ایستاده سقوط کردند، در سکوت بیانتها
مورایس در ساحل بودروم اشک میریزد
در واپسین لحظات، آنچه بر اسکوربرد نقش بسته بود فقط یک تساوی ساده نبود؛ روایتِ یک فصل، یک امید و یک پایان خاموش بود.

به گزارش "ورزش سه"، دقیقه ۹۰ فرا رسید و نتیجه ۱-۱ باقی مانده بود. اما آنچه در زمین میگذشت، فراتر از یک مسابقه بود. تیمی از دل یک شهر کوچک، به جای دروازه حریف، به سوی رویاها، امید و ایستادگی حمله میکرد. اما گل نجاتبخش هرگز نیامد... و سپس، سکوت. شاید بلندترین سکوتِ یک فصل.
بازی هنوز به دقیقه ۱۳ نرسیده بود که برازائو گل نخست را زد. انگار سرنوشت میخواست زمزمه کند که «امروز متفاوت خواهد بود.» اما فوتبال تنها با گلها نوشته نمیشود؛ لحظههای ناپیدای بازی، سرنوشت را عوض میکنند. گل نازون در دقیقه ۶۲ نه فقط گل تساوی، که آغاز یک سقوط بود.
حتی یک امتیاز از این مسابقه میتوانست، با نتایج دیگر، درِ معجزهای را باز کند. اما نشد. این تساوی، برای بودروم نه فقط پایان یک بازی، که نقطه پایان داستانِ صعود به لیگ برتر بود.
در آن لحظه، خاطره روزهای نخست زنده شد؛ آن روز که بودروم برای نخستینبار به این سطح رسید. چشمان درخشان مردمانی در یک شهر ساحلی، که از دل نسیم دریا رویا میساختند. آن بازیکنانی که فریاد میزدند «ما هم اینجاییم». آن شادیهای انفجاری پس از هر پیروزی... همه امشب خاموش شد.
اما بعضی داستانها، حتی هنگام سقوط، بزرگتر میشوند.
بودروم امشب برنده نشد، این مساوی سقوطشان را قطعی کرد، اما این تیم با تمام وجود جنگید؛ با عرقی که بر آن پیراهن نشست، با زحمت کادر فنی، با دعای هواداران. بله سقوط کرد و افتاد، اما ایستاده سقوط کرد.
فوتبال فقط برد و باخت نیست. گاهی سقوط، زیربنای صعودی پرشکوه میشود. بودروم امشب سقوط کرد، اما تنها سقوط نکرد. در دلها بزرگتر شد، به خاطر اینکه آنها بعد از تسلیم محض در دور رفت، به یک تیم سختکوش در دور برگشت تبدیل شدند.
اکنون وقت آن است که بیآنکه سر پایین بیفتد، عرق از پیشانی پاک کنند و دوباره قدم بردارند. خداحافظ سوپر لیگ. اما این یک خداحافظی نیست؛ فقط یک فاصله است، شاید یک فصل بعد... شاید هم کمی دیرتر زمان بازگشت فرا برسد.
شنول کانترک - وبسایت ینی اسیر ترکیه