کد خبر : 1748001 | 20 فروردين 1400 ساعت 11:01 | 23.5K بازدید | 12 دیدگاه

مسعود معینی توضیح می‌دهد

چرا رایکوف خوردبین را به جام باشگاه‌های آسیا برد؟

بیش از نیم قرن از نخستین قهرمانی یک تیم باشگاهی ایران در مسابقات آسیایی گذشته اما خیلی‌ها هنوز هم از تقابل تاج و هاپوئل در فینال جام باشگاه‌های آسیا به‌عنوان یکی از حماسی‌ترین نبردهای تاریخ فوتبال یاد می‌کنند.

چرا رایکوف خوردبین را به جام باشگاه‌های آسیا برد؟

به گزارش ورزش سه و به نقل از همشهری آنلاین مسعود معینی، مدافع جوان آن روزهای تاج در بطن بسیاری از اتفاقات این بازی بوده است. او در تقابل با یکی از بهترین بازیکنان هاپوئل برنده بزرگ بازی بود و گل دوم بازی را هم در وقت‌های اضافه به ثمر رساند تا تصویر هق هق کردنش در آغوش رایکوف، سرمربی وقت تاج روی جلد نشریات معروف آن موقع نقش ببندد. مسعود معینی در مورد اتفاقات دراماتیک آن بازی حرف‌های زیادی برای گفتن دارد و در ۷۱سالگی شیرین‌تر از هر کسی این خاطرات را روایت می‌کند.

 


قهرمانی تاج در مسابقات جام باشگاه‌های آسیا، نخستین عنوانی بود که یک تیم باشگاهی ایران در مسابقات بین‌المللی تصاحب می‌کرد. نخستین افتخار فوتبال باشگاهی ایران تحت چه شرایطی و در چه فضایی رقم خورد؟


تاج در شرایطی وارد سومین دوره مسابقات جام باشگاه‌های آسیا شد که نمایندگان اسرائیل در ۲ دوره قبل، قهرمان آسیا شده بودند و در شرایطی که تیم ملی این کشور هم به جام جهانی ۱۹۷۰ مکزیک راه پیدا کرده بود می‌خواستند سومین عنوان قهرمانی را کسب کنند. من هم یکی دو فصل قبل از شروع این مسابقات از راه‌آهن به تاج پیوسته بودم.

 

یادش به‌خیر آقای امیر ابوطالب که مربی راه‌آهن بود در ۲۰ دقیقه آخر بازی دوستانه با تاج مرا وارد بازی کرد و در ۱۸ سالگی خیلی خوب بازی کردم. بعد از بازی هم رایکوف که سرمربی تاج بود آمد دست گذاشت روی شانه‌ام و گفت برای جام باشگاه‌های آسیا به تو احتیاج دارم. برادرم فریدون اصرار داشت که به پرسپولیس بروم اما آقای شیخان، از مدیران وقت باشگاه تاج با من تماس گرفت و گفت رایکوف تحت هر شرایطی تو را می‌خواهد. من هم بدون اینکه به برادرم بگویم به اتفاق ناصر حجازی، نصرالله عبداللهی، جواد قراب و مرحوم غلامحسین مظلومی با تاج قرارداد دو ساله‌ای بستم. مبلغ قرارداد ۴ هزار تومان بود و ماهانه ۲۰۰ تومان هم حقوق می‌گرفتم. آن موقع علی جباری، کاپیتان تاج ۲۱۰ تومان حقوق می‌گرفت. به هر حال ما تحت شرایط خاصی و متاثر از اتفاقات و اعتراضات مردمی در سال ۱۳۴۲ وارد این مسابقات شدیم.


   

رایکوف مربی بزرگی بود و سابقه مربیگری در جام باشگاه‌های اروپا را در کارنامه مربیگری‌اش داشت. کنار گذاشتن مربی کارکشته و محبوبی مثل علی دانایی‌فرد و سپردن سکان هدایت تاج به رایکوف را می‌توان پیش مقدمه قهرمانی تاج در آسیا دانست؟


