کد خبر : 1690914 | 01 تیر 1399 ساعت 17:53 | 12.3K بازدید | 2 دیدگاه

کوه هم پیش تو کم آوردآقای کفاشیان!

بیشتر شبیه دروغ سیزده است. از آن شوخی‌های بی‌مزه که حتی آدمی که توی رودربایستی هم افتاده به آن نمی‌خندد. علی کفاشیان به فدراسیون فوتبال بازگشت!

کوه هم پیش تو کم آوردآقای کفاشیان!

به گزارش ورزش سه ، این خبری بود که روز شنبه 31 خرداد 1399 یک ‌بار دیگر نشان داد که مرزهای شوخی و جدی در این کشور برچیده شده و به قول جوان‌ترها: «همه‌مان سر کاریم»!


 فارغ از اینکه از نظر اداری و رسمی حق با اوست یا نه، اینکه محرومیتش تمام ‌شده، فدراسیون فوتبال آسیا پشتش است یا نه، چه طلب وصول نشده‌ای از این فوتبال دارد که رها نمی‌کند و نمی‌رود؟ چه گُلی به سر این فوتبال زده که بی‌خیالش نمی‌شود و راهش را نمی‌کشد برود با نوه‌هایش بازی کند؟ حتی اگر دستاوردهایش درخشان، تکرار ‌نشدنی و فوق‌العاده بوده‌اند، بس نیست؟ وقتش نرسیده جایش را به کس دیگری بدهد؟


هیچ مشکل شخصی با مردی که همیشه می‌خندد ندارم. اعتراف می‌کنم که خیلی اوقات به این درجه از کشسانی روحش، تحملش در مقابل فشارها، پرخاش‌ها و توهین‌ها، شکست‌ها و نقدها غبطه خورده‌ام. اینکه مگر می‌شود این ‌همه تاب آورد؟ اصلاً ارزشش را دارد؟ لابد دارد و ما نمی‌فهمیم. مدت‌هاست که عملکرد بسیاری از مسئولان واژه‌های محترمی مثل «خدمت به مردم» ، «برای رضای خدا» و «ایثار برای کشور» را از معنا تهی کرده‌اند. باور کنیم که کفاشیان بازگشته تا به فوتبال خدمت کند؟


جامعه علی کفاشیان را با چه می‌شناسد؟ چه تصویر عمومی از او در اذهان وجود دارد؟ علی کفاشیان در باور بسیاری از مردم مدیری است که به همه ‌چیز «می‌خندد». به او لقب‌هایی مثل «علی شادان» و «علی بی‌خیال» داده‌اند. صفت‌هایی که البته نه از سر مهر که توأم با گلایه و کنایه است. اینکه او انگار هیچ ‌چیزی را جدی نمی‌گیرد. در جلسه‌های رسمی سلفی می‌گیرد، جواب خبرنگاران را بعد از یک شکست ملی و در حالی‌ که همه اشک‌آلود هستند با خنده می‌دهد، تلخ‌ترین انتقادها را با لبخند از سر می‌گذراند و کمتر پیش می‌آید یک گفت‌وگوی جدی را تبدیل به یک «استندآپ کمدی» نکند!


اما این کلیشه را باور کنیم؟ یعنی واقعاً علی کفاشیان که مدرک کارشناسی اقتصاد از دانشگاه شهید بهشتی دارد وقتی برای گذراندن دوران فوق‌لیسانس تجارت بین‌الملل به هلند و دانشگاه ماستریخت رفت هم تا این اندازه شوخ‌طبع بود؟ اصلاً چطور می‌شود میان مردمان سختکوش آن سرزمین بی کوه و تپه این ‌همه با طنازی روزگار گذراند؟ کفاشیان در کارنامه‌اش مدیریت اداره نظارت ارز بانک مرکزی را هم دارد. ارز، بورس، برات، مضاربه، سوئیفت و... هیچ‌کدام موضوع‌های شیرینی برای خنده نیستند. سخت و خشک و غیر منعطف هستند.

 

 

1494401

 

چطور می‌شود باور کرد علی کفاشیان در آن پست کلیدی که مستلزم جدیتی عبوس‌گونه است همین کاراکتر را داشته است؟ کفاشیان از قهرمانان تیم ملی دوومیدانی کشور و رکورددار رشته دوی ۱۱۰ متر با مانع بوده است. دوومیدانی! رشته‌ای که با جان کندن و عرق ریختن عقد اخوت بسته است. یعنی باور کنیم علی کفاشیان واقعاً رکورددار دوی ۱۱۰ متر بوده و وسط آن استارت‌های کشنده یکدفعه خنده‌اش نمی‌گرفته و بی‌خیال ادامه مسابقه نمی‌شده؟! نکند در مسیر جابه‌جایی از دبیر کل کمیته ملی المپیک به فدراسیون فوتبال یک نفر او را «عوض» کرده و آنچه ما امروز می‌بینیم اصلاً آن کفاشیان دانشگاه شهید بهشتی، کفاشیان دانشگاه ماستریخت، کفاشیان اداره نظارت ارز بانک مرکزی و کفاشیان کمیته المپیک نیست!


برخی از چهره‌های اجتماعی که دیگران را به صبوری، تحمل و مدارا تشویق می‌کنند گاهی به خاطر یک نوشته کوچک در یک روزنامه نه‌چندان پر خواننده، یک کامنت زیر مطلب خبرگزاری که به‌زحمت می‌توان باور کرد ده هزار نفر آن را دیده‌اند به خشم می‌آیند، صبوری و تحمل و مدارا را از دست می‌دهند و جز با شکایت و به دادگاه کشاندن طرف مقابل آرام نمی‌شوند، علی کفاشیان چطور این ‌همه نقد تند و گاه غیرمنصفانه، کاریکاتور، طنز و شوخی و تلخی را می‌بیند و می‌شنود و هنوز رئیس فدراسیون فوتبال است؟ چطور می‌شود چند بار در برنامه نود پیش چشم میلیون‌ها نفر مورد هجمه قرار گرفت، مچاله شد اما نشکست؟!


بسیاری از آنها که در هشت سال ریاست کفاشیان بر فدراسیون، او را به‌واسطه مدیریت ضعیف، اطرافیان پرحاشیه، نتایج شماتت‌بار تیم‌های ملی، ناکامی در تمام سطوح و... بارها مورد حمله قرار دادند، از نفس افتادند و خسته شدند و رخت و بخت‌شان را برداشتند و رفتند اما علی کفاشیان دوباره برگشته است! دقیقاً برای انجام کدام پروژه نیمه تمام؟


نمی‌دانم و دیگر روح و روان و توانی برای گلاویز شدن با این موضوعات ندارم که مرز خنده و گریه مدت‌هاست پاک شده است اما یک روز، یک وقت و یک جا متوجه می‌شویم که ما با یک موجود علمی – تخیلی روبه‌رو هستیم. با یک کفاشیان شگفت‌انگیز! مثل فیلم‌های هالیوودی که یک جای داستان قهرمان قصه دست می‌برد و ماسک را از روی صورتش کنار می‌زند و آن زیر یک ربات می‌بینیم با انبوهی از مدارهای الکترونیک، هوش مصنوعی و چراغ‌های چشمک‌زن مرموز!

 

احسان محمدی - ایران ورزشی

دیدگاه‌ها