کد خبر : 1513268 | 05 فروردين 1397 ساعت 07:20 | 50.5K بازدید | 0 دیدگاه

استرالیا - ایران: وقتی آن مرد هجوم آورد

حمیدرضا صدر به راهیابی ایران به جام جهانی 1998 به روایت یک نویسنده انگلیسی پرداخته...

استرالیا - ایران: وقتی آن مرد هجوم آورد

به گزارش "ورزش سه"، دیوید گلدبلات نویسنده انگلیسی که چندین کتاب در باره فوتبال نوشته در یکی از کتاب هایش تحت عنوان " توپ گرد است: تاریخ جهانی فوتبال" نوشته نمی توان تاریخ این دوران را بدون روی آوردن به تاریخ فوتبال مطالعه کرد. عنوان قسمت سوم فصل پنجم کتاب "توسعه سریع: فوتبال و انقلاب صنعتی آسیا" است و بخشی به فوتبال ایران تعلق دارد. گلدبلات به توصیف سایه روشن های دیدار برگشت ایران - استرالیا طی رقابت های مقدماتی جام جهانی 1998 پرداخته، به بازگشت ایران به ویترین بزرگ پس از دو دهه انزوا. او جزئیات تازه ای از آن نبرد را توصیف کرده که بخشی از آن را می خوانید...

 

1291660

 

28 نوامبر 1997: استرالیا 2 - ایران 2، ملبورن کریکت گراند


استرالیا 0-2 جلو افتاده که مردی به میدان هجوم آورده، به سوی دروازه ایران رفته و خود را از تور آویزان کرده و تیر دروازه را پایین کشیده. او را از میدان بیرون برده اند و تور را تعمیر کرده اند، ولی تمرکز مردان استرالیا بهم خورده، داغان شده. همه چیز وارونه شده.


آن مرد یکی از آن دردسرسازها بوده. گفته بیشتر اوقات زندگی اش را با هجوم آوردن به مراسم عمومی سپری کرده، ادعا کرده هجوم هایش با پیش بینی های نوستراداموس انطباق داشته. گفته روزگاری رئیس جمهور استرالیا خواهد شد. آن مرد چند باری جلسات مجلس استرالیا را نیز بهم ریخته، همین طور مراسم تدفین ستاره های پاپ را، همین طور برنامه های زنده تلویزیونی را. آن مرد علاقه فراوانی به رخدادهای ورزشی داشته، بارها مسابقات اسبدوانی و تنیس را بهم زده، تلاش کرده مشعل المپیک را برباید. او یک بار حین یکی از دیدارهای راگبی، سوار بر سه چرخه ای که پشتش قفسی از میمون ها بوده راهی میدان شده.


ایران که تقریبا سراسر دیدار را در تعقیب استرالیا بسر برده با زدن دو گل به تساوی دست پیدا می کند. ایرانی ها راهی جام جهانی در فرانسه می شوند، نه استرالیایی ها. حوادث آن میدان، شش سال بعد فوتبال استرالیا را هم نابود کرد، رقابت های لیگ استرالیا را به نابودی کشید و تیم های ملی استرالیا از سالی به سال بعد فرو پاشیدند... آن مرد پس از آن دیدار برای خودش مدیری دست و پا کرد تا حداقل با بهم زدن مراسم و مسابقات پولی دست و پا کند...


با به صدا درآمدن سوت پایان بازی، خیابان های تهران و سایر شهرهای ایران لبالب از جمعیتی شدند که فریاد می کشیدند. جمعیت سرازیر شده به خیابان های تهران را سه میلیون و در سراسر کشور پنج شش میلیون تخمین زدند. کسی نمی توانست مفهوم اجتماعی آن پیروزی را انکار کند. زنان و مردان کنار هم به خیابان ها ریخته و به پایکوبی پرداختند... جماعتی هم راهی سفارت فرانسه شدند. اعضای میخکوب شده سفارت به وحشت افتادند، ولی با پرتاب دسته های گل و غریو شعار "تو پاریس می بینم تون" روبرو شدند. آن پیروزی در ایران شکست آن هایی بود که فوتبال را متعلق به ایران نمی خواندند و سال ها تلاش کرده بودند فوتبال ایران را در محاق نگاه دارند...

 

1078197

دیدگاه‌ها