به گزارش "ورزش سه"، استادیوم شهرقدس غروب عجیبی را تجربه کرد؛ شبی که عارف آقاسی با هر لمس توپ، سنگینی نگاه هزاران هوادار استقلال را روی شانههایش حس میکرد.
مدافعی که تا همین چند هفته پیش در اردوی تیم ملی جا داشت و به عنوان یکی از مطمئنترین مدافعان لیگ شناخته میشد، حالا در موقعیتی ایستاده بود که حتی خودش هم باورش نمیکرد.
استارت همهچیز از دقیقه ۲۲ خورد. محسن آذرباد، کاپیتان پیکان، توپ را از پای آقاسی ربود و تا نزدیکی خط عرضی برد. پاس رو به عقب، ضربهی دقیق کسری طاهری و گلی که سکوت کوتاه سکوها را به انفجار شعار «حیا کن، رها کن» بدل کرد. استقلالیها هنوز از شوک گل بیرون نیامده بودند که نام آقاسی اولین و بلندترین فریادی بود که در استادیوم پیچید. هرچند ابوالفضل جلالی و روزبه چشمی هم در ادامهی همان صحنه ناکام ماندند، اما انگشت اتهام مستقیم به سمت شمارهی استقلال بود.
این فقط یک اشتباه نبود؛ زخمی تازه بر پیکر بازیکنی بود که از بازی فاجعهبار برابر الوصل و مصاحبهی جنجالیاش جان سالم به در نبرده بود. همان مصاحبهای که بعد از بازگشت به ایران او را وادار کرد با استوری عذرخواهی از هواداران دلجویی کند. استوریای که برای چند روز آرامش کوتاهی به او داد؛ آرامشی که در شهرقدس با یک تکلِ اشتباه دود شد.
شعارها که علیه آقاسی فروکش کرد مدافع اندوهگین استقلال مثل تمام بازیکنان در رویارویی با تیم ده نفره پیکان همه توان خود را برای گلزنی به کار گرفت و البته گاهی اوقات او فراتر از یک مدافع ظاهر شد و حتی با حضور در محوطه جریمه حریف خودش شخصاً برای گلزنی اقدام کرد؛ درست مثل شوت سهمگینی که او در چهارمین دقیقه از وقتهای اضافی نیمه اول و قبل از به تور نشستن ضربه یاسر آسانی به توپ زد اما واکنش فوق العاده احمد گوهری مانع از باز شدن دروازه پیکان شد.
نیمهی دوم با امید آبیها آغاز شد؛ نتیجه یک-یک بود و تماشاگران در خیال گلهای بعدی فریاد میزدند. اما سرنوشت شبی تلختر نوشته بود. پرس شدید شاگردان سعید دقیقی، گیر افتادن دوبارهی آقاسی، پاس اشتباه و گل دوم پیکان. این بار شعارها تندتر از قبل باریدن گرفت. لحظهی تعویضش، صدای «حیا کن، رها کن» به اوج رسید و هر قدمش تا نیمکت زیر بار این کلمات سنگین شد.
آقاسی روی نیمکت هم آرام نداشت؛ شعارها همچنان ادامه داشت. و وقتی سوت پایان به صدا درآمد و روزبه چشمی همتیمیها را به سمت سکوها فراخواند، دوباره همه چیز بر مدار شمارهی آقاسی چرخید. او که نمیخواست از جمع جدا بماند، همراه بقیه جلو رفت اما این بار نه تنها شعارها خاموش نشد، بلکه تیزتر به سویش برگشت.
پاسخ آقاسی؟ دستهایی که آرام روی سر گذاشت، حرکتی که شبیه پذیرش خواستهی هواداران تعبیر شد؛ انگار میگفت «حرفتان را شنیدم». دقایقی بعد در میکسدزون از جدایی زودهنگام سخن گفت تا همه حدس بزنند که شبِ سخت شهرقدس ممکن است آخرین پردهی حضور او باشد.
ساعات بعد از آن شب پر التهاب، آقاسی به جای هر مصاحبهی تازهای، راهی باشگاه شد. امروز در جلسهی کمیتهی انضباطی استقلال حضور پیدا کرد؛ جلسهای که همه منتظر شنیدن حرفهایش بودند. همراهش ( همان دوست موتورسوار همیشگی ) هنگام ترک ساختمان چند بار تأکید کرد «عارف حتما در استقلال میماند»، اما خودِ آقاسی حتی یک کلمهی واضح نگفت. فقط عجله داشت که زودتر به محل تمرین برسد.
جالب اینجاست که با وجود تمام فشارها، چهرهاش همچنان همان لبخندِ نیمهپنهان را داشت؛ لبخندی که نه تأیید بود و نه انکار، اما نشان میداد عارف آقاسی هنوز تصمیم دارد با همان خونسردی خاص خودش از دل این بحران عبور کند.