کد خبر : 1638093 | 30 شهریور 1398 ساعت 10:08 | 6.3K بازدید | 0 دیدگاه

تبریک و تسلیت برای پژمان و مازیار

کار سخت و جانفرساست. با دست خالی در این فوتبال چه می‌توان کرد؟ راه نجات از این مخمصه‌های اقتصادی برای یک باشگاه تنها مثل ملوان چیست؟

تبریک و تسلیت برای پژمان و مازیار

به گزارش "ورزش سه" ، پژمان نوری و مازیار زارع که باشگاه ملوان را ویرانه تحویل گرفتند، نه سرمایه‌گذار فوتبال هستند، نه از اهالی پولشویی و اختلاس که گذرشان به فوتبال می‌افتد و نه صاحب فرصت‌های عجیب در فوتبال ایران برای بهره بردن از بودجه‌های دولتی و عمومی. پژمان و مازیار فقط دو پسر از این باشگاه‌اند که در ملوان ساخته شدند، قدر پیراهن سفیدش را می‌دانند، با رویای این تیم زندگی کرده‌اند و از ملوان اعتبار گرفته‌اند و به آن اعتبار داده‌اند.


مالکان پیشین چیزی از ملوان باقی نگذاشته بودند. آن روند به نابودی بیشتر و بدهی‌های بزرگ‌تر تبدیل می‌شد. برای پژمان و مازیار راهی نمانده بود جز اینکه مسئولیت بپذیرند، تیم را به محمد احمدزاده -سرمربی و بزرگ تیم- بسپارند و خود آستین بالا بزنند و ببینند از چه راهی باید برای نجات باشگاه در این مخمصه اقتصادی استفاده کرد. هواداران ملوان انگار از پژمان و مازیار خواسته‌اند که شماره حساب مشترکی را افتتاح کنند تا دوستداران ملوان بتوانند به باشگاه خود کمک کنند. بدیهی است که ملوانی‌ها به فرزندان باشگاه خود اعتماد دارند اما به بهانه این کار باید درباره چند موضوع بحث کرد:

 

*در اغلب مواقعی که باشگاه‌ها در ایران برای دریافت کمک از هوادار شماره حساب اعلام کرده‌اند، رقم‌هایی که به حساب باشگاه واریز شد، بسیار ناچیز بود و هواداران دلیلی برای چنین مشارکت‌هایی ندارند. هواداران آنقدر باشگاه را متعلق به خود نمی‌دانند که برای کمک مالی به آن ترغیب شوند. یکی از آخرین تجربه‌های ناکام در پرسپولیس رخ داد که شماره حساب اعلام کردند و مجموع واریزی مردم به گفته مدیرعامل وقت حدود ۵۰۰ میلیون بود که با توجه به تعداد هواداران پرسپولیس و حجم بدهی‌های آن زمان باشگاه، رقم ناچیزی محسوب می‌شد.


در باشگاه‌هایی مثل ملوان که متعلق به شهری کوچک هستند، البته شهروندان احساس قرابت با تیم شهرشان دارند و شاید هواداران ترغیب شوند که به تیم شهر کمک کنند اما باز هم این روش نمی‌تواند گره‌ای از مشکلات باشگاه باز کند و در بلندمدت هم قابل تکرار نیست.

 

* در فوتبال ایران عجیب است که باشگاه‌هایی مثل ملوان به رغم جذابیت بسیار، محل سرمایه‌گذاری برندهای دولتی و خصولتی نیستند اما تیم‌های بی‌هواداری مثل پیکان و سایپا یک عمر از بودجه‌های آنچنانی بهره می‌برند و برای سکوهای خالی بازی می‌کنند. تعجب‌آور است که برندها گرایشی به سرمایه‌گذاری در باشگاه‌هایی مثل ملوان ندارند اما یک تیم بی‌تماشاگر می‌سازند و چند دهه مخارج گزافش را می‌پردازند.


در اقتصاد ورزش هیچ پاسخی برای این رفتار عجیب در باشگاهداری پیدا نمی‌کنید اما در فوتبال ایران ۳۰ یا ۴۰ سال چنین رفتاری تکرار می‌شود.

 

* ملوان یک عمر روش و منش و ساختار خودش را داشت. بهمن صالح‌نیا، نصرت ایراندوست، محمد احمدزاده و فرهاد پورغلامی و همه چهره‌های ملوان می‌دانستند که راه و چاه ملوان چیست. ملوان باید به سبک خودش بازیکن بسازد، نسل به نسل، خودش به دست خودش پرورش دهد و با کنترل هزینه‌ها و بازیکن‌سازی روزگار بگذراند. ملوان باید متعهد به سبک و سیاق خودش باشد. ملوان تیمی نیست که به دست مربیانی مثل نادر دست‌نشان و علی لطیفی و امثال اینها اداره شود. محصول کار چنین مربیانی ساختن یک تیم غیربومی و بی‌معنا برای ملوان است. ملوان عرصه‌ این روش‌ها و تیم ساختن با بازیکن‌های درجه چندم نیست. ملوان عرصه‌ای است که در آن بچه‌های انزلی و گیلان پرورش پیدا می‌کنند و نسل به نسل تیم را زنده نگه می‌دارند. ملوان عرصه مالکان قلابی و سرمایه‌گذاران دروغین هم نیست، محتاج بودجه‌های بزرگ هم نیست. ملوان آنقدر پول می‌خواهد که روی پای خودش باشد، خودش بسازد و خودش از چهره‌های خودش بهره‌مند شود.


چشم و دل ملوانی‌ها سیر است، چون می‌دانند که خودشان می‌توانند بسازند و در هر نسل‌ ستاره‌هایی به فوتبال تقدیم کنند. ملوان محتاج بودجه‌های بزرگ و رویایی نیست. همین که برای نابودی‌اش قدمی کج برندارند، برای ملوانی‌ها کافی است.


*پژمان و مازیار شاید نمی‌دانند که عملکردشان چه تأثیر عمیقی در آینده ملوان دارد. آنها در نقطه‌ای سرنوشت‌ساز برای آینده باشگاه محبوب خود ایستاده‌اند و چه خوب که مسئولیت‌پذیر و محکم پای کار رفتند و شانه خالی نکردند. آنها بهتر از هر کسی ملوان و رسم و سیاق و سبکش را می‌شناسند، بیشتر از هر کسی عاشق تیم‌شان هستند و دل می‌سوزانند و بیشتر از هر کسی مورد اعتماد هواداران و شهروندان انزلی هستند اما کار سخت و جانفرساست. با دست خالی در این فوتبال چه می‌توان کرد؟ راه نجات از این مخمصه‌های اقتصادی برای یک باشگاه تنها مثل ملوان چیست؟  برای این سؤالات پاسخی پیدا نمی‌شود. باید برای پژمان و مازیار پیام تبریک و تسلیت فرستاد؛ تبریک بابت مسئولیت‌پذیری و اراده و عشق، تسلیت برای بن‌بست‌ها و سختی‌ها.

 

فرشاد کاس نژاد

دیدگاه‌ها