کد خبر : 2135467 | 04 تیر 1404 ساعت 16:41 | 9.4K بازدید | 0 دیدگاه

سه بازنده نهادي جنگ 12 روزه

در جنگ 12 روزه، سازمان ملل و اعضاي موثر آن يك نظاره‌گر كامل بودند.

سه بازنده نهادي جنگ 12 روزه

به گزارش ورزش سه، فارغ از حاكم بودن «نظم رئاليستي» بر منطقه غرب آسيا و فراتر از آن حاكميت «سياست قدرت» در نظام بين‎الملل كه نقش و اثرگذاري نهادهاي بين‌المللي، مستقل از اراده قدرت‌هاي بزرگ را كمرنگ مي‌كند، مي‌توان با اعلام آتش‌بس ميان ايران و رژيم اسراييل سه بازنده شاخص در خارج از اين نبرد مستقيم را شناسايي كرد:

1- آژانس بين‌المللي انرژي اتمي: به‌واسطه گزارش‌هاي مبهم و مشكوك مديركل خود كه اگرچه به تجاوز تل‌آويو مشروعيتي نداد، اما بهانه‌ و توجيهي در دست اين رژيم متجاوز قرار داد. پس از آن نيز، آژانس در دفاع از حيثيت مقررات خود از جمله پيمان منع اشاعه (ان.پي.تي) شكست خورد و نه تنها واكنشي به تجاوز امريكا به تاسيسات ايران نشان نداد، بلكه حتي از محكوم‌سازي حمله رژيمي داراي سلاح اتمي كه به اين پيمان نپيوسته، به تاسيسات كشوري فاقد سلاح اتمي كه عضو پيمان و تحت نظارت آژانس است پرهيز كرد. اظهارات بعدي مديركل مبني براينكه «ايران برنامه‌اي براي توليد سلاح هسته‌اي ندارد» حكايت روغن ريخته بود.

2- سازمان ملل متحد: اين سازمان و به‌خصوص شوراي امنيت در جايي كه پاي منافع قدرت‌ها به‌ويژه اعضاي دايم در ميان نباشد، مي‌توانند عملكردي از خود بروز بدهند. اما حتي در بحران‌هايي كه قدرت‌هاي بزرگ ذي‌نفع اصلي آن بوده و شوراي امنيت براي انجام مسووليت حفظ صلح و امنيت بين‌المللي به بن‌بست خورده، گاها برخي اقدامات سياسي (پيشنهاد قطعنامه ولو وتو شده)، و اخلاقي و هنجاري (قطعنامه‌‌هاي مجمع عمومي و فعاليت ساير اركان اصلي و فرعي سازمان) از سوي سازمان مشاهده شده است. نمونه اخير آن، جنگ غزه بود. درست است كه كنترل رفتارهاي رژيم اسراييل بيش از هر مولفه‌اي، متاثر از ايالات متحده است، اما در جنگ 12 روزه، سازمان ملل و اعضاي موثر آن يك نظاره‌گر كامل بودند و حتي تلاش نشد تا يك اقدام نمادين در سازمان نمايش داده شود.

3- اتحاديه اروپا: غالبا اتحاديه اروپا به عنوان يك بازيگر «هنجاري و مدني» معرفي مي‌شود. زيرا اروپا كه ديگر قدرت دوران قبل از جنگ جهاني دوم را ندارد، به‌جاي عناصر مادي، بر حقوق بين‌الملل، چندجانبه‌گرايي، ديپلماسي و صلح تاكيد مي‌كند. اتحاديه علاوه بر آن تلاش كرده در بحران‌هاي مختلف، فارغ از همراهي استراتژيك با ايالات متحده، مرزبندي‌هاي هنجاري، سياسي و حتي حقوقي با اقدامات يكجانبه‌گرايانه واشنگتن داشته باشد. اما در اين جنگ، اتحاديه هم مردود شد. هم به‌واسطه نوع ايفاي نقش و مواضع اعضاي اصلي (تروييكا)، و هم به‌دليل نوع عملكرد آنها در سازمان ملل متحد و آژانس و در نهايت، بي‌عملي اركان مسوول در اتحاديه. بدتر اينكه اين رويكرد متفاوت اروپا به نسبت بحران‌هاي گذشته، نه در دوره يك رييس‌جمهور دموكرات در امريكا، كه در دوره يك رييس‌جمهور جمهوري‌خواه رخ داد كه به‌لحاظ تاريخي معمولا دوره واگرايي روابط دو سوي آتلانتيك بوده است.

مهدي عليخاني

دیدگاه‌ها