کد خبر : 1566895 | 16 آبان 1397 ساعت 12:12 | 31.6K بازدید | 2 دیدگاه

جزییاتی که شکست پرسپولیس را رقم زد

آنالیز: و حالا هنر رزم در ورزشگاه آزادی

ناگهان خطوط تیم به سمت زمین پرسپولیس به هم نزدیک شدند و پاس ها نیز به انتقال های کوتاه و پیاپی عرضی تغییر کردند. هدف کاملا مشخص بود. دواندن خط هافبک پرسپولیس- خسته کردن آنها...

آنالیز: و حالا هنر رزم در ورزشگاه آزادی

به گزارش "ورزش سه"، پرسپولیس داشت در سرزمین خالق کتاب مشهور "هنر جنگ"(سان تزو) بازی می کرد. مردی که در سرتاسر کتاب ارزشمند خود می کوشد سه توصیه مهم را به تمامی فرماندهان و رهبران و مدیران و مربیان یادآور شود.


اول. هرگز به حریفت اجازه مسلط شدن بر مواضعت را نده.
دوم. هرگز به حریفت اجازه استفاده از توانایی هایش را نده.
سوم. از توانایی های خودت به نحو احسن استفاده کن.


سه توصیه مهم و اساسی برای تمام فرماندهان و رهبران و مدیران و مربیان. برانکو هم یکی از آنهاست. یکی از مربیان.

 

**اصل اول: حریف چگونه مسلط شد؟


*اما آمارها برایمان روشن می سازد برانکو و تیمش نسبت به این سه توصیه مهم بی تفاوت بوده اند یا بر اساس آنها بازی کرده اند؟ از توصیه اول شروع کنیم: "هرگز به حریف اجازه مسلط شدن بر مواضعت را نده". برای تسلط بر مواضع دشمن و به طور خاص برای ایجاد بازی اردویی در زمین حریف در یک بازی فوتبال به دو عامل نیاز دارید. تمرکز و فشار. اینجا ما این دو عامل را در دو آیتم بررسی کرده ایم. کاشیما چند بار توانسته در زمین پرسپولیس پنج پاس متوالی رد و بدل کند (یعنی به تمرکز رسیده است)؟ 10 مرتبه. و ضمنا کاشیما چند بار توانسته سه حمله پیاپی شصت درصد به بالا در خطرسازی را ثبت کند (یعنی به فشار دست یافته است)؟ 7 مرتبه.

 


*در مورد بخش اول و عدد ده، ما با یک نرخ متوسط روبرو هستیم. نه خوب و نه بد. در واقع پرسپولیس به یک دلیل بسیار مهم تلاش های موفقی را برای برهم زدن تمرکز ریتمیک کاشیما ارائه کرده است. دلیل اینکه اساسا پرسپولیس "بازنده جنگ بر سر توپ" نشد و در تمام تایم بازی در تلاش برای بالابردن مالکیت توپ خود بود. مالکیت پایانی 55 به 45 هم به خوبی نبود تفاوت جدی را نشان می دهد. ضمن اینکه خود پرسپولیس نیز 7 مرتبه توانسته در زمین کاشیما به پنج پاس متوالی برسد و باز هم اینجا ما تفاوتی جدی با نرخ ثبت شده حریف را مشاهده نمی کنیم. کوتاه سخن اینکه کاشیما برای به دست گرفتن ریتم بازی و ایجاد تمرکزی که به تسلط بر ساختار حریف منجر شود به توپ نیاز داشت، آن نیز با درصد زیاد. ولی پرسپولیس این اجازه را نداد. عدم اجازه دادنی که 4-4-2 پرسپولیس و شش هافبکه شدن با کمک علیپور- منشا از دلایل اصلی آن بود.