من معتقدم مرحوم علی دانایی‌فرد بود که پایه‌های آمادگی آن تیم را گذاشت. سبک مربیگری رایکوف هم منحصر به‌فرد بود و سهم بیشتری در موفقیت تاج داشت. او در آن سال‌ها از شیوه‌ای پیروی می‌کرد که سال‌ها بعد در سبک مربیگری اروپایی‌ها مشاهده کردیم. حواس رایکوف صرفا به حضور دوساعته بازیکنان در تمرین نبود و مدام زندگی خصوصی آنها را زیرنظر داشت. او یک روز صبح زود با مرسدس بنز سرمه‌ای رنگش به خانه ما در کوچه و پسکوچه‌های تنگ و باریک راه‌آهن آمد و گفت امروز می‌خواهم تو را به دانشگاه ببرم. بعدها متوجه شدم برای اینکه بداند در چه شرایطی زندگی می‌کنم آن روز به خانه ما آمد و مرا به دانشگاه برد. رایکوف در بحث روانشناسی استاد بود. یادم هست که صبح روز مسابقه ما را به استادیوم نصیری در حوالی چهارراه کالج برد و برایمان تمرین گذاشت و در همان جلسه تمرینی استرس و اضطراب‌مان را به حداقل رساند.

 

 

فضای فوتبال ایران در آن سال‌ها هنوز به‌طور کامل دوقطبی نشده بود و دو باشگاه تاج و پرسپولیس روابط دوستانه‌ای داشتند. شکل‌گیری چنین فضایی چقدر به قهرمانی تاج در آسیا کمک کرد؟


در آن سال‌ها رقابت بین تاج و پرسپولیس بود و گاهی اوقات پیکان هم به ضلع سوم مثلث مدعیان اضافه می‌شد. استادیوم امجدیه در تسخیر تماشاگران پرسپولیس بود و یک گوشه‌ای از ضلع جنوب غربی استادیوم هم به تماشاگران تاج اختصاص داشت. بحث و کری‌خوانی بین بازیکنان و تماشاگران بود اما دشمنی هرگز.

 

 

ظاهرا برای موفقیت تاج در جام باشگاه‌های آسیا یک اتحادی هم بین تماشاگران دو تیم شکل گرفته بود؟


این هم تدبیر رایکوف و مسئولان باشگاه بود که غلام وفاخواه، فریدون معینی و محمود خوردبین که بازیکن پرسپولیس بودند را به‌عنوان بازیکن کمکی انتخاب کردند تا اتحاد بین تماشاگران تاج و پرسپولیس شکل بگیرد.ما مشکلات زیادی داشتیم اما با کمک رایکوف و مسئولان باشگاه همه رنج‌ها به انگیزه بدل شد. همه بازیکنان مشکلات مالی داشتند. بازیکنان تاج شاید یک‌بار در هفته هم گوشت نمی‌خوردند. رایکوف چند بازیکن کلیدی را انتخاب کرده بود و هفته‌ای دو بار آنها را به یکی از هتل‌های مرکز شهر می‌فرستاد تا غذای خوب بخورند.

 

 

فضای بازی فینال به اندازه کافی برای تیم هاپوئل ترسناک شده بود؟


بله، آنها ۷ یا ۸ بازیکن ملی‌پوش داشتند اما ترس و اضطراب در چهره‌شان موج می‌زد. این بازی در سال ۱۳۴۹ برگزار شد و تاج بدون گل خورده به فینال راه پیدا کرده بود اما فضای امجدیه برای بازیکنان هر دو تیم ترسناک و استرس‌زا به‌نظر می‌رسید. حبیب‌الله القانیان، تاجر معروف یهودی همه بلیت‌های جایگاه را برای اقلیت یهودی خریده بود اما طرفداران تاج و پرسپولیس امجدیه را تسخیر کرده بودند. حدود ۲۰ هزار نفر هم بیرون استادیوم و پشت درهای بسته مانده بودند. فضای بازی بسیار سنگین بود و رایکوف مدام بازیکنان با تجربه‌ای مثل منصور پورحیدری، علی جباری، غلام وفاخواه و فریدون معینی- برادر بزرگ‌ترم- را به آرامش دعوت می‌کرد. من قبل از آن بازی برای نخستین بار قرار گرفتن در حلقه اتحاد بازیکنان را تجربه کردم. قبل از شروع بازی عده‌ای از تماشاگران علیه تماشاگران ویژه روبه‌روی جایگاه، شعارهای سیاسی سر می‌دادند و سوت بازی در چنین فضایی به صدا درآمد.

