کد خبر : 1642397 | 17 مهر 1398 ساعت 19:27 | 39.4K بازدید | 0 دیدگاه

تهران نبودم که به مراسم ختم آقای کاشانی بروم

درخواست کامیابی نیا از آدم فضایی !

سیدعلی ضیا امروز چهارشنبه 17 مهر ماه در برنامه «فرمول یک» میزبان کمال کامیابی نیا بازیکن پرسپولیس بود.

درخواست کامیابی نیا از آدم فضایی !

به گزارش "ورزش سه"، کامیابی نیا در ابتدا درباره وضعیت کتف خود گفت: همه چیز عالی است و هم دکتر جراحم هم فیزیوتراپم راضی هستند.


وی در پاسخ به اینکه چرا دیر جراحی کردی، توضیح داد: حدودا دو هفته در ترکیه اردو داشتیم و سه هفته تهران تمرین کردیم. در 7، 8 بازی آخر دستم خوب بود و در ام آر آی و سی تی نیز همه چیز خوب بود. با جراح هم که مشورت کرده بودم نظرش این بود که فعلا عمل نکنم.


هافبک دفاعی پرسپولیس ادامه داد: دکتر گفته بود نباید دستت به سمت عقب برود و اوت دستی بزنی اما در اولین بازی لیگ آنقدر دستم خوب بود که حرکتی کردم و دستم در رفت.

 


*علیه پرسپولیس شایعه درست می کنند وگرنه سیدجلال مصدوم است
کامیابی نیا درباره مصدومیت سیدجلال حسینی واینکه آیا واقعا مصدوم است، اظهار کرد: پرسپولیس تیمی است که همه جوره دوست دارند برای آن حاشیه بسازند. من یک ماه و نیم است سر تمرین نرفته ام اما شنیده ام او مصدومیت مختصری داشته است و امیدوارم برگردد.


وی در پاسخ به اینکه آیا برانکو برمیگردد؟ تاکید کرد: نه این حواشی اطراف تیم است و امیدوارم از آقای کالدرون که رزومه خوبی دارد حمایت شود. مقایسه سخت شده است چون نتایج برانکو خیلی خوب بود و هواداران امیدوار شده بودند.
این بازیکن پرسپولیس دراین باره که در ابتدای کار برانکو نیز در 5 هفته اول فقط 2 امتیاز گرفته بودید، گفت: بله شرایط بدی بود، من هم آن موقع تازه به پرسپولیس آمده بودم و بعد از هفته ششم توانستیم موفق شویم و در فصلهای بعد هم روند خیلی خوبی را طی کردیم.

 


*می توانیم 5 امتیاز را  جبران کنیم
کامیابی نیا یادآور شد: این فصل هم تا به حال ما به تیم های مدعی باختیم اما هفته های اول است و می شود جبران کرد و در نیم فصل می توانیم جلو بیفتیم. فاصله آنچنانی نداریم 5 امتیاز است و می توانیم موفق شویم. خودم هم امیدوارم هرچه زودتر به تیم برسم و بتوانم کمک کنم. در این 5، 6 هفته ای  که بازی کردیم اتفاقات بدی افتاد و بازی پدیده حقمان باخت نبود و دقیقه 83 گل خوردیم امیدوارم در ادامه امتیازات خوبی بگیریم و دل هواداران را شاد کنیم.
وی در این باره که سیدجلال حسینی هم همیشه تیم را جمع می کند و جای او خالی است، تاکید کرد: بزرگترهای تیم در این چند سال کمک کردند وآقا سید و آقای باقری نقش مهمی داشتند. وقتی آقا سید داخل زمین هست همه حرفشان را می خوانیم و همه اینها دست به دست هم می دهد که تیم موفق شود. امیدوارم مصدومیت آقا سید هم خوب شود.

 

1441716

 


*بانمک ترین بازیکنان پرسپولیس علی بیرانوند و شجاع خلیل زاده هستند
این فوتبالیست درباره بدترین بازیکن پرسپولیس گفت: خودم در زمین بداخلاق ترین هستم چون دوست دارم وظایفم را به بهترین نحو انجام بدهم. بانمک ترین بازیکنان هم علی بیرانوند و شجاع خلیل زاده هستند.
کامیابی نیا در پاسخ به اینکه با اولین درآمدت چه کردی، افزود: پاس تهران بودم. آن پول را که گرفتم، از آنجایی که مستاجر بودیم، برای پول پیش خانه دادم و سه میلیون تومان بود. آن موقع یافت آباد زندگی می کردیم. حالا در مرزداران زندگی می کنم و صاحبخانه هستم. مادرم هنوز یافت آباد خانه دارد.
وی با بیان اینکه کتاب خیلی کم می خوانم، درباره چیزی که اصلا نمی تواند تحمل کند، گفت: بدقولی و نامنظم بودن را نمی توانم تحمل کنم.

 


*تمجید کامیابی نیا از مستند زندگی رونالدو
بازیکن پرسپولیس در انتخاب بین مسی یا رونالدو گفت: از استایل و نوع تمرین رونالدو بیشتر خوشم می آید. جدیدا هم کلیپی از او بیرون آمد که نشان می داد پشت خانه شان ساندویچی بوده و از آنجایی که شرایط مالی خوبی نداشتند یک خانم به او غذا می داده و مستند زندگی اش خیلی جالب بود.
کامیابی نیا دستپخت همسر و مادرش را خوب توصیف کرد و درباره بزرگترین ترسش گفت: از اینکه اتفاق بدی برای خانواده ام بیفتد می ترسم.در ادامه او عکس بک گراند گوشی اش را نشان داد که تصویر دخترش کمند بود و آخرین فیلم گوشی اش هم متعلق به او و آخرین عکس گوشی اش از طرف یکی از دوستانش بود که از کربلا فرستاده بود.

 


*زندگی با فوتبالیست ها سخت است
وی درباره سختی کار فوتبال و ندیدن بزرگ شدن دخترش افزود: من تا چهل روزگی کمند یک بار او را دیدم و این خیلی سخت بود. زندگی برای کسانی که با فوتبالیست ها زندگی می کنند خیلی سخت است؛ شبها باید زود بخوابیم، همواره اردو هستیم و..
وی در این باره که اگر همین حالا یک آدم فضایی جلویش بنشیند به او چه می گوید، اظهار کرد: از او می خواهم کتفم را خوب کند زودتر به تیم برسم!

این بازیکن فوتبال درباره دوران تحصیلی خود یادآور شد: در مدرسه خیلی شیطان بودم، زیاد مدرسه نمی رفتم و همیشه می پیچاندم. هفته ای یک بار به مدرسه سر می زدم و گواهی تحصیل می گرفتم و می آمدم.
وی درباره تیم ملی امید گفت: دورادور تیم را رصد می کنم و آقای استیلی  سرمربی شده است و امیدوارم موفق باشند و به المپیک صعود کنند. تیم خوبی دارند و اکثر بازیکنان در لیگ برتر بازی می کنند و سه چهار لژیونر دارند و امیدوارم اردوهای خوبی پشت سر بگذارند و به المپیک صعود کنند.
کامیابی نیا تصریح کرد: شرایط تیم امید خیلی فرق می کند و مثل بچه سرراهی است و تیم ملی باید از آن حمایت کند. امیدوارم این بار یک برنامه ریزی خوبی کنند بازی های تدارکاتی خوبی بگذارند تا تیم موفق شود.
وی در پاسخ به اینکه چرا پرسپولیسی ها به مراسم ختم جعفر کاشانی نرفتند، اظهار کرد: اتفاقا تمرین تعطیل شده بود و بچه ها رفتند، اما من تهران نبودم که بروم.

 

1441717

 


*ماجرای فوتبالیست شدن بازیکنی که از نوجوانی کار می کند
این بازیکن در پاسخ به اینکه چه شد فوتبالیست شدی، گفت: دوم راهنمایی به خاطر مشکلات زیادی که داشتم درسم را رها کردم و سر کار رفتم. پمپ های ماشین های سنگین را می شستم و تعمیر می کردم. یک روز خواب ماندم و دیر به سرکار رفتم و چون خانه اوستایم دورتر از خانه ما بود، من باید در مغازه را باز می کردم اما او این بار زودتر رسیده بود. وقتی گفت چرا دیر آمدی، گفتم دلم درد می کرده. آن روز خیلی کار نداشتیم و او گفت برو خانه استراحت کن.


وی افزود: به سمت خانه می رفتم که از یکی از هم محلی ها شنیدم باشگاه پاس بازیکن می گیرد. ما تا قبل از آن از محله مان بیرون نیامده بودیم اما آن موقع با بچه ها ماشین گرفتیم و به اکباتان آمدیم. من هم تست دادم و چند نفر را دریبل زدم. بعد هم شماره تلفن گرفتند و به محلمان برگشتیم. چند وقت بعد سر تمرین رفتم. به اوستایم گفته بودم اسمم را باشگاه بدنسازی نوشته ام و هفته ای سه بار نمی آیم. پستم فوروارد بود و 5 سال پاس تهران بودم و هر سال آقای گل می شدم و اتفاقاتی افتاد و آدمهای خوبی جلوی راه من قرار گرفتند که توانستم پیشرفت کنم.تمریناتم بعدازظهر بود و آنقدر اصرار کردم که مادرم دوباره مرا در آموزش و پرورش نوشت و کار هم می کردم. حتی کتانی استوک نداشتم و با کتانی ته صاف در زمین بازی می کردم. اولین کتانی استوکم را مهدی احمدپور گرفت. او گفت چرا کتانی نداری؟ آن موقع همه بچه ها با مادر و پدرشان سر تمرین می آمدند و من هم فکر کردم چه جوابی بدهم، گفتم نمی دانم اینها را باید از کجا بگیرم. جلسه بعد او برایم یک استوک گرفت. من هم مشتاق شده بودم و می دانستم می توانم در فوتبال پیشرفت کنم...

دیدگاه‌ها