کد خبر : 1539493 | 28 تیر 1397 ساعت 11:27 | 35.7K بازدید | 0 دیدگاه

خداحافظ مدیریت عجیب!

هشت سئوال که افتخاری باید به آن پاسخ دهد

سیدرضا افتخاری از مدیرعاملی استقلال استعفا داد و البته هنوز مشخص نیست که این استعفا تحمیلی بود یا به خواست خود او انجام شده است.

هشت سئوال که افتخاری باید به آن پاسخ دهد

به گزارش "ورزش سه"، دوره مدیریت افتخاری در استقلال اگرچه کوتاه بود اما مملو بود از حادثه، او در کمتر از دو سالی که در استقلال حضور داشت، با دو سرمربی کار کرد، یک پنجره نقل‌وانتقالاتی استقلال را محروم کرد، دو نایب‌قهرمانی در لیگ و یک قهرمانی در حذفی هم برای این تیم به دست آورد. اما بدون شک دوره افتخاری مملو بود از سوالات بی‌پاسخی که شاید حالا که او از مدیریت استقلال کنار رفته است زمان مناسبی برای طرح آنها باشد. سوالاتی که اگر افتخاری به آنها پاسخ دهد، بخش مبهم مدیریت او در این تیم روشن می‌شود.

 


یک. محرومیت از نقل‌وانتقالات:


نیم‌فصل اول کابوس‌وار منصوریان در حالی به پایان رسید که سرمربی آبی‌ها با تکیه به مدیرعاملی که تمام قد پای او ایستاده بود، لیست خروجی منتشر کرد، بختیار رحمانی، میثم مجیدی و محمدامین حاج‌محمدی را از استقلال بیرون کرد و بلافاصله وارد نقل‌وانتقالات شد. سرور جپاروف از ازبکستان، سجاد شهباززاده از ترکیه و آندو تیموریان از گسترش فولاد تبریز راهی تهران شد و با استقلال قرارداد بستند. اما خیلی زود مشخص شد استقلالی‌ها بخاطر سهل‌انگاری در پرداخت مطالبات عادل شیحی برای مبلغ خنده‌دار 47 هزار دلاری یک نیم‌فصل از خرید بازیکن محروم بودند. افتخاری هرگز به این سوال پاسخ نداد چطور همزمان بخشی از بدنه مدیریتی استقلال از محرومیت این باشگاه با خبر بودند و بخشی دیگر مشغول مذاکره و خرید بازیکن بودند!


دو. ریخت‌وپاش افراطی در نقل‌وانتقالات:


منصوریان در دوران کوتاه مربیگری‌اش نشان داده که به فصل نقل‌وانتقالات علاقه‌ی شدیدی دارد و هر بار هم از این مساله رنج برده است. او بدون در نظر گرفتن جوانب امر به‌صورت افراطی بازیکن می‌خرید. افتخاری هم بدون در نظر گرفتن شرایط باشگاه اقدام به خرید بازیکن می‌کرد. به‌عنوان مثال آبی‌ها در حالی‌که پژمان منتظری، روزبه چشمی، مجید حسینی، پادووانی و آرمین سهرابیان را در اختیار داشتند و مشخص بود مگویان جایی در برنامه‌های منصوریان ندارد، این موضوع را تا آخرین لحظات به او اعلام نکردند تا باشگاه متحمل ضرر یک‌میلیاردوسیصدمیلیون تومانی شود. همین امروز استقلال با معضلی به نام جابر انصاری دست‌وپنجه نرم می‌کند، بازیکنی که سه هفته قبل خواستار تعیین وضعیتش شد، اما باشگاه پاسخی به او نداد و در نهایت از لیست کنار گذاشته شد و آبی‌ها باید تمام قراردادش را پرداخت کند. اگر استقلال یک باشگاه خصوصی بود، سهامداران باشگاه به‌سادگی از کنار این مبالغ گزاف می‌گذشتند؟ 


سه. مدیر مماشات:


از هر سو که به دوران مدیریت افتخاری در استقلال نگاه کنیم، نمی‌توانیم حتی ذره‌ای از دیسیپلین را در مدیریت او پیدا کنیم. افتخاری مدیر مماشات بود، چه در مقابل بازیکن، چه در مقابل سرمربی و چه در مقابل هیات‌مدیره! او هرگز جمله‌ای را باصلابت ادا نکرد و همواره ترس و تردید در گفتار او پیدا بود. به‌عنوان مثال در فصل اول حضور افتخاری در استقلال، وقتی مطالبات بازیکنان پرداخت نشده بود، وریا غفوری در رختکن استقلال به مدیرعامل این باشگاه گفت: «وقتی پول بازیکنان را نداده‌ای، با چه رویی در رختکن حاضر شده‌ای؟» مساله‌ای که با واکنش تند رحمتی به وریا ختم به خیر شد، اما افتخاری هرگز به این مساله ورود نکرد. اوج مماشات افتخاری اما در آن شب معروف برنامه نود بود، جایی که مدیرعامل استقلال در درگیری میان رحمتی، منصوریان و ملکی حتی نتوانست پاسخی قانع کننده به یکی از طرفین دعوا بدهد و هر بار با تکنیکی نخ‌نما از زیربار پاسخ‌گویی شانه خالی کرد. اگر افتخاری آن شب در برنامه نود برخوردی قاطع و مقتدرانه از خود نشان می‌داد، باز هم تنش در مجموعه استقلال باقی می‌ماند؟


چهار. قراردادهای بی‌اعتبار:

 

آنچه از دوره افتخاری برای فوتبال ایران به ارث می‌ماند قراردادهای بی‌اعتباری است که او با کمک اطرافیان بسته است. استقلال در یکی دو سال گذشته از این قراردادهای کم نبسته است. به‌عنوان مثال می‌توان به قرارداد کاوه رضایی، امید نورافکن، روزبه چشمی، سید مجید حسینی، امید ابراهیمی، مامه بابا تیام و وینفرد شفر اشاره کرد. کاوه رضایی با استقلال قرارداد مشروط دو ساله امضا کرد، قراردادی که البته یک‌ساله بود و شرط سال دوم بازی در ایران فقط برای استقلال بود. امید نورافکن بازیکنی که پنج سال استقلال در آکادمی‌اش برای او هزینه کرده بود با بند آزادسازی پنجاه هزار دلاری (در زمان دلار 3200) با این تیم قرارداد امضا کرد و در نهایت با پرداخت این مبلغ از استقلال جدا شد. سیدمجید حسینی وقتی برای استقلال به میدان رفت بازیکنی گمنام بود اما افتخاری نشان داد حتی توانایی این را ندارد که با یک بازیکن گمنام هم قرارداد سفت‌وسخت طولانی‌مدت با بند آزادسازی معقول امضا کند، حسینی هم با پرداخت صدهزار دلار در شرف پیوستن به ترابوزان‌اسپور ترکیه است. اینکه استقلالی‌ها چرا هر سال باید با امید ابراهیمی قرارداد یک‌ساله امضا کنند خود سوال بزرگی است، بازیکنی که هر فصل با لرزاندن تن هواداران در نهایت با استقلال یک‌سال دیگر تمدید می‌کرد، امسال بالاخره از این تیم جدا شد و آبی‌ها از یک‌میلیون و چهارصدهزار دلار قرارداد ابراهیمی عایدی‌ای جز حسرت نداشتند. استقلال در زمستان گذشته بعد از بررسی رزومه چند ده بازیکن، در نهایت با مامه بابا تیام قراردادی یک‌‌ونیم‌ساله بستند، اما تیام بعد از درخشش در نیم‌فصل بازی برای استقلال هنوز در تمرینات این تیم شرکت نمی‌کند؛ دلیلیش هم مشخص است، تیام اصلا قراردادی با استقلال ندارد که بخواهد در تمرینات شرکت کند. اما گل طلایی افتخاری، امضای قرارداد مشروطی دیگر با وینفرد شفر بود. وقتی شفر به استقلال آمد کمتر کسی انتظار موفقیت او را می‌کشید، بیشتر از همه به‌نظر می‌رسد افتخاری از این موفقیت شوکه شده باشد چرا که به‌رغم اینکه مدیران استقلال ادعا می‌کردند قراردادی یک‌ونیم ساله با شفر امضا کرده‌اند، در نهایت مشخص شد که شفر هم تا پایان فصل با این تیم قرارداد داشت و بعد از موفقیت‌های پیاپی با استقلال، او هم درخواست افزایش دستمزد چشمگیری روی میز افتخاری گذاشت، مساله‌ای که به طولانی‌شدن روند توافق با شفر منجر شد و در نهایت استقلال زمانی طلایی آماده‌سازی پیش‌فصل را از دست داد. در آخرین نمونه‌‌ی این قراردادها، علی کریمی با قراردادی یک‌ساله به استقلال پیوست، تا با درخشش احتمالی در طول فصل، بدون مشکل از این تیم جدا شود. 