* در بحث "دستیابی به فشار" قضیه با چالش جدی روبرو می شود. گفتیم که کاشیمایی ها 7 مرتبه موفق به خلق سه حمله پیاپی شده اند که 6 مرتبه آن در نیمه دوم اتفاق افتاده است. نرخ 7 مرتبه برای یک بازی کامل اصلا نرخ ترسناکی نیست، ولی 6 حمله سه تایی بالای شصت درصد خطر برای یک نیمه چرا، قدرتمندانه هست. ضمن اینکه هر دو گل دریافتی پرسپولیس بر اثر این ماجرا رقم خوردند. حملات پیاپی- فشارسازی- خراب کردن دفاع حریف- نفوذ نهایی. این سیکل اجرا شده توسط کاشیما در صحنه هر دو گل می باشد. حالا یک سوال بسیار مهم و جدی وجود دارد: چه اتفاقی می افتد پرسپولیسی که در نیمه اول تنها یک بار به حریف اجازه ثبت سه حمله پیاپی را داده و در مقابل خود سه بار این مسئله را تجربه کرده است، در نیمه دوم کاملا قافیه را می بازد و شش بر صفر در این آیتم مغلوب می شود؟


*پاسخ اینجاست: در نیمه اول کاشیما تاکید زیادی روی حملات سرعتی با پاس های طولی بلند و خطوط فاصله گرفته از هم داشت. اما این رویه در نیمه دوم کاملا برعکس شد. خطوط تیم به سمت زمین پرسپولیس به هم نزدیک شدند و پاس ها نیز به انتقال های کوتاه و پیاپی عرضی تغییر کردند. هدف کاملا مشخص بود. دواندن خط هافبک پرسپولیس- خسته کردن آنها- ایجاد شکاف بین هافبک ها و خط دفاع. به همین منظور همانطور که روی گل اول هم دیدیم "آبه" دقیقا در این فضای بین لایه ای سرخ ها بازی می کرد.

 

 


*حالا مهمترین مسئله واکنش پرسپولیس به این تغییر بود؟ در واقع برانکو باید یک انتخاب تاکتیکی می کرد که بدون تردید از تاکتیکی ترین حرکات وی در سه فصل گذشته می بود. حتی شاید تاکتیکی ترین. پروفسور انتخابش را کرد: "تغییر نکردن". بله، این ایده برانکو در آن لحظات بود که جنگ بر سر توپ را با کم کردن فاصله خطوطش به جنگ بر سر فضا تغییر ندهد. سرخ ها همچنان محکم و پیشتاز از جلوی زمین پرس می کردند و خوب به همین علت اتفاق مورد علاقه کاشیما رقم خورد. خط هافبک دچار یک دوپارگی شد که این نه فقط فضا که تا گل دوم حتی توپ را هم تقدیم کاشیما کرد. مطمئنا شما انتظار ندارید وقتی در این سطح توپ و فضا را به حریف می دهید، باز همچنان مواضع تان را دور از دسترس نگه دارید!

 

