منصوریان دیروز بدترین روزش را در ورزشگاه آزادی تجربه کرد.

به گزارش "ورزش سه"، تنها کسانی می‌توانند عمق ناراحتی منصوریان را در پایان بازی دیروز استقلال و پدیده درک کنند که شاهد رابطه عاشقانه او با هواداران استقلال در طول دوران حضور ۲۲ ساله‌اش در این تیم بوده‌اند. همان‌ها هم می‌توانند درک کنند که حرکات احساسی منصوریان در پایان بازی نه یک نمایش و بازی، که برآمده از ناخودآگاه و قلبش بود. مردی که سال‌ها در این ورزشگاه  تشویق شده بود، دیروز بسان معشوقی که عاشق چندین ساله‌اش به جای آن ستایش‌ها و بمان‌گفتن‌های همیشگی، چشم‌ها را بسته و دهان را باز کرده و به یکباره «برو دیگه نمی‌‌خوامت» را به زبان آورده، مات و مبهوت و با بغضی در گلو به نظاره آنچه ناباوارانه می‌دید ایستاد. او در یک تصمیم آنی بر آن شد که برود و خود را برای خداحافظی آماده کند و به همین دلیل سعی کرد خداحافظی عاشقانه از تیم محبوبش داشته باشد. حرکات احساسی پایان بازی منصوریان را نه به حساب شوآف که به حساب شوکه بودن کسی بگذارید که از سوی عاشقش طرد شده.

 

1237013

 

رابطه منصوریان و هواداران استقلال طی ۲۲ سالی که از آبی‌پوش شدن او می‌گذرد، رابطه‌ای بر مبنای علاقه‌ و احترام متقابل بوده است. «داش‌علی» آبی‌ها طی سال‌های بازی‌اش در استقلال نه تنها حاشیه‌ای نداشت بلکه خود او عامل برطرف شدن برخی حاشیه‌های تیمش بود. او خود را برای هواداران استقلال نمی‌گرفت و اصلا یکی از دلایل محبوب شدن او همین ابراز علاقه‌هایی بود که در پیست ورزشگاه آزادی نثار هواداران می‌کرد. آن زمان کسی حرکات او را نمایش و شوآف نمی‌دانست اما دیروز و روزهای قبل، حتی از سوی آبی‌ها متهم به نمایش دادن شد، در حالی که این منصوریان با این حرکات مخصوص به خود هیچ فرقی با منصوریان دوران بازی‌اش نداشت. 

 

1237017

 

منصوریان زمانی استقلالی شد که استقلال پس از دوران سخت سقوط به دسته سوم خالی از ستاره‌های جذاب شده بود. این منصوریان بود که در سال ۷۴ شور را به سکوهای آبی برگرداند. او بود که با پیراهن شماره ۱۷ تبدیل به ستاره اول آبی‌ها در مقابل ستاره‌های نامی پرسپولیس آن زمان شد. استقلالی که در سال ۷۲ از عابدزاده، بیانی‌ها، فنونی‌زاده، فلاحت‌زاده، احدی، چنگیز، نامجومطلق و ... خالی شده بود، پس از دو سال ستاره جوان و پرشوری را در تیم خود می‌دید که می‌توانست از وسط زمین به پاس گل بزند و با سینه‌های جلو داده و جنگندگی‌اش در زمین، اقتدار را به استقلال بازگرداند. او تک ستاره دوران افول استقلال بود و او بود که نماد اوج‌گیری دوباره استقلال شد. در تمام سال‌هایی که برای استقلال بازی کرد، همواره نقشی فراتر از یک بازیکن داشت و در اغلب مواقع رابط بین مربی و بازیکنان بود. او بود که حتی در زمان نقل و انتقالات شخصا برای ترغیب بازیکنان برای پیوستن به استقلال تلاش می‌کرد و او بود که همیشه هوای هوادار باشگاهش را داشت.

 

1237015

 

زمانی که قرار شد منصوریان سرمربی استقلال شود، بسیاری از دوست‌داران او نگران روزی بودند که او با همه محبوبیتش، از سکوها "حیاکن رها کن" بشنود. این اتفاق دیروز افتاد و بالاخره حرمتی که بین منصوریان و هواداران استقلال بود شکست. منصوریان فکرش را نمی‌کرد که شعار حیاکن برای او در هفته پنجم سر داده شود. اما  چوب‌خط‌هایش پس از نتایج ضعیف ابتدای فصل گذشته و باخت سنگین مقابل العین در نزد هواداران استقلال پر شده بود. هوادار استقلال توقع داشت فصل جدید را با بردهای متوالی آغاز کند و دیگر خبری از آزمون و خطای ابتدای فصل نباشد. این فوتبال به هیچ کس رحم نمی‌کند. برانکو هم اگر چند باخت پشت سر هم بدهد، باید خود را برای شنیدن حیاکن رها کن آماده کند و حتی کی روش با تیم شکست‌ناپذیرش در آسیا.

 

1237016


بدشانسی منصوریان این بود که در دورانی سرمربی استقلال شد که پرسپولیس بهترین دوران حضور خود در لیگ برتر را تجربه می‌کند. شاید اگر پرسپولیس تیمی وسط‌نشین بود، منصوریان نیز تا این حد برای نتیجه گرفتن تحت فشار قرار نمی‌گرفت. اما او می‌بایست بهترین پرسپولیس ۱۵ سال اخیر را نه تنها در بازی مستقیم که در ماراتن لیگ هم شکست می‌داد و این دشوار بودن وظیفه را برای سرمربی جوان آبی‌ها می‌رساند. 

 

1237014


اینکه هیئت‌مدیره استقلال و خود منصوریان چه تصمیمی خواهند گرفت، مشخص نیست. اما بعید نیست منصوریانِ دل‌شکسته دیشب در تنهایی خود به بازگشتی مقتدرانه و پشیمان کردن همه آنهایی که علیه‌اش شعار دادند، فکر کرده باشد. به اینکه برگردد و رابطه عاشقانه خود با هواداران استقلال را پس از مدتی سردی و دوری، دوباره با نتایج خوب به وضعیت عاشقانه سابق بازگرداند. اما مطمئنا او فکر این را هم کرده که غرورش را حفظ کند و برود تا زمانی که دوباره نازش را بکشند و برای خوش‌آمد گویی به او در بازگشت مجدد، یک استادیوم را برایش پر کنند.

 

حجت شفیعی

دیدگاه‌ها