زیرتوپ زدن ممنوع
تغییر بزرگ در چهل سالگی:سیدجلال یحیی طور!
در چهل سالگی هم میتوان تغییر کرد حتی تغییر اساسی این را سیدجلال حسینی به ما نشان میدهد.
به گزارش ورزش سه به گواه بسیاری سیدجلال حسینی یکی از بهترین مدافعان تاریخ فوتبال ایران است. مدافعی که عبور از او کار سادهای برای مهاجمان نبوده و در آستانه چهل سالگیاش هنوز هم نیست. از همان ابتدای بازیاش در ملوان مدافعی جسور نشان داد که کاملا فکر شده تکل میزد، خوب میپرید و با هوش ذاتی خود، خوب میدانست در چه فاصلهای از بازیکن صاحب توپ بایستد. مجموع این تواناییها در کنار توانایی خاص او برای بازی کردن در دفاع خطی باعث شد تا تواناییهایش نه فقط به عنوان یک مدافع یارگیر که به عنوان یک مدافع فضاگیر نیز شکوفا شود.
اما شاید مهمترین ایراد بازی سیدجلال در قابلیت بازیسازی از دفاع خود را نشان میداد. مهارت سیدجلال در مفید دفع کردن توپ به خوبی مهارتهای دیگرش نبود. او چندان در قید و بند این نبود که بعد از گرفتن توپ از مهاجمان با مکث و طمأنینه به دنبال رساندن توپ به بازیکن خود باشد و اغلب و شاید تحت تاثیر آموزههای دفاعی دوران جوانی فقط دفع توپ را وظیفه خود میدانست.
مربیان ایرانی تا سالها ضرورت داشتن مدافعانی که خوب پا به توپ شوند و کمتر زیر توپ بزنند را احساس نمیکردند. اندک مدافعانی هم که در دهه هفتاد این خصوصیات را داشتند چندان مورد استقبال قرار نمیگرفتند و بیشتر مدافعان قلدر، خشن و بزنبهادر مورد پسند بودند. شاید بتوان شاهین بیانی در اوایل دهه هفتاد را یک استثنا دانست که به عنوان مدافع پوششی در استقلال بهتر از دو مدافع کناری خود پا به توپ میشد. بعد از او نیز با آمدن مجتبی محرمی به پست دفاع آخر پرسپولیس در سال ۷۵ او شمههایی از بازیسازی از دفاع و دفع توپهای هوشمندانه را به نمایش گذاشت.
محرمی حتی این اجازه را داشت که گاهی از خط نیمه نیز عبور کند و وظیفه یک هافبک بازیساز را هم انجام دهد. در ادامه جواد زرینچه نیز در پست دفاع آخر استقلال و تیم ملی، به واسطه سالها بازی در پست دفاع راست، توانست شمههایی از یک دفاع مدرنتر را ارائه دهد. اما نکته این بود که هر سه آنها مدافعان پوششی سیستم سه پنج دو بودند که دو مدافع یارگیر و درگیرشونده در کنار خود داشتند که بیشتر از آنها در درگیریهای مستقیم شرکت میکردند. مدافعانی که اغلب از سوی مربیان خود به بازی فیزیکی، چسبیدن به مهاجمان حریف و زیر توپ زدن تشویق میشدند.
اما در دهه هشتاد یحیی گل محمدی سردمدار یک مدافع باهوش شد که خوب پاس میداد و کمتر زیر توپ میزد. یحیی از سال ۷۲ پیراهن تیم ملی را در بازیهای جام اکو به تن کرد و سپس به پرسپولیس هم رسید. اما علیرغم بازی کردن در پست دفاع یارگیر، چندان از شاخصهای فنی مدافعان یارگیر خوب آن زمان تبعیت نمیکرد. چند باری هم در پست دفاع پوششی به کار گرفته شد که یک بار آن در بازی تیم ملی مقابل سوریه خوردن دو گل از این تیم که روی یکی از آنها یحیی بدموقع لیز خورد باعث شد تا در این پست که به نظر در آن موفقتر بود به بازی گرفته نشود.
در دهه هشتاد اما او با آمدن بلاژویچ به آن پستی که در سیستم سه پنج دو سنتی بیشتر برای آن ساخته شده بود تا پست دفاع یارگیر برگشت و سپس با تغییر سیستم تیم ملی به چهار چهار دو ، او تبدیل به یکی از مدافعان میانی شد که مجوز بازیسازی از دفاع، دفع توپ هوشمندانه و افزودن میزانی ریسک به بازیاش در دفاع را پیدا کرده و او هم از این قابلیتش بهره برد. سهراب بختیاری زاده نیز همچون یحیی این ویژگیها را نشان داد اما در تیم ملی زیاد به بازی گرفته نشد.
پس از خداحافظی یحیی و سپس بختیاری زاده، به یکباره تیم ملی صاحب مدافعان وسطی شد که تخصص چندانی در این نوع بازی از دفاع نداشتند و زیاد اهل ریسک بازی با توپ نبودند. هادی عقیلی و سیدجلال به عنوان زوج خط دفاعی تیم ملی حدود چهار سال در کنار هم بازی کردند و در این مدت اجباری برای بازیسازی از دفاع و ارتقای سطح بازیسازی خود احساس نکردند. حتی با آمدن کارلوس کیروش هم او این زوج را تا زمان قهر عقیلی در تیم ملی حفظ کرد و این مربی هم چندان اصراری بر بازی هوشمندانه مدافع وسطش نداشت و به خصوص با توجه دو دوره حضور در جامهای جهانی و بازیهای حساس تن به ریسک این موضوع نداد به خصوص آنکه یک بار تیم ملی در جام جهانی ۲۰۰۶ و در مقابل مکزیک چوب این نوع بازی مدافعان را خورده بود.
اما اتفاقی که در دو فصل اخیر افتاده و حتی در زمان برانکو نیز دیده نمیشد، تغییر سبک بازی سیدجلال در دفاع است. او تحت تاثیر یحیی مجبور شده تا هدفمند تر از قبل به توپ ضربه بزند. قبلا او پس از گرفتن توپ از هافبکها یک پاس عرضی میداد اما حالا میتوان او را دید که تا میانه میدان هم پیش میآید و پاسهای طولی را به بازیاش اضافه کرده. ضمن اینکه سعی میکند پس از گرفتن توپ از حریف، سراسیمه نشده و پاس مفید دهد.
علیرغم بالاتر رفتن سنش و احتمال تحلیل رفتن قوای فیزیکیاش در تقابل با مهاجمان جوانتر، اما او با پذیرش ریسک بیشتری در مواقع صاحب توپ شدن یا گرفتن توپ از مهاجمان حریف عمل میکند. ضمن اینکه این موضوع نیاز به آمادگی قوای ذهنی نیز دارد و عجیب آنکه سطح بازی او با گذشت زمان بازی افت نمیکند و او قادر است در دقایق پایانی بازی نیز با خونسردی و با ذهن آماده تصمیمش را در مورد توپ به دست آورده بگیرد.
حالا این ویژگی به ویژگیهای قبلی او که در برخی حتی در بین مدافعان قدر تاریخ ایران هم بیرقیب است، اضافه شده تا در آستانه چهل سالگی سطح کیفی و فنی بازیاش ارتقا یابد. یک الگو برای همه کسانی که چهل سالگی را فرصت تغییر نمیدانند!
حجت شفیعی