**اصل دوم: دشمن و توانایی هایش


*به سراغ توصیه دوم برویم: "هرگز به حریف اجازه استفاده از توانایی هایش را نده". توانایی های کاشیما چه بودند؟ آمار و تحلیل بازی های گذشته این تیم دو خصوصیت مهم را بولد می کنند. کاشیما تهاجمی و کاشیما سرعتی. واکنش پرسپولیس برابر این دو خصوصیت چه بوده است؟ کاشیما مجموعا 75 مرتبه وارد زمین پرسپولیس شده است که از این تعداد 41 بار موفق شده تا یک سوم هجومی حرکت را توسعه دهد و در ادامه 17 مرتبه هم توانسته وارد محوطه جریمه بشود. این آمارها کیفیت لایه اول و دوم دفاعی پرسپولیس را به ما نشان می‌دهد. قوی یا ضعیف؟
*لایه اول ساختار دفاعی پرسپولیس شامل خط هافبک و به طور خاص نوراللهی و کامیابی نیا 34 تخریب موفق برابر 41 دفاع ناموفق را ثبت کرده اند. در مورد این بخش ذکر این نکته مهم است که اساسا در نیمه اول ما بیشتر شاهد یک بازی خط هافبک برابر خط هافبک بودیم و با توجه به اینکه پرسپولیس دفاع را از جلو بازی می کرد و خط دفاعی این تیم تا نزدیک به مرکز زمین جلو می آمد پس قسم اعظمی از اولین دفاع برابر نفوذ حریف به زمین جلو بر عهده خط دفاعی بود. خطی که رهبری آن را حسینی برعهده داشت و خود با طول زنی های سریع و پرس های محکمش اکثر ورودهای حریف را در همان لحظه اول تخریب می کرد. کیفیتی که حسینی در این کار از خود نشان می داد باعث راحتی خیال زوج نوراللهی- کامیابی نیا شده بود و همین از دلایل اصلی کیفیت تهاجمی برتر سرخ ها در نیمه اول بود. به طور کل در نیمه اول خیلی کم توپ در زمین پرسپولیس و خیلی کمتر در یک سوم دفاعی آنها جریان پیدا می کرد. به طوری که در 25 دقیقه اول کاشیما فقط یک بار توانسته بود وارد باکس جریمه شود.


* با فعل و انفعالات نیمه دوم و اینکه بازی به زمین پرسپولیس انتقال پیدا کرد خط دفاعی به مرکز ثقل تیم تبدیل شد. در واقع اگرچه آمار 34 دفاع موفق برابر 41 دفاع ناموفق یک آمار متوسط برای لایه اول دفاع تیم برانکو محسوب می شود اما آمار 24 دفاع موفق برابر 17 بار نفوذ حریف به محوطه جریمه با توجه به اینکه کاشیما در نیمه دوم کاملا خط هافبک سرخ ها را از جریان دفاعی خارج می کرد و سپس در یک حالت رویارویی مستقیم با خط دفاع حمله ور می شد یک آمار خوب برابر یک تیم با توانایی بازی تهاجمی می باشد. آمار خوبی که بیشتر از هر بحث تاکتیکی، به خاطر کیفیت های فردی مدافعان تیم با لیدری سید جلال به دست آمد.

 

 


*اگر باز هم بخواهیم به نیمه اول باز گردیم می بینیم که این خط کارآمد برابر توانایی دیگر حریف یعنی بازی و حملات سرعتی نیز به خوبی ایستادگی کرده است. و دقیقا اصلا به همین دلیل ناموفق بودن در اجرای حملات سرعتی در نیمه اول بود که سرمربی کاشیما برای نیمه دوم بازی متفاوتی را انتخاب کرد. ژاپنی ها که ملقب به فوتبال سرعتی بودند فقط 3 بار در طول بازی توانستند زیر 3.5 پاس پس از توپگیری وارد مرحله نهایی حمله شوند. یک آمار خیلی ضعیف. خط دفاعی پرسپولیس به قدری محکم و دقیق و سریع در نیمه اول فضای جلوی خود را حتی تا بیست و سی متری پوشش می داد که کاملا انتقال توپ های پرتعداد حریف را که می خواستند از فضای پشت خط هافبک جلو آمده استفاده کنند ناکام می گذاشت. بدون تردید این بهترین عملکرد پرسپولیس نسبت به توصیه دوم "سان تزو" برای جلوگیری از توانایی های حریف بود.

 


**اصل سوم :خودت و توانایی ها


* توصیه ای اشرف بر تمام توصیه ها. توصیه ای که اگر به آن عمل نکنی پس عملکردن به هیچ توصیه دیگری هم به کارت نمی آید: "از توانایی های خودت به نحو احسن استفاده کن". در واقع پرسپولیس به همین دلیل باخت. جلوی توانایی های حریف را گرفت و تا جای ممکن نیز جلوی مسلط شدن حریف بر بازی را، اما چون قادر به استفاده از توانایی های خود نبود کم آورد. توانایی های پرسپولیس چه بودند؟ ما تیم برانکو را در چند فصل گذشته با دو توانایی ویژه در بخش حمله می شناسیم. انجام ضدحملات سریع و بازی حفظ توپ موقعیت محور در زمین حریف. دو توانایی که پرسپولیس در هیچ کدام نتوانست قدرتمند ظاهر شود.

*در بخش ضدحملات سریع، سرخ ها فقط 3 مرتبه توانستند ضدحمله ای بالای شصت درصد خطر صورت دهند. 3 مرتبه و خیلی کم. دلیل؟ پرسپولیس فراموش کرده بود که ژاپنی ها نه فقط در بخش حمله، که در بخش دفاع نیز سرعتی هستند. به همین علت به محض توپگیری پرسپولیس و تلاش بازیکنانی مثل کامیابی نیا و رسن برای تولید سریع ضدحمله، ما شاهد یک انتقال برق آسا فوجی از بازیکنان حریف از حمله به دفاع بودیم. شما برای برگشتن سریع به دفاع فقط کافیست چشم هایتان را ببندید و با تمام سرعت به سمت عقب بدوید. در حالی که برای حرکت سریع به حمله باید بدوید و ببینید و تحلیل کنید و پاس بدهید و بدوید و ببینید و تحلیل کنید و به فضای خالی بروید و منتظر دریافت توپ باشید. شاید بین بخش حمله متمرکز و دفاع متمرکز به این شکل نباشد، ولی مطمئنا در بحث ضدحملات، ضدحمله زدن خیلی سخت تر از ضدحمله نخوردن است. به همین دلیل قبل از هر اقدام موثر پرسپولیس تراکم و سازمان کاشیما شکل می گرفت و خوب حال باید چه کرد؟ یک پاس رو به عقب چطور است!
*در بخش حفظ توپ موقعیت محور در زمین حریف نیز "شتاب بالای بازیکنان کاشیما" مانع از هر اقدامی می شد. گفتیم که پرسپولیس 7 مرتبه توانسته در زمین حریف به پنج پاس متوالی برسد و همچنین 45 درصد زمان بازی هم توپ را در اختیار داشته است، پس مشکل به هیچ وجه توپ نبود، بلکه توپ به اندازه کافی در اختیار آنها قرار داشت. مشکل ناتوانی در خلق فضای نفوذ بود. هر چقدر که بازیکنانی نظیر علیپور و منشا اقدام به بازی بدون توپ می کردند باز چون به صورت ذاتی سرعت کمتری از مدافعان داشتند پس در بحث ایجاد شتاب نیز ناکام می ماندند. حرکات نعمتی و رسن در جناحین نیز در دایره همین مسئله قرار داشت. پرسپولیس برای استفاده از توانایی اش وارد یک نبرد باخت-باخت با ذات بازیکنان آسیای شرقی شده بود. شاید به طور مثال اگر تاکید بیشتری روی ارسال های بلند داشتند می توانستند امیدوارانه تر بازی را ادامه دهند.

 

 

*** در پایان باید گفت که یک چیز بحث سطح بازی شماست و یک چیز بحث تفاوت های بازی شما و حریفتان. پرسپولیس در بحث سطح بازی به هیچ وجه مشکلی برای بازی با حتی بزرگتر از کاشیما را ندارد، اما مشکل وقتی عود پیدا می کند که پای تفاوت ها به میان می آید. تفاوت هایی که در بازی شما و در ذات بازیکنان شما نهفته است و باید نسبت به آنها آگاه باشید و از آنها استفاده کنید. کاشیما این آگاهی را داشت و آن را به توانایی تبدیل کرد. مطمئنا اگر پرسپولیس هم نسبت به این تفاوت ها آگاهی پیدا کند قهرمانی در قله قاف نیست.


مجتبی مرشدنژاد

دیدگاه‌ها