درسی که پرسپولیس به فوتبال ایران داد
نگاه: علی بیرانوند برای ما مظهر زندگی باش
در تعریف واژه امید گفتهاند «طمع کردن در چیزی که دست یافتن به آن ممکن است.»

به گزارش ورزش سه، «زندگی همواره شکافی بین هیچ بودن و همه چیز بودن است، ماندن در این شکافها و زیستن در میانه زندگی و مرگ، تقدیر همیشگی انسان است باید در این میانه زیست و آن را تبدیل به پناهگاه وسکونتگاه انسان کرد» به قول دکتر مهرآیین دوقطبی بودن بیماری انسان نیست بلکه وضعیت اوست «زندگی در میانه افسرده بودن و پر انرژی زیستن واقعیتی است که باید به آن آگاه بود و باید مهارت زیستن در این میانه را آموخت.»
شاید داستان قهرمان شدن پرسپولیس در سه گانه امسال پیش از آنکه یک داستان ورزشی باشد یک قصه انگیزشی و الهام بخش باشد. در غروب هفته بیست و سوم لیگ برتر و در فرصت کوتاه هفت هفته مانده به پایان مسابقات، پرسپولیس روی کاغذ شانس چندانی برای قهرمانی نداشت آنها نه تنها باید تک تک بازیهایشان را میبردند بلکه نیاز به منتظر لغزش دو رقیب خود داشتند. سپاهان صدرنشین در هفت بازی باقی مانده خود باید به دیدار ۵ تیم پایین جدول ردهبندی میرفت که بازیهای به ظاهر آسانی به حساب میآمد و حتی اگر چهار امتیاز هم از دست میداد باز هم قهرمان میشد. از طرفی پرسپولیس باید در سه بازی از ۷ بازی خود جدالهای سختی با تیمهای دوم چهارم و ششم جدول انجام میداد تمام نرمافزارهای پیشبینی قهرمانی بر اساس شواهد و قرائن موجود شانس پرسپولیس را بسیار پایین ارزیابی میکردند اما به قول لینگس، امید یعنی حرکت بر خلاف شواهد و قرائن موجود.

در غروب تاریک هفته بیست و سوم لیگ، مجموعه اتفاقات، فرصت به ظاهر مشروعی برای بهانهگیری و ناامیدی به تیم یحیی داده بود اما آنها از این فرصت چشم پوشی کردند و مسیر دیگری را انتخاب کردند. سکوت، دست روی زانو گذاشتن و از دل خاکستر برخاستن. پرسپولیسیها با دوز پایینی از ناامیدی به کار خود ادامه دادند و همین ناامیدی را دژ مستحکم خود کردند.
کریچلی، فیلسوف فوتبال دوست میگوید فلسفه از نومیدی آغاز میشود اما با ناامیدی به پایان نمیرسد. در تعریف واژه امید گفتهاند «طمع کردن در چیزی که دست یافتن به آن ممکن است» پرسپولیس ۷ بازی لیگ و سه بازی حذفی را برد تا با ۱۰ برد پیاپی قلههای سه گانه را فتح کند. شکاف بین هیچ چیز بودن و همه چیز بودن را.
البته نقطه تاریکی که در این میان باید به آن اشاره کرد حرکت اشتباه دروازهبان ملیپوش پرسپولیس پس از دربی لیگ بود که باعث رنجش تیم رقیب شد این حرکت اگرچه با شماتت و عدم تایید فوری کاپیتان سرخها و سرمربی تیم و در ادامه عذرخواهی خود بیرانوند همراه بود اما در نهایت با اشتباه تاکتیکی سرمربی رقیب و دعوت بیهنگام به انتقام، به ناگزیر تبدیل به نقطه عزیمتی برای همدلی بیشتر پرسپولیسیها شد. با این حال آنچه باید درباره اشتباه پرهزینه بیرانوند نوشت این است که از این عبرت باید برای آینده سود جست و بدون هیچ توجیه اضافهای راه را بر تکرار رفتارهای اینچنینی بست. علی باید بداند که با دستهایش کارهای بسیار بهتری میتواند بکند و آنچه جامعه امروز ما اصلاً به آن نیاز ندارد اشاره به سر بریدن و قربانی کردن است برعکس اشاره به زندگی باید از سرانگشتان ستارگان ما منتشر شود.

میشود تا سر حد مرگ در زمین مسابقه رقابت کرد اما کمی مهربانتر و انسانیتر.
در نقطه مقابل واکنش تماشاگران حریف به یک حرکت دروازهبان ملی هم اغراق آمیز و غیرقابل توجیه بود آن هم در روزی که شاید موضوع مهمتر خداحافظی وریا غفوری بود اما همه چیز تحت تاثیر سمت فحاشی به دروازهبان حریف قرار گرفت.
اما در پایانبندی باید چند خط دیگر درباره یک امید دیگر، امید عالیشاه کاپیتان اول پرسپولیس نوشت. او دقایق طولانی و زیادی را در لیگ امسال روی نیمکت ذخیرهها سپری کرد حتی در دربی آخر لیگ هم راهی به زمین نداشت اما بدون حاشیه و صبورانه به تقویت خود پرداخت تا اینکه در روز سرنوشت آزادی، سلاح پنهان سرخها لقب بگیرد و ستایش شود.
شاید در فرهنگ لغات فوتبالی نوع دیگری از امید اضافه شود به نام امید عالیشاه!
داستان حرکت ققنوسوار پرسپولیسیها را میتوان بعدها در بزنگاهها مرور کرد و به یاد آورد. شاید این داستان در جایی الهامبخش آیندگان باشد چرا که امید در گذشته و خاطرات ما نهفته است .
مهدی نقبایی