کد خبر : 1676596 | 16 فروردين 1399 ساعت 14:40 | 16.7K بازدید | 2 دیدگاه

گلایه‌های مهاجم پرسپولیس از یحیی گل محمدی؛

معدنچی: شما باعث شدید از فوتبال متنفر شوم!

مهرزاد معدنچی ستاره اسبق تیم پرسپولیس و تیم ملی ایران، در گفتگوی خود با ورزش سه گلایه های خود نسبت به علی دایی و یحیی گل محمدی را مطرح کرده است.

معدنچی: شما باعث شدید از فوتبال متنفر شوم!

به گزارش "ورزش سه"، مهرزاد معدنچی ستاره سال های نه چندان دور پرسپولیس است. او در لیگ های پنجم و ششم عملکرد بسیار خوبی در ترکیب پرسپولیس داشت و پس از چند سال بازی در لیگ های عربی، در لیگ دوازدهم نیز به پیراهن این تیم رسید و البته پایان خوشی در پرسپولیس نداشت. او که حالا کمی از فوتبال فاصله گرفته، در گفتگو با خبرنگار ما به سال های پایانی حضورش در فوتبال ایران و به خصوص لیگ دوازدهم پرداخته است:

 

* استیل آذین، شروع بدبختی های من بود

 

آخرین بازی ملی من پس از این که آقای دایی اخراج شدند، در کره جنوبی مقابل این تیم بود که نتوانستیم به جام جهانی صعود کنیم. من امارات بازی می‌کردم و بعد از آن به ایران برگشتم و یک جلسه را در باشگاه پرسپولیس با آقای حبیب کاشانی برگزار کردم اما آقای دایی با بازگشت من به پرسپولیس موافقت نکردند و متاسفانه من یک انتخاب اجباری و اشتباه داشتم و به استیل آذین رفتم. این شروع همه داستان ها و بدبختی های من بود که در یک تیم پرحاشیه و پرستاره رقم خورد. مصدومیت های متوالی را تجربه کردم و نه تنها برگشت به تیم ملی که حتی دیگر به حالت عادی هم برنگشتم و از این موضوع واقعا خیلی ناراحتم و ای کاش می‌شد که به پرسپولیس بروم.

 

* قطبی گفت حتما دعوتت می‌کنم تیم ملی

 

من وقتی از امارات برگشتم خیلی آماده بودم و فوتبال دوستان هم آن دوران را به یاد دارند. من در یک سالی که در استیل آذین بودم، مصدومیت های زیاد، سریالی و عجیبی داشتم. من با آقای قطبی رابطه بسیار خوبی داشتم و هیچ وقت یادم نمی‌رود که ایشان به من گفت مهرزاد تو اگر شرایطت را خوب کنی و حتی دو بازی انجام بدهی من تو را حتما دعوت می‌کنم. این صحبت ها قبل از جام ملت های امارات بود اما متاسفانه نشد و من دوباره برگشتم به الشعب لیگ امارات که این بار پایم شکست. 7-8 ماه درگیر این موضوع بودم چون تایم لیگ امارات با لیگ ایران فرق داشت، من یک سال بیرون ماندم.

 

* با دو عصا بودم اما دنیزلی گفت تو را می‌خواهم!

 

وقتی برای درمان به ایران می‌آمدم یک بار در هتل آزادی آقای دنیزلی را دیدم. ایشان مربی پرسپولیس بودند و من با دو عصا راه می‌‌رفتم که هیچ وقت فراموش نمی‌کنم آقای دنیزلی گفتند من حتما تو را برای فصل بعد می‌خواهم! من اصلا وضعیت خوبی نداشتم و با دو عصا به سختی راه می‌رفتم ولی او انقدر به من اعتقاد داشت که به همان شکل گفت تو را حتما می‌خواهم. بعد من درمان پا را انجام می‌دادم که به پایان رسید و آمدم با پرسپولیس قرارداد ببندم متاسفانه برای آقای دنیزلی مشکل خانوادگی پیش آمد و مجبور شد به ترکیه برگردد و یک مربی به اسم مانوئل ژوزه آمد.

 

* تلاش کردم و به ترکیب رسیدم اما...

 

مانوئل ژوزه اصلا من را نمی‌شناخت و طبیعی هم بود. او در مورد من یک چیزهایی شنیده بود و فیلم های بازی ام را دیده بود، من بعد 5-6 هفته تلاش به ترکیب تیم رسیدم اما متاسفانه ایشان اخراج شد و آقای گل محمدی آمد و کاملا من را کنار گذاشت. من هیچ وقت درباره یحیی گل محمدی صحبت نکرده‌ام و این اولین بار است که درباره او حرف می‌زنم. آقای گل محمدی همین الان هم سرمربی پرسپولیس هستند و برایش آرزوی موفقیت دارم اما کاری که با من کردند درست نبود.

