
به گزارش "ورزش سه"، تصوری وجود دارد که نشان میدