کد خبر : 1642107 | 16 مهر 1398 ساعت 13:24 | 39.1K بازدید | 0 دیدگاه

نرفتن به المپیک فاجعه نیست

مایلی کهن: فرهاد نباید پا پس می‌کشید

سرمربی سابق تیم ملی و تیم امید ایران این روزها بیشتر زمانش را در انزلی صرف پیشبرد کارهای ورزشگاه پیر تختی می‌کند هر چند عملیات بازسازی این ورزشگاه باز هم متوقف شده است.

مایلی کهن: فرهاد نباید پا پس می‌کشید

 

به گزارش" ورزش سه" محمدمایلی کهن در روزهایی که از نیمکت مربیگری فاصله گرفته، مثل ماه ها و حتی یکی دو سال اخیر بیشتر هدفش تکمیل و بازسازی ورزشگاه تختی یا شهید پیشگاه هادیان بوده است. تلاش های مایلی کهن و اصرار و پیگیری هایش در وزارت ورزش مدتی قبل نتیجه داد و ورزشگاه انزلی که بعد از تخریب سکوهایش نیمه کاره رها شده بود دوباره در دست تعمیر قرار گرفت اما دوباره این پروژه متوقف شده است. با محمد مایلی کهن سرمربی سابق تیم ملی و کاپیتان سابق پرسپولیس درباره مسایل مختلفی از جمله ورزشگاه انزلی، تیم امید و اظهارنظرش درباره دختر آبی صحبت کردیم که حرف های او را در زیر می خوانید:


قیر هست اما قیف نیست


با پیگیری هایی که انجام داده بودیم تقریبا یک ماهی بود که ورزشگاه انزلی داشت لک و لک کنان کار بازسازی اش با دستور آقای سلطانی فر انجام می شد که دوباره جلوی کار را گرفتند. حالا استانداری کار را خوابانده و می گوید که ارتفاع باید استاندارد باشد. من به خاطر این موضوع دوباره حدود پانزده روز است که به انزلی آمده ام و پیگیر این کار هستم. شاید هم باید برویم جلوی استانداری بست بنشینیم تا بالاخره بیایند این کار را انجام بدهند. من در این مدت پیام هایی را برای آقای سلطانی فر فرستادم و ایشان گفتند که علیرغم کمبود اعتبارات دستوران لازم را برای انجام کار دادیم اما همان‌طور که گفتم الان استانداری کار را متوقف کرده است. من که کار دیگری جز پیگیری نمی توانم انجام بدهم و فقط حرص می خورم. به قول معروف قیر هست قیف نیست و قیف هست اما قیر نیست!

 

1441366


نرفتن به المپیک فاجعه نیست


درباره تیم المپیک ابتدا باید یک مساله اصلی را بگویم. اگر بتوانیم به المپیک برویم و مقام هم بیاوریم که عالی است اما اگر غیر از این باشد هم می تواند عالی باشد. تیم امید، جوانان و نوجوانان و کلیه تیم های پایه قبل از اینکه برنامه شان جام آوردن و حضور در المپیک باشد باید تیم ملی بزرگسالان و فوتبال ایران را تغذیه کنند. تا الان هم همین‌گونه بوده است. تیم امیدی که محمد خاکپور سرمربی آن بود و من هم در آن زمان سمتی داشتم ، امروز همان تیم ملی بزرگسالان است. شما بازیکنان آن تیم را ببینید؛ روزبه چشمی، امیر عابدزاده، محمد دانشگر، محمدحسین کنعانی‌زادگان، علی کریمی، ارسلان مطهری، شاهین ثاقبی، رضا علیاری، احسان پهلوان، میلاد و مهرداد محمدی، مهدی ترابی، فرشید اسماعیلی، محسن کریمی، علیرضا نقی‌زاده، ماهان رحمانی، علی عبدالله‌زاده، سردار آزمون و علیرضا جهانبخش بازیکنان این تیم بودند و توانستند تیم ملی بزرگسالان را بسازند. تیم های امید پشتوانه تیم ملی هستند، باز هم می گویم اگر برویم المپیک و مقام بیاوریم که ایده آل است اما اگر نرویم فاجعه نیست بلکه مهم این است که تیم امید پشتوانه خوبی برای تیم بزرگسالان باشد.


فرهاد با چه هدفی آمده بود؟


من هم با فرهاد مجیدی و هم با حمید استیلی کار کرده ام و هر دو می شناسم. دیشب هم برنامه ای که این دو با هم صحبت و بحث داشتند را ندیدم. اولین موضوع این است که باید ببینیم فرهاد(مجیدی) با چه هدفی به تیم امید آمده بود؟ او وقتی می آمد باید شرایط را بررسی می کرد. ضمن اینکه شرایط فوتبال ما همین است؛ یا نباید بیایید اما اگر بیایید باید به شرایط تن داده باشید. موضوع این است که فرهاد باید می دانست که شرایط نسبت به گذشته بهتر که نشده هیچ بلکه بدتر  هم شده است. من گله ای که از فرهادمجیدی دارم این است که نباید پا پس می کشید.

 

1441363


بهترین نفر خود حمید است


فرهاد می گوید در کارش دخالت می کردند اما آقای مجیدی در زمینه سرمربیگری کم تجربه است و من معتقدم که باید از آدم های با تجربه استفاده می کرد. اما حالا که آقای مجیدی استفعا داد طبعا بهترین نفر خود حمید (استیلی) است. او از همان اول با تیم بوده و شاکله تیم را می شناسد و در این مدت با تیم امید زندگی کرده است.

 

1441364


نسلی که ما داشتیم نخبه بودند


امروز خیلی از بچه هایی که در زمان ما بازی می کردند(نسل 96 و 98) بهترین های فوتبال ایران در مربیگری هستند. به نظر من آن یک نسل پر از نخبه بود، نمی گویم اشتباه نداشتیم اما درصد اشتباه ها خیلی کمتر بود. من برای برخی از بچه های آن نسل که قدرشان دانسته نشد افسوس می خورم. یکی از آن ها آقای خاکپور است. او واقعا در تیم امید خوب کار کرد ، او چقدر برای تیم هزینه کرد و حتی یک ریال به او ندادند. کار ما نخبه کشی شده است.


مگر آدم نیستم که ناراحت نشوم؟


درباره مرگ دختر آبی صحبتی از من منتشر شد و حرف هایی به وجود آمد. می خواهم اینجا یک موضوعی را بگویم. مرگ این دختر مرگ یکی از اعضای خانواده ما بود. انگار این اتفاق برای دختر خود من رخ داده است. هیچ فرقی ندارد. وقتی با من در این باره تماس گرفتند من نمی توانستم بگویم که اگر دیگر دختران و خانم ها را به ورزشگاه راه ندادند بروند همین کار را بکنند. کسی که آدم نباشد دلش از این حادثه آتش نمی گیرد. او یکی از اعضای خانواده ما بوده است اما من دنبال سیاه نمایی و اهل سیاست نیستم که بخواهم به خاطر افکار و برنامه های سیاسی ام به دختران مملکتم و به بچه هایمان بگویم اگر راهتان ندادند بروید سر خودتان بلا بیاورید.
حرف من این بود و هنوز هم هست؛ بهترین ورزشگاه ما آزادی امکانات لازم برای آقایان هم ندارد. ابتدایی ترین و اصلی ترین مساله سرویس های بهداشتی است و شما بروید ببینید همین ورزشگاه بین المللی و بهترین استادیوم‌مان چه شرایطی در بازی های شلوغ پیدا می کند. من معتقدم که این حق خانم ها است که به ورزشگاه بروند ، زنان ایران در خیلی از مسایل از مردهایش پیش هستند؛ درباره جو استادیوم هم من به شخصه نگران نیستم، ماشالله برخی خانم های ما از خیلی از مردها در این موارد جلوترند. من دنبال بیان واقعیت ها بوده و هستم و قصدم بهره‌برداری از این اتفاقات تلخ و غم انگیز نیست.

دیدگاه‌ها