 

 

* دوست داشتم کنار آقا یحیی بنشینم

 

من در تیم ملی خیلی خوشحال بودم که یحیی گل‌محمدی بزرگ این تیم است و با ایشان صحبت می‌کردم و بسیار باشخصیت و دوست داشتنی بودند اما نمی‌دانم چرا یک سری افراد وقتی از بازیکن به مربی تبدیل می‌شوند شخصیتشان تغییر می‌کند؟ من سال 2006 که در تیم ملی بودیم، خیلی دوست داشتم پیش ایشان بنشینم و در ناهار و شام و... با او صحبت کنم و از تجربیات، شخصیت و منش ایشان یاد بگیرم اما نمی‌دانم چرا وقتی مربی شدند با شخصیت من بازی کردند؟

 

* گل محمدی باعث شد از فوتبال متنفر شوم

 

همه جای دنیا رسم است که وقتی مربی یک بازیکن را نمی‌خواهد، لیست را به باشگاه می‌دهد و می‌گوید فلانی را نمی‌خواهم. هیچ اتفاقی هم نمی‌افتد و هیچ اشکالی هم ندارد، یک روزی 10 تا مربی دنبال یک بازیکن می‌آید و یک روز هم هیچ کس او را نمی‌خواهد، اشکالی هم ندارد. یک روز خوب نیستی و باید کنار بروی، این قانون فوتبال است. اما این که با شخصیتت بازی شود و مثلا در بازی درون تیمی و تمرینی هم تو را بیرون بگذارند و بگویند دور زمین بدو! من چند سال تیم ملی بودم و در پرسپولیس بازی کرده بودم و حتی با خود آقا یحیی هم تیمی بودم اما کاری که ایشان با من کردند باعث شد که از این فوتبال لعنتی متنفر و در زندگی هم گوشه گیر شوم.

 

* رویانیان گفت تمرینت را بکن، شاید یحیی برود



آقای رویانیان از من خوشش می‌آمد، من آدمی نبودم که وقتی روی نیمکت می‌نشینم جو تیم را خراب کنم. من گفتم آقای رویانیان آقا یحیی به من اعتقادی ندارد و من را بازی نمی‌دهد، این که بازی نمی‌دهد اصلا مهم نیست اما ترور شخصیتی می‌کند. مثلا در بازی درون تیمی من را پشت دروازه می‌گذاشت، حتی فرشاد احمدزاده  که خیلی جوان بود را درون تیم می‌گذاشت اما به من می‌گفت دور زمین بدو! اما آقای رویانیان به من می‌گفت که تو تمرینت را بکن شاید برای فصل بعد اصلا یحیی نباشد.

 

* آقای گل محمدی؛ چرا من را تحقیر کردی؟

 

جوری شده بود که حتی بچه های تیم هم تعجب می‌کردند. وقتی جواد کاظمیان و آقای مهدوی کیا از تیم رفتند، من در چند بازی آخر که مهم نبودند بازی کردم، کاپیتان تیم بودم. اما کار ایشان زشت بود، اگر می‌گفتند من از تو خوشم نمی‌آید و جایی در تیم من نداری، اصلا ناراحت نمی‌شدم چون حق داشت چنین تصمیمی بگیرد. یک موقعی وقتی یک رفتاری با شما می‌شود، بستگی به شخصیت شما دارد که چه برخوردی داشته باشید. یک سری می‌روند بحث می‌کنند که چرا به من توهین می‌کنی؟ اما من شخصیتم اینطور است که وقتی یک بدی می‌بینم تحمل کنم تا تمام شود و برود، وارد بحث نشوم. نمی‌دانم چطور بگویم، من کلا آدم جنگجویی نبودم و با کسی بحث نمی‌کردم. اما روز آخر به ایشان گفتم من از شما همچین توقعی نداشتم و او هم گفت من با تو برخورد بدی نداشتم و از نظر من در لیست 18 نفره من جا نداشتی؛ اما واقعا سوال من این است که آقای گل محمدی چرا من را تحقیر می‌کردی؟

 

* از پرسپولیس رفتم؛ واقعا پشیمانم

 

در پایان لیگ ششم تصمیم گرفتم از پرسپولیس به الشعب بروم و واقعا از این تصمیم خیلی پشیمانم. البته من تجربه به دست آوردم و از نظر مالی هم شرایط خوبی داشتم اما اگر برگردم عقب یک سری انتخاب ها را نمی‌کنم. از جنبه مالی بیشتر از چیزی که فکر می‌کردم برایم خوب شد اما از نظر فوتبالی کاملا پشیمانم.‌

دیدگاه‌ها