کد خبر : 1571513 | 05 آذر 1397 ساعت 14:00 | 7.3K بازدید | 0 دیدگاه

پیکان جلالی در موقعیت ذوب آهن قلعه نویی (یادداشت)

هنوز از زیر فشار باخت به پرسپولیس در نیامده بودیم که قربانی یکی از تاریخی ترین بازی های لیگ برتر شدیم. یاد گرفتیم همیشه بدتر از اتفاقی که برایمان افتاده هم وجود دارد...

پیکان جلالی در موقعیت ذوب آهن قلعه نویی (یادداشت)

به گزارش "ورزش سه" در پی چهارمین شکست متوالی پیکان ، بهنام مددی مدیر رسانه ای این تیم در یادداشتی از اوضاع و احوال این تیم نوشته است:


اول/ با گوشی ام مثل دیوانه ها سایت ها را نگاه می کنم؛ پشت سر هم؛ تیترها؛ خبرها؛ انتقادها؛ پشت سر هم. اصولا همه چیز در زندگی پشتت سر هم است. از خنده اش تا گریه اش؛ از تعریف و تمجیدها تا انتقادها. باز هم باخته ایم. خیلی بد. بعد از جهنم آزادی، خبرها را می خوانم. اینجور وقت ها حتی دلش را ندارم خلاصه بازی را ببینم. حالم بد می شود. عکس ها و فیلم ها اذیتم می کنند. وسط این سردرد و جنگ اعصابی که خودم با خودم دارم، دوستم برایم یک پیغام می فرستد: "بهنام میدونی چیه؟ وقتی شرایط امسال پیکان رو می بینم، یاد شرایط ذوب آهن پارسال میفتم. دقیقا مثل شما بودن. پر از بدشانسی. پر از حال بد اما از یه جایی به بعد تصمیم گرفتن بدشانسی رو لوله کنن؛ این کارو کردن درحدی که جلوی پرسپولیس کامبک زدن. شما هم نباید کوتاه بیاین. شما نیم فصل دوم همین پرسپولیس رو با یارهای جدیدش می برین؛ چون دارم میبینم که دارین تلاش می کنید برای خوب بازی کردن و بهش عادت کردین. پس لوله کنید بدشانسی رو."


چقدر این چند جمله روی مخم رفت. چقدر حالم بهتر شد. چقدر راه نفسم کشیدنم بازتر شد. شب تا صبح صحنه های بازی جلوی چشم های رژه می رفتند. از آن شوت علیپور که کجا بود و کجا رفت تا آن سر کمال که با کجا زده شد و کجا رفت. ای بابا! بعد جمله های هادی پشت سر هم در گوشم صدا می کردند. لوله می کنیم بدشانسی را.


دوم/ رختکن شهر قدس، پر از چشم هایی شده که برق می زنند. پر از قلب هایی که زخم خورده اند؛ مغرورهایی که هنوز سر پا هستند اما غرورشان جریحه دار شده؛ چهار باخت پشت سر هم برای تیمی که تا همین اول فصل مساوی گرفتن و گل زدن به آن آرزوی خیلی ها بود، همه مان را شوک زده کرده؛ تیمی که پارسال هفت تیم را پشت سر هم سلاخی کرد و با بدشانسی رکورد بیشترین برد متوالی لیگ برتر را نزد، جایش اینجا نیست. حالش نباید اینطور باشد. دست ها رو روی هم می گذاریم و می رویم که فولاد را ببریم:"یا علی"...


سوم/ بازی را طوفانی شروع می کنیم؛ مثل حال این روزهای قلب هایمان. در 10 دقیقه اول، سه فرصت مسلم گلزنی را از دست می دهیم؛ قاضی و عیسی و مگنو توپ ها را از دست می دهند. شیخ ویسی هنوز حتی روی زمین نخوابیده؛ ناگهان توپ به بیت سعید می رسد؛ در عرض حرکت می کند. شیری را بر می دارد و یک ضربه با شدت کاملا متوسط می زند. توپ می رود به سمت وحید؛ وسط راه به سر حجت ساییده می شود. وحید یک گام کم می آورد. توپ به تیر و دست وحید می خورد و عجب! گل خوردیم.

 

چه گل شاهکاری! شاهکارتر از گل علیپور. شاهکارتر از گل های پارس جم و ذوب آهن و تراکتور! تیم تمرکزش را از دست می دهد. نیمه تمام می شود و آقا مجید در رختکن به آنها اطمینان می دهد بازی برخواهد گشت. چشم ها دوباره برق می زنند و دوباره دست ها روی هم.

 

1356862


چهارم/ پیکان باید ببرد. در ذهن ما و پسرهایمان هیچ چیز نیست جز همین جمله؛ باید ببریم. حمله پشت حمله؛ فشار و فشار. دقیقه 85 شده. هر سه تعویض مان را هم کرده ایم. تنها امیدمان، غیرت همین بچه هاست. مومنی با یک ارسال ناگهانی توپ را به عیسی می رساند. خیلی کم پیش می آید که عیسی این توپ ها را از دست بدهد؛ بازی مساوی می شود اما ما هنوز برد می خواهیم. کل تیم سریع به وسط زمین می آیند. دو دقیقه بعد، علی خانزادی، یکی از جوان های آکادمی مان با سر توپ را داخل شش قدم جلوی پای عیسی می اندازد. کامبک زدیم. برگشتیم. گرفتیم حق مان را. دقیقه 90 شده. ما برگشته ایم.

 

پنجم/ فردای مسابقه است. نا نداریم از پله های باشگاه بالا بیاییم. حتی نمی خواهیم فکر کنیم به اینکه از دقیقه 90 به بعد چه شد؛ چون واقعا نمی دانیم چه شد! شاید دراماتیک تر از چند ثانیه جمعه شهر قدس را فقط در پلی آف لیگ برتر انگلیس دیده بودم. بازی واتفورد با لسترسیتی. البته فرق این دو بازی در این بود که بازی دراماتیک شهر قدس از هیچ شبکه ای پخش نشد! احتمالا خیلی از شماها بارها ویدئویش را دیده اید. آنتونی ناکائرت که این روزها رقیب علیرضا جهانبخش در برایتون است؛ پشت ضربه پنالتی ایستاده. بازی یک- یک است؛ توپ گل شود، لستر به لیگ برتر برمی گردد. پس از سال ها! ضربه را می زند و مانوئل آلمونیا دو بار متوالی توپ را می گیرد. واتفورد ضد حمله می زند و در یک اتفاقی باور نکردنی، تروی دینی برای واتفورد گل می زند.

 

حالا واتفورد لیگ برتری شده! آن هم در عرض چند ثانیه. ای کاش ما هم ضد حمله خورده بودیم؛ ای کاش پنالتی مان را گرفته بودند. آقا مجید جلوی بازیکن ها ایستاده. در رختکن پیکانشهر. هیچ صدایی نمی شنویم. سکوت است و سکوت:"اگر بلد باشیم بفهمیم و درس بگیریم، باید بهتون بگم که بازی دیروز حتی به من که 50 ساله تو فوتبالم، درس داد. به اندازه 80 سال زندگی درس بود تو بازی دیروز. یادتون باشه نه غم موندگاره، نه شادی. ما با هم باختیم. ما با هم درستش می کنیم."


ششم/ هنوز از زیر فشار باخت به پرسپولیس در نیامده بودیم که قربانی یکی از تاریخی ترین بازی های لیگ برتر شدیم. یاد گرفتیم همیشه بدتر از اتفاقی که برایمان افتاده هم وجود دارد. یاد گرفتیم نه به خنده ها دلخوش باشیم و نه گریه ها را ابدی بدانیم. زیر بار این فشار وحشتناک خم شده ایم اما محکم تر از تمام روزهای این سه سال، دست های همدیگر را گرفته ایم و شک ندارم نمی شکنیم. دروازه بانی داریم که تا چند هفته قبل آرزوی خیلی ها بود کلین شیت هایش را خراب کنند. مدافعانی که در این دو فصل، اسم شان همیشه در بین بهترین های لیگ بوده؛ هافبک ها و مهاجمی که برای ما و در قلب ما، بهترین های ایران هستند. ما چیزی کم نداریم برای کامبک زدن. برای سورپرایز کردن لیگی که در این سه سال یاد گرفته همیشه به ما احترام بگذارد.


هفتم/ اصلا از اینکه خودمان را با تیم های دیگر مقایسه کنیم خوشم نمی آید اما مثالی که دوستم برایم زد، از ذهنم کنار نمی رود. جدول سال قبل روبرویم است. هفته سیزدهم؛ یعنی دقیقا همین جایی که الان هستیم. پرسپولیس با 30 امتیاز اول، ما با 24 امتیاز سوم و ذوب آهن با 16 امتیاز هفتم (هم امتیاز و هم جایگاه امروز ما). آخر فصل آنها 55 امتیازی بودند و ما 45؛ آنها دوم و ما ششم. باید بدشانسی را لوله کنیم و این کار را خواهیم کرد.


بهنام مددی – مدیر رسانه ای پیکان

 

دیدگاه‌ها