
به گزارش ورزش سه، پژمان نوزاد، عضو ایرانی هیئتمدیره باشگاه شفیلد یونایتد، در یادداشتی جالب، تجربه حضور خود از مراسم قرعهکشی جام جهانی ۲۰۲۶ روایت کرده است. او که علاوه بر فعالیت مدیریتی در فوتبال، سابقه روزنامهنگاری ورزشی نیز در کارنامه دارد، این متن را در اختیار ما قرار داده است که در ادامه میخوانید:
در سحرگاهی آرام و سپیدپوش در واشینگتندیسی، روز من با حسی متفاوت آغاز شد. برف تازه، شهر را آرامتر و باشکوهتر کرده بود، انگار پایتخت میخواست پیش از همه به استقبال روزی برود که قرار بود قرعهکشی جام جهانی در مرکز کندی برگزار شود. این بار اما برای من معنای ویژهتری داشت؛ چون افتخار داشتم که بهعنوان مهمان ویژهٔ فیفا در این رویداد حضور پیدا کنم.

هوا سرد بود، اما شوق و هیجان من گرمتر از هر چیز دیگری بود. از همان ساعات ابتدایی، شهر چهرهای امنیتی به خود گرفته بود. حضور رئیسجمهور آمریکا، رئیسجمهور مکزیک و نخستوزیر کانادا باعث بسته شدن بسیاری از خیابانها شده بود. ماشینهای امنیتی، خیابانهای خالی، مأمورانی که همهجا ایستاده بودند… اینها همه حس میداد که قرار است اتفاقی بزرگ رخ دهد. تنها نگرانیام این بود که مبادا در میان این محدودیتها اتوبوس فیفا را از دست بدهم. اما با کمی عجله و کمی شانس، بهموقع رسیدم و وارد جمع مهمانان شدم.

شکوه اسطورهها در سالن کندی
وقتی وارد سالن شدم، انگار وارد کتابخانهای از خاطرات دوران کودکی و جوانیام شده بودم. نامهایی که سالها برایمان جادو کرده بودند:
روبرتو کارلوس، روبرتو باجیو، توتی…
دیدن این اسطورهها در یک سالن، آن هم از فاصله نزدیک، تجربهای بود که نمیتوانم فراموش کنم. نگاه کردن به چهرههایی که روزی قهرمانان ذهن ما بودند، حس میکردی در دل تاریخ فوتبال قدم زدهای.
اما مراسم طولانیتر از حد انتظار بود. و چیزی که بسیاری را ناامید کرد، این بود که هیچ فوتبالیست بزرگی حتی یک گلدان قرعهکشی را لمس نکرد.
ریو فردیناند هم که حضور داشت، فقط مجری بود و نه کسی که توپها را بیرون بیاورد.
جای خالی یک فوتبالیست زن هم بهوضوح احساس میشد؛ تصمیمی عجیب برای زمانی که فوتبال زنان روزبهروز پررنگتر میشود.



گفتوگو با مردی که فوتبال را دوباره تعریف میکند
در میان شلوغیهای مراسم، فرصتی دست داد تا چند دقیقهای با آرسن ونگر صحبت کنم؛ مردی که امروز نقش یکی از معماران اصلی تغییرات در فوتبال جهان را دارد.
آرام و دقیق، مثل همیشه، درباره برخی تغییرات احتمالی صحبت کرد، از جمله اینکه تیمها فقط ۸ ثانیه برای پرتاب اوت فرصت داشته باشند و تأخیر میتواند به کارت منجر شود.

در میان صحبتها جملهای گفت که تا الان در ذهنم مانده است: «دورهای که تیمهای بزرگ راحت تیمهای کوچک را میبردند تمام شده است. هر ۹۰ دقیقه ممکن است همهچیز را عوض کند.»
حقیقتی که این روزها در فوتبال بارها دیدهایم؛ دنیایی پر از شگفتی و غیرقابلپیشبینی.

دیداری کوتاه اما صمیمی با امیر قلعهنویی
در میان جمعیت، با امیر قلعهنویی، سرمربی تیم ملی ایران هم دست دادم. دیداری کوتاه اما گرم. لحظهای بود که در میان این مراسم بینالمللی، حس پیوند با ریشهها و هویتمان دوباره جان میگرفت.

جای خالی ایران در سکوهای رسمی
با تمام شکوه مراسم، یک حس هم برای من وجود داشت:
اینکه نمایندهای درخور از ایران، در سطح رسانهای، در این رویداد بزرگ حاضر نبود.
برای کشوری با میلیونها عاشق فوتبال، نبود این حضور چشمگیر واقعاً حسرتبرانگیز بود.

فوتبال؛ پلی که دلها را به هم نزدیک میکند
ایستادن در مرکز کندی، در میان اسطورهها، سیاستمداران، مربیان، خبرنگاران و هوادارانی از سراسر جهان، دوباره یادم انداخت چرا فوتبال اینقدر جهانی و محبوب است. فوتبال فقط بازی نیست؛ زبانی مشترک است. زبانی که مرز نمیشناسد، آدمها را کنار هم مینشاند، و لحظههایی میسازد که هیچوقت از حافظهها پاک نمیشود.
آن صبح برفی، از لحظهای که از هتل خارج شدم تا وقتی سالن کندی را ترک کردم، یک چیز را با تمام وجود حس کردم:
فوتبال هنوز هم میتواند جادو کند.
میتواند شادی بیاورد، آدمها را متحد کند، و دنیا را حتی برای لحظاتی به جایی بهتر تبدیل کند.
و حالا بیش از همیشه، برای جام جهانی هیجانزدهام؛ رویدادی که همیشه فراتر از فوتبال بوده و هست.
