
به گزارش "ورزش سه"، فدراسیون فوتبال در تصمیمی راهبردی، حسین عبدی مربی دارای مدرک حرفهای UEFA Pro License را در سمت سرمربی تیم ملی جوانان ابقا کرد؛ تصمیمی که در نگاه نخست، پس از ناکامی در رسیدن به جام جهانی زیر ۲۰ سال، جنجالی و بحثبرانگیز بود. اما بررسی روند چندساله تیمهای پایه نشان میدهد خروجیهای این مربی چنان تأثیر عمیقی بر فوتبال ایران گذاشتهاند که ادامه همکاری نهتنها منطقی، بلکه ضروری برای آینده تیم ملی به نظر میرسد.
فصل اول/ تصمیمی برخلاف جریان نتیجهگرایی
تیم ملی جوانان ایران با وجود ارائه عملکرد قابل قبول، در مرحله یکچهارم نهایی قهرمانی آسیا پس از تساوی و شکست در ضربات پنالتی مقابل ژاپن، بلیت حضور در جام جهانی زیر ۲۰ سال را از دست داد. با این حال، فدراسیون فوتبال مسیر رایج «تغییر سرمربی پس از حذف» را انتخاب نکرد و بر اساس تحلیل عملکردی، نه عددی، به عبدی مأموریت ادامه پروژه را سپرد.
این تصمیم پاسخی بود به این پرسش که سالهاست در فوتبال پایه ایران مطرح است: هدف، نتیجه کوتاهمدت است یا توسعه بلندمدت؟
فصل دوم/مدرسهسازی در فوتبال پایه؛ فلسفهای که عبدی را متفاوت میکند
حسین عبدی طی سالهای اخیر بهواسطه نگاه ساختاری و آموزشمحور خود، عملاً به یکی از مؤثرترین مربیان ردههای پایه تبدیل شده است. کسب مدرک UEFA Pro License تنها نمادی از انضباط آکادمیک اوست؛ آنچه در عمل دیده شده، توانایی او در «ایجاد سیستم» است؛ سیستمی که بازیکن میسازد، نه صرفاً تیم.
نمونه بارز این نگاه، تیم نوجوانانی بود که زیر نظر او در جام جهانی درخشید و پیروزی تاریخی ۳ بر ۲ مقابل برزیل را رقم زد؛ همان تیمی که بعدها هسته اصلی تیم جوانان شد.
فصل سوم/ ناکامی نتیجه، اما پیروزی فرآیند
در نگاه سنتی، عدم صعود به جام جهانی پایه بهمعنای پایان پروژه تلقی میشود. اما نسل فعلی تحت هدایت عبدی نشان داده است که مهمترین مأموریت فوتبال پایه، یعنی تأمین نیروی انسانی برای آینده فوتبال ایران با قدرت پیش میرود.
بازیکنانی که در نوجوانان و جوانان زیر دست عبدی رشد کردند، اکنون بهعنوان سرمایههای فوتبال باشگاهی و ملی معرفی میشوند؛ سرمایههایی که ارزششان بسیار بیشتر از یک صعود مقطعی به جام جهانی پایه است.
فصل چهارم/ نسل عبدی؛ از تیم جوانان تا سطح حرفهای فوتبال آسیا
خروجیهای این پروژه حالا بهخوبی قابل مشاهده است. طی دو سال گذشته چندین بازیکن از این نسل به فوتبال بینالمللی و سطح اول لیگ برتر رسیدهاند که از تیمی تحت هدایت عبدی بازیکنانی همچون رضا غندیپور، نیما اندرز، مبین دهقان و .... لژیونر و نفراتی همچون یعقوب براجعه، ابوالفضل زمانی، امیرمحمد رزاقی نیا و .... در بهترین تیم های لیگ برتری حاضر شدند.
بازیکنانی که اکنون در سایه آموزش سیستممحور دوران نوجوانی و جوانی، در فوتبال خارج از ایران تجربهاندوزی میکنند. این بازیکنان تنها استعدادهای خام نیستند؛ بهواسطه یک دوره تثبیتشده در تیمهای پایه ملی، از نظر فنی و تاکتیکی پختهاند و به همین دلیل بهسرعت در باشگاههایشان جایگاه گرفتهاند. این روند نشان میدهد که باشگاهها اکنون بیش از هر زمان دیگری به محصولات فوتبال پایه ملی اعتماد دارند.

فصل پنجم/نقطه عطف پروژه عبدی
عبدی برخلاف مدیران فنی گذشته که هر رده را از صفر میساختند، یک تیم «نسلمحور» تشکیل داد؛ تیمی که: زبان مشترک تاکتیکی دارد و سالها کنار هم تمرین کرده و درک عمیقی از ساختار بازی جمعی پیدا کرده است.این ثبات برای فوتبال پایه یک مزیت کمیاب است؛ مزیتی که میتواند خروجیهایی بلندمدت برای فوتبال ملی ایجاد کند.
فصل ششم/ چرا ابقا؟ تحلیل یک تصمیم راهبردی
بازسازی فوتبال ایران سالها نیازمند نگاه ساختاری بوده است؛ نگاهی که اکنون کمکم در ردههای پایه در حال شکلگیری است. در چنین شرایطی، تغییر یک مربی که فرآیند را پایهگذاری کرده، بزرگترین ضربه به این ساختار محسوب میشود.دلایل ابقای عبدی را میتوان در شاخص هایی نظیر بازیکن سازی، افزایش کیفیت آموزشی بازیکن جوان و آبندهنگری برای تیم ملی بزرگسالان دانست. اگر مسیر فعلی ادامه یابد، بسیاری از بازیکنان نسل عبدی میتوانند در آستانه جام جهانی ۲۰۳۰ به کاملترین سطح خود برسند و بخشی از اسکلت اصلی تیم ملی بزرگسالان را تشکیل دهند.
فصل هفتم/نسل ۲۰۳۰؛ وقتی آینده، گذشته را توجیه میکند
پیشبینی میشود این نسل که اکنون در ۱۸ تا ۲۰ سالگی قرار دارد، طی چهار سال آینده در لیگ برتر و فوتبال خارج از ایران به بلوغ کامل برسد. این یعنی تیم ملی ایران در مسیر جام جهانی ۲۰۳۰ میتواند از نسلی پنسجم، تربیت یافته و هماهنگ بهرهمند شود؛ نسلی که سالها زیر نظر یک مربی با فلسفه مشخص کار کرده است. در چنین چشماندازی، شکست در یک پنالتی برابر ژاپن تنها «یک حادثه» بود؛ اما ساختار شکلگرفته زیر نظر عبدی «یک سرمایه ملی» است.
کارخانه خاموش نمیشود
تصمیم فدراسیون فوتبال برای ابقای حسین عبدی را نمیتوان تنها یک حمایت ساده تلقی کرد؛ این تصمیم در واقع تثبیت ادامه یک پروژه ملی است. پروژهای که با وجود فرازها و فرودهای طبیعی فوتبال پایه، توانسته موتور بازیکنسازی ایران را روشن نگه دارد. فدراسیون با ابقای او نه از یک مربی حمایت کرده، بلکه از یک «فلسفه» حمایت کرده؛ فلسفهای که اگر ادامه یابد، شاید فوتبال ملی ایران را در دهه آینده به نقطهای برساند که سالها در انتظارش بودهایم.