پنج. رضایت‌نامه‌های مجانی:


در فوتبال ایران وقتی بحث رضایت‌نامه مطرح می‌شود فقط نام سعید آذری در اذهان تداعی می‌شود. مدیر موفقی که تنها نمونه‌ی مدیر حرفه‌ای در فوتبال ایران است، کسی که برای خرید بازیکن پول رضایت‌نامه می‌دهد، با بازیکنان به صورت معقول و منطقی قرارداد امضا می‌کند، تمام و کمال پول بازیکنان را پرداخت می‌کند، قراردادهای طولانی‌مدت امضا می‌کند، حق رشد طلب می‌کند و برای فروش بازیکنان پول رضایت‌نامه می‌گیرد. اما در طرف مقابل افتخاری استاد فروش رایگان بازیکن است. آنها حاج‌محمدی را با رقم دو میلیارد برای دو فصل به‌خدمت گرفتند و در نهایت رایگان به باشگاه ماشین‌سازی واگذار کرد، میثم مجیدی با همین روش به صبای قم رفت. یعقوب کریمی به استقلال خوزستان رفت، بهنام برزای راهی نفت آبادان شد، جابر انصاری و هرایر مگویان هم نمونه‌های دیگری از این قراردادها بودند. اوج حاتم‌بخشی‌های افتخاری در ماجرای بختیار رحمانی بود، بازیکنی که پانصد میلیون تومان برای یک نیم‌فصل از استقلال گرفت، در نیم‌فصل و در حالی‌که هنوز یک‌فصل‌ونیم دیگر با آبی‌ها قرارداد داشت بدون پرداخت رضایت‌نامه از این تیم جدا شد. حالا افتخاری در روزهایی که به‌دنبال تخفیف از ذوب‌آهن است تا بتواند تبریزی را با رقمی کمتر از دو میلیارد تومان استقلالی کند، باید بگوید چرا این همه ستاره را مفت و مجانی از دست داد؟


شش. شان مدیریت:

 

به‌نظر می‌رسد افتخاری جایگاهی را که بر آن تکیه زده بود را به‌خوبی درک نکرد بود، مدیرعامل مستعفی آبی‌ها بدون در نظر گرفتن شان مدیریت استقلال، در تمام دوران مدیریتش کارهایی را انجام داد که باعث سرخوردگی هواداران استقلال شده بود. در پایان فصل گذشته وقتی تیام بدون تمدید قرارداد از ایران خارج شد، هواداران استقلال به‌شدت نگران تمدید قرارداد او بودند و فشارهای زیادی به مدیریت باشگاه وارد کردند. در شرایطی که از افتخاری انتظار می‌رفت با یک تصمیم درست مشکل را حل کند، در کمال تعجب او یک روز صبح به‌همراه پندار توفیقی راهی استانبول شد و با مدیربرنامه‌ی ایرانی تیام مذاکره کرد و همان شب به تهران بازگشت. این سیاه‌ترین نقطه کارنامه‌ی مدیریت افتخاری بود، جایی که او با این حرکت اشتباه به شان استقلال و هواداران این تیم توهین کرد. نکته جالب توجه این بود که افتخاری نه‌تنها متوجه این اشتباهش نشد بلکه دوباره این اشتباه را تکرار کرد و به‌عنوان آخرین حرکتش یک‌بار دیگر با جپاروف و تیام در ترکیه مذاکره‌ی بی‌سرانجامی داشت. آیا افتخاری می‌دانست استقلال کجاست؟