 

 

اتفاقات این بازی به شکل دراماتیکی به ضرر هاپوئل رقم خورد. از تساوی در لحظات پایانی تا پذیرفتن باخت در وقت‌های اضافه. سرنوشت این بازی را ستاره‌های تاج رقم زدند یا رایکوف حریف را مات کرد؟


گل اول بازی را هاپوئل در شلوغی محوطه جریمه ما به ثمر رساند. وقتی گل خوردیم ناصر حجازی را دیدم که مدام دست می‌زد و اصلا خودش را نباخته بود. از آن طرف هم علی جباری بچه‌ها را تشویق می‌کرد و مدام می‌گفت جبران می‌کنیم. حدود ۲۰ دقیقه مانده به پایان بازی، رایکوف علی جباری را تعویض کرد و مهدی حاج‌محمد را به زمین فرستاد. همه مات و مبهوت مانده بودیم تا اینکه حاج‌محمد به جناح راست رفت و با تکنیک نابی که داشت تیم حریف را به هم ریخت. او در یکی از نفوذهایش کرنر گرفت و کرنر ارسالی او را غلام وفاخواه در دقیقه ۸۳ با ضربه سر به گل تساوی بدل کرد.

 

 

گل دوم هم توسط شما و در شرایط عجیبی به ثمر رسید. اصلا چطور شد که به‌عنوان مدافع چپ جلو آمدید و یکی از به یادماندنی‌ترین گل‌های تاریخ فوتبال ایران را به ثمر رساندید؟


قبل از شروع وقت‌های اضافه، رایکوف به ما دلگرمی داد و گفت مطمئن باشید که ما برنده این بازی هستیم. وقتی وقت اضافه اول شروع شد روحیه خوبی داشتیم. ۳ دقیقه گذشته بود که بازیکن حریف روی منصور پورحیدری خطا کرد و هنگام ارسال ضربه ایستگاهی دفاع چپ را رها کرده بودم. وقتی در گوشه محوطه جریمه توپ به من رسید، فریدون با صدای بلند از من خواست پاس بدهم اما من پاس ندادم و خودم توپ را به سمت دروازه هاپوئل شوت کردم. وقتی داور سوت زد و داشت به سمت وسط زمین می‌دوید تازه فهمیدم توپ وارد دروازه حریف شده است.

 

 

در مورد اتفاقات این بازی روایت‌های مختلفی وجود دارد اما کمتر درباره حوادث بعد از بازی شنیده‌ایم. مثلا این که بعد از سوت پایان بازی، امجدیه چه حال و هوایی داشت؟


به محض این که بازی تمام شد، تنها بازیکنی بودم که در آغوش رایکوف اشک می‌ریختم. در آن لحظه برای نخستین بار اشک‌های رایکوف را دیدم و همین قاب به جلد کیهان ورزشی بدل شد و با تیتر «اشک مقدس برای پیروزی» در ذهن همه ماند. بعد از آنکه بچه‌ها با جام قهرمانی دور افتخار زدند، توپ را از داور مسابقه گرفتم تا به یادگار نگه‌دارم. تا یک ساعت بعد از بازی مردم از امجدیه بیرون نمی‌رفتند و پایکوبی می‌کردند. وقتی با اتوبوس از امجدیه خارج شدیم و به سمت هتل رفتیم مردم دنبال اتوبوس می‌دویدند. آن شب تا صبح نخوابیدیم و از پنجره هتل با مردم صحبت می‌کردیم. اگر بخواهم در یک جمله فضای بعد از بازی را توصیف کنم باید بگویم آن شب تهران نخوابید.

 

 

قهرمانی تاج در آسیا که با کمک بازیکنان و هواداران پرسپولیس رقم خورد، نقطه عطفی در تاریخ فوتبال ایران است. این موفقیت چقدر به شکل‌گیری وفاق و همدلی در فوتبال ایران کمک کرد؟


حقیقت ماجرا این است که همه اتفاقات بازی فینال و قهرمانی تاج در آسیا، جو فوتبال ایران را تغییر داد. بعد از این بازی بود که تیمسار خسروانی، رئیس باشگاه تاج که همزمان رئیس تربیت بدنی هم بود به پاس قدردانی از تماشاگران پرسپولیس که در بازی فینال به امجدیه آمدند و تاج را تشویق کردند دستور بخشش عزیز اصلی، دروازه‌بان پرسپولیس را صادر کرد. عزیز اصلی کسی بود که دوماه قبل از این بازی و در داربی به داور مسابقه سیلی زده بود و به همین دلیل باید محرومیت دو ساله را پشت سر می‌گذاشت.

 

مهرداد رسولی

دیدگاه‌ها