به گزارش ورزش سه، تیم ملی ایران شب گذشته در دیداری دوستانه مقابل روسیه با نتیجه ۲–۱ شکست خورد؛ نتیجهای که شاید در ظاهر چندان فاجعهبار نباشد اما در پس آن نشانههای نگرانکنندهای از وضعیت برخی پستها از جمله دروازه تیم ملی دیده میشود. جایی که علیرضا بیرانوند، دروازهبانی که زمانی نماد اعتماد و ثبات تیم ملی بود، حالا طبق نمرات دو سایت آماری معتبر SofaScore و FotMob بهعنوان ضعیفترین بازیکن زمین شناخته شده است!
این نمرات فقط یک عدد به جا مانده از یک مسابقه دوستانه نیستند؛ بلکه انعکاس روندی هستند که مدتهاست آغاز شده اما حالا دیگر نمیشود انکارش کرد.
بیرانوند؛ قهرمان دیروز، مسئلهٔ امروز
علیرضا بیرانوند برای هواداران فوتبال ایران فقط یک دروازهبان نیست؛ او یادآور لحظاتی است که غرور ملی را فریاد میزد؛ از مهار پنالتی کریس رونالدو در جام جهانی گرفته تا ثبت رکوردهای متعدد در پرسپولیس و تیم ملی اما از زمان ماجرای جنجالی انتقالش از پرسپولیس به تراکتور، شکاف میان «نام بیرانوند» و «فرم بیرانوند» روز به روز عمیقتر شده است.
حتی قهرمانی با تراکتور هم نتوانست آن آرامش ذهنی و تمرکز همیشگی را به او برگرداند. از نظر جایگاه آماری بیرو بیتردید هنوز هم یکی از سه دروازهبان برتر آسیاست اما در تیم ملی، شرایط با گذشته کمی فرق کرده است. بیرانوند در بازی با روسیه نه تنها نشانی از آن لیدر همیشگی عقب زمینی با قدرت بازیسازی و بازی با پای درخشان را نداشت، که میتوان گفت روی هر دو گل خورده تیم ملی هم توانایی ارائه عملکردی بهتر را داشت. با این حال او شباهت زیادی به روزهای اوجش در تیم ملی ندارد.
نیازمند؛ فرصتهای از دسترفته در لباس تیم ملی
وقتی بیرانوند بهدلیل محرومیت در دسترس کادرفنی تیم ملی نبود، فرصت طلایی به پیام نیازمند رسید تا خودش را بهعنوان جانشین مطمئن بیرو معرفی کند اما در رقابتهای کافا، نه تنها چنین اتفاقی نیفتاد، بلکه عملکرد نیازمند تردیدها را بیشتر کرد.
گل عجیبی که پیام از تاجیکستان خورد، نمونهای از همان فقدان تمرکز و درک لحظهای موقعیتها بود که باعث شد جایگاه او در تیم ملی تثبیت نشود. در سطح باشگاهی، نیازمند یکی از آمادهترین دروازهبانهای لیگ است و از نظر واکنش و رفلکس جزو بهترینهاست، اما در پیراهن تیم ملی دچار افت ذهنی و عدم تطابق با فضای فشار بالا میشود. این تفاوت بین عملکرد باشگاهی و ملی، یکی از معماهای تکرارشونده در فوتبال ایران است؛ پدیدهای که شاید ریشه در مدیریت روانی بازیکنان در اردوهای ملی دارد.
حسینی، مصدومیت و سایهای به نام اخباری
سیدحسین حسینی هم در مسیر مشابهی قرار دارد. مصدومیت طولانی، انتقال پرحاشیه از استقلال به سپاهان و از دست دادن بازیهای حساس، او را از فرم مطلوب خارج کرده است.
هرچند حالا دوران مصدومیت را پشت سر گذاشته، اما در سپاهان، محمدرضا اخباری با عملکردی پایدار و قابل اعتماد جای او را گرفته و حتی به جای او به همین اردوی تیم ملی هم دعوت شد و این یعنی حتی در سطح باشگاهی هم حسینی در حال از دست دادن ریتم بازی و جایگاه رقابتیاش است.
دروازهبانها بیش از هر پست دیگری نیازمند حضور مستمر در میدان هستند تا ریتم ذهنی و واکنشیشان حفظ شود؛ غیبت طولانی حسینی باعث شده این چرخه در او کمی دچار اختلال شود. در چنین وضعیتی، بازگشت به فرم ایدهآل تنها با تمرین کافی ممکن نیست؛ بلکه به بازیهای متوالی، اعتماد و حمایت ذهنی نیاز دارد.
مربی دروازهبانها؛ مسئلهای نادیده گرفتهشده
در میان همه این بحثها، نقش آلن دینکا، مربی دروازهبانهای ۴۴ ساله و رومانیایی تیم ملی هم قابل توجه است و باید بیشتر مورد بررسی قرار بگیرد. دینکا در دوران حضورش در تراکتور بهعنوان یکی از بهترین مربیان خارجی دروازهبانها در تمام دوران لیگ برتر شناخته میشد اما خروجی گلرهای تیم ملی زیر نظر او با انتظارات فاصله دارد.
سه دروازهبان اصلی تیم ملی، هر سه زیر نظر یک مربی، همزمان با افت سطح عملکرد مواجهاند و احتمالا چنین الگویی نمیتواند تصادفی باشد.
اینجاست که باید پرسید: آیا دینکا در حال آموزش سبک درستی است؟ آیا سبک تمرین و آمادهسازی گلرها با نیازهای بازی مدرن هماهنگ است؟ یا اینکه سیستم تمرینی تیم ملی هنوز درگیر نگاه سنتی به دروازهبانهاست؟
در فوتبال امروز، دروازهبان فقط یک واکنشگر نیست، بلکه نقطه آغاز بازی تیمش محسوب میشود. بیرانوند، نیازمند و حسینی هر سه در باشگاههایشان وظایف متفاوتی دارند اما در تیم ملی احتمالا مجبورند در چارچوبی بازی کنند که با سبکهای باشگاهیشان همخوانی ندارد.
جمعبندی: تیم ملی، نیازمند ارتقای کیفیت گلرها
دروازهبانهای ملیپوش ایران هرکدام بهتنهایی شایستگیهای فراوانی دارند اما هیچکدامشان این اواخر در سطح ملی ثبات کافی از خود نشان ندادهاند. این در حالی است که در خط دروازه شاید برعکس سایر خطوط تیم ملی کسی توقع استفاده و دعوت از نامهای جدید به تیم ملی را ندارد؛ چون کیفیت سه دروازهبان سالهای اخیر تیمملی آنقدر بالا هست که بتواند دروازه ایران را در جام جهانی ۲۰۲۶ هم بیمه کند؛ با این حال آنچه مشخص است این است که آمادگی و کیفیت این گلرها باید تا جای ممکن در تیم ملی ارتقا پیدا کند، نه اینکه عملکردشان نسبت به تیم باشگاهیشان ضعیفتر باشد!
چون اگر این وضعیت ادامه پیدا کند، ممکن است دوباره در بزنگاههای بزرگ، درست همانجایی که همیشه به «یک واکنش» نیازمندیم، تمام زحمات تیم ملی قربانی بیثباتی مهمترین پست یک تیم فوتبال شود.