هفت. مداخله در امور فنی:


بازگشت مجتبی جباری به استقلال در ابتدای فصل گذشته خبر ویژه‌ای برای استقلالی‌ها بود، آنقدر ویژه که مدیرعامل استقلال از چند روز قبل به هواداران این باشگاه قول یک عیدی بزرگ در عید سعید فطر را داده بود. جباری در حالی به استقلال بازگشت که افتخاری یک طرف و توفیقی طرف دیگر پیراهن استقلال را برای گرفتن عکس یادگاری در دست گرفته بودند، اما در کمال تعجب حضور او در استقلال زمان زیادی به‌طول نیانجامید. وقتی افتخاری جباری را به‌دلیل انتقاد از عملکردش از تیم کنار گذاشت، هیچگاه حاضر نشد به‌صورت شفاف در این باره صحبت کند و با پیش کشیدن مسائلی مثل مصدومیت، سعی در گمراه کردن ذهن هواداران داشت. اگر جباری از افتخاری انتقاد اشتباهی داشت که مدیرعامل باشگاه می‌توانست با طرح این موضوع برای هواداران شماره هشت محبوب را از تیم اخراج کند، اما اگر انتقاد جباری وارد بود، کنار گذاشتنش آن هم با آن شکل چه توجیهی داشت؟ عجله افتخاری برای حذف جباری نکته جالب توجهی بود. وقتی شفر به‌عنوان سرمربی استقلال انتخاب شد یک جمله عجیب از قول او نقل شد، جمله‌ای که در آن شفر با تعجب گفته بود: «پس بهنام برزای کجاست؟» در آن روز هواداران استقلال فکر می‌کردند برزای عجب بازیکن باکیفیتی است و واقعا چرا منصوریان او را به این سادگی از دست داد؟ اما مرور زمان ثابت کرد شفر هرگز این جمله را نگفته است. شفر نسبت به استقلال آنقدر شناخت نداشت که از بازیکنی بپرسد که در اختیار باشگاه نبود، که اگر آنقدر شناخت داشت سرور جپاروف ستاره هشت بازی اول استقلال را در داربی نیمکت‌نشین نمی‌کرد. این جمله خواست افتخاری بود که در دهان شفر گذاشته بود و در نهایت برای اینکه مجتبی جباری از لیست استقلال کنار گذاشته شود، بهنام برزای در نیم‌فصل به استقلال اضافه شد و بعد از ماه‌ها نیمکت‌نشینی در انتهای فصل راهی آبادان شد. واقعا شفر برزای را می‌خواست و مجتبی جباری مصدوم بودند یا مدیرعامل استقلال در مسائل فنی با این جزئیات ورود می‌کرد؟


هشت. پنهان کاری:


افتخاری یک مساله‌ی اشتباه ساده را چندبار تکرار کرد، او در حالی که می‌توانست با هواداران استقلال صحبت کند و از مسائل و مصائب باشگاه بگوید، عملا این فرصت طلایی را از خودش گرفت. بر کسی پوشیده نیست که هدایت باشگاه‌های بزرگی مثل استقلال و پرسپولیس کار بزرگ و در عین حال پیچیده‌ای است، باشگاه‌هایی با هواداران زیاد، توقعات بالا، بدهی بسیار سنگین و بروکراسی بالا که در نهایت دست هر مدیری را برای عملکرد خوب خواهد بست. افتخاری اگر در بزنگاه‌های حساس صادقانه با هواداران استقلال سخن می‌گفت، آنها هرگز در مقابل وزارت ورزش تجمع نمی‌کردند. این سکوت در بسیاری از موارد به افتخاری ضربه زد، مثل وقتی که امید ابراهیمی یک ماه قبل از حضور رسمی در الاهلی، با این تیم به توافق رسیده بود، اما به هواداران استقلال نگفته بود و آنها عملکرد ضعیف افتخاری را باعث از دست رفتن ستاره‌ای مثل ابراهیمی می‌دانند. 


رضا منصور خانکی

دیدگاه‌ها