کد خبر : 1741663 | 16 اسفند 1399 ساعت 10:19 | 55.6K بازدید | 0 دیدگاه

برای حضور در جشنواره موسیقی

زنده با زلاتان، پشت موتورسیکلت! (عکس)

زلاتان ابراهیموویچ برای حضور در جشنواره موسیقی، در ترافیک گرفتار و مجبور شد تا سوار بر یک موتورسیکلت خود را به مراسم برساند.

زنده با زلاتان، پشت موتورسیکلت! (عکس)

به گزارش "ورزش سه"، چند وقتی است که جشنواره موسیقی سانرمو 2021 در ایتالیا در حال برگزاری است. جشنواره ای که نزد ایتالیایی ها بسیار حائز اهمیت است. زلاتان ابراهیموویچ که از ابتدا در این فستیوال حضور داشته است، شب گذشته به دلیل گیر افتادن در ترافیک شدید، مجبور شد تا با موتور خودش را به این مراسم برساند.


زلاتان که پس از چند ساعت حضور در داخل خودرویش زمان زیادی برای رسیدن به این مراسم نداشت، تصمیم گرفت تا سوار بر یک موتورسیکلت شده و خودش را به مراسم برساند. فوق ستاره سوئدی میلان از زمان حضورش بر رکاب این موتور، مشغول فیلمبرداری شد.


زلاتان پس از رسیدن به مراسم سانرمو در این خصوص گفت: بعد از سه ساعت نشستن داخل ون، به راننده گفتم در را باز کن تا از خودرو خارج شوم. یک موتور سوار را متوقف کردم و به او گفتم: "آیا می توانی من را به سانرمو برسانی؟" خوشبختانه او یک طرفدار میلان بود. می دانم که جالب و غیرقابل باور است؛ برای همین گوشی را درآوردم و در مسیر فیلم گرفتم. 

 

1579034


او ادامه داد: اگر بدون این فیلم، داستان را تعریف می کردم، کسی باور نمی کرد. آیا این حرکت، یک ریسک بود؟ شاید بله اما من اهل خطر کردن هستم. هیچ راه دیگری نبود تا به موقع برسم. فقط دو نفر شاهد این صحنه بودند؛ موتورسوار و یک دوست. آنها به من یک GPS دادند تا ردیابی شوم. چه کسی می دانست؛ ممکن بود موتورسوار، من را به جای دیگری ببرد!


راننده ای که فرانکو نام داشت درخصوص این اتفاق به رادیو مونت کارلو گفت: "من در حال بازگشت به خانه بودم و در حالی که در ترافیک گیر کرده بودم، یک ون سیاه را دیدم که یک نفر از آن پیاده شد. آن شخص خیلی شبیه زلاتان ابراهیموویچ بود و با خودم گفتم این ایبرا است. 


او گفت: راننده ون، شیشه ماشینش را پایین آورد و گفت: ایبرا می خواهد ببیند که او را می توانی به سانرمو ببری یا نه. گفتم بله، البته که زلاتان را می برم. یک کلاه کاسکت اضافه داشتم و آن را به زلاتان دادم. به همسرم زنگ زدم و گفتم دارم ایبرا را به سانرمو می برم، به خاطر همین دیرتر می آیم. البته که همسرم حرفم را باور نکرد.

 

1579036


این موتور سوار ادامه داد: ایبرا خودش می خواست پشت موتور بنشیند اما گفتم نه، خودم رانندگی می کنم. البته من خودم موتورسوار حرفه ای نیستم و تاکنون در بزرگراه ها نرفته بودم. خوشبختانه در بزرگراه، ماشین ها زیاد نبودند و کارم راحت شد. ایبرا شخص خیلی خوبی است و به من گفت نمی دانم چطور از تو تشکر کنم. 


او ادامه داد: من طرفدار میلان هستم و او به من گفت یک پیراهن برایت می فرستم. حتی نتوانستم با زلاتان عکس بگیرم چون وقتی رسیدیم، او خیلی عجله داشت. در نهایت، همسرم حرفم را باور کرد و وضعیت زندگی ما همچنان خوب است.

دیدگاه‌ها