کد خبر : 1676259 | 14 فروردين 1399 ساعت 14:24 | 10K بازدید | 0 دیدگاه

امروز زمان مناسبی برای تقسیم غنائم نیست؛

سخنی با فوتبالی‌ها: بی خیال جنگ‌های گلادیاتوری!

این روزها که ویروس کرونا مسابقات فوتبال در سراسر جهان را تعطیل کرده و انسان های زیادی به کام مرگ رفته اند، برخی علاقمندان افراطی فوتبال وسواس زیادی روی تعیین تکلیف لیگ ها دارند !

سخنی با فوتبالی‌ها: بی خیال جنگ‌های گلادیاتوری!

به گزارش "ورزش سه"، فوتبال، این حلقه اتصال بین من و شما،  این روزها دیگر اولویت نیست . ولی کری ها و صحبت ها  پیرامون قهرمانی، ادامه لیگ یا نیمه کاره رها شدن‌اش ، سقوط یا صعود و بحث هایی از این دست در این روزهای سخت، عجیب و غیر قابل تحمل است. البته که خواست قلبی همه ما، ادامه لیگ برتر در شرایطی است که سلامتی مردم و جامعه فوتبال گارانتی باشد.


این یادداشت سعید الهویی مربی سپاهان، نگاهی است از زاویه ای دیگر به این بحث ها؛ به جایگاه و نقش اعضای جامعه فوتبال و حفظ رابطه و این عشق افلاطونی بین ما.

 

دنیای این روز های ما درگیر پدیده ای عجیب است. اشتباه نکنید ، منظور ویروس کرونا نیست . کرونا یکی است مانند سایر بلاهایی که طی دهه ها و قرن های اخیر سرزمین ما را در نوردیده است. درد اصلی، منفعت طلبی ما است. شاید فراتر از آن، درد اصلی، فراموشی خصلتی است که سال‌هاست به آن افتخار می کردیم. این روزها ما، اهالی جامعه فوتبال، در حالی‌که داریم محتکران ماسک و دستکش، مسئولین کشوری، فروشندگان الکل و بالا و پایین کشور را در پیج های شخصی و اظهارات رسانه ای خود مورد عنایت خود قرار می دهیم که فراموش کرده ایم جایگاه و نقش ما در جامعه فراتر از ویدئو های "در خانه بمانیم " است. فراموش کرده ایم که شرایط امروز مردم ما، مناسب شنیدن بحث در مورد دادن جام قهرمانی به تیمی خاص یا ندادن جام به آن تیم نیست. فراموش کرده ایم که تمام این قهرمانی ها، پیروزی ها و افتخارات به اندازه جان یک انسان، جان یک ایرانی ارزش ندارد .


حال می فهمیم، سنگ‌هایی که هواداران قرمز ، آبی ، زرد و سبز به سمت یکدیگر با خشم و نفرت پرتاب کرده اند، سرهای شکسته و چشمهای کور شده، زاده ما است. این نفرت، این دشمنی و این حماقت، زاده ما است.  مایی که این روزها و روزهایی شبیه این، در عوض ایفای نقش خود به عنوان بخش برگزیده جامعه (چه از سر شانس و اقبال و چه حاصل توانایی هایمان ) ایستاده ایم به تماشا و بدتر از آن بحث بر سر قهرمان و تعیین تکلیف لیگ که تمام اش کنیم یا نیمه کاره رهایش کنیم و جالب اینکه برای هر کدام از ما، نتایج ارائه شده کاملا تحت تاثیر سود و زیان شخصی است. از قهرمان اعلام شدن یا نشدن دفاع می کنیم تنها برای خودمان و انتفاع شخصی، از ادامه لیگ یا نیمه تمام ماندن اش دفاع می کنیم تنها برای خودمان .


امروز ، در برابر این درد عظیمی که مردم را فرا گرفته، به خودمان فکر می‌کنیم. آن‌هم در حالیکه اظهارات کلوپ، گوندوگان،  دو رقیب بر سر قهرمانی در لیگ برتر انگلیس نشان می دهد که چقدر از آن خصلتی که سالها مایه افتخار ما بود، دور شده ایم. من و تو، دور شده ایم و باید بدانیم که آن سنگی که چشم هوادار آبی، قرمز ، زرد و سبز را نشانه گرفت، زاییده من و تو است و از دست من و تو رها شده است.


برای من، اگر همین امروز لیگ نیمه کاره تمام شود یا نشود، تیمی را قهرمان اعلام کنند یا نکنند  و حتی دیگر رقیبان ما نمایندگان ایران در لیگ قهرمانان آسیا در فصل آینده باشند یا نباشند، اهمیتی ندارد. فکر می‌کنم امروز زمان مناسبی برای تقسیم غنایم نیست. امروز درد ایران، درد نهان خانواده هایی است که عزیزی را غریبانه به خاک سپرده اند و حتی نمی‌توانند بر سر مزارش حاضر شوند، غم تنهایی فرزندانی است که روزها و شبهای طولانی دور از آغوش پدر و مادری هستند که فداکارانه در مراکز درمانی برای سلامتی یک نفر، تنها یک ایرانی می جنگند و غم کارگرانی روز مزدی است که این‌روزها نانی برای سفره شان باقی نمانده است .


 اگر امروز ، ما ، به این واژه دقت کنید : "ما"، اهالی فوتبال ، فارغ از اینکه پیراهن کدام تیم را بر تن داریم و برای کدام باشگاه می جنگیم، درگیر تقسیم قهرمانی، سهمیه، فرار از سقوط و عناوینی اینگونه شویم، در برابر ایران و در برابر تاریخ بازنده خواهیم بود . آنوقت بدهکار بخت و اقبال خود خواهیم بود که در کنار تلاش و استعداد مان، یاری مان کرده است که در این جایگاه بایستیم. بدهکار مردمی خواهیم بود که ما را، برای فوتبال دوست داشتند و این ارتباط، این علاقه را از دست خواهیم داد، ما در میان درد و غم مردم، برای قهرمانی، سهمیه و واژگانی این چنینی در سایت های ورزشی می جنگیم و انگار فراموش کرده ایم که چیزهای مهمتری این روزها وجود دارد. دست خالی پدر ، جای خالی عزیزی که حتی فرصت اشک ریختن روی خاک اش ، همانی که میگویند سرد است هم نداشتند و دردهایی که بسیار سنگین تر از سقوط و یا عدم قهرمانی است.


فوتبال با مردم یا بهتر بگویم وجود عشقی افلاطونی میان مردم و ما است که زنده است و حال اگر فوتبال را دوباره زنده و این عشق و رابطه را پا برجا می‌خواهیم باید کری ها، جنگ‌ها و رقابت ها را بگذاریم برای چند وقت دیگر، برای زمانی که کرونا، عزیزی را از هیچ خانواده ای نگیرد و برای روزی که پدران از سر کار برگشته ، نانی برای سفره و دل خوشی برای فریاد کشیدن پای جنگ‌های گلادیاتوری ما داشته باشند .

دیدگاه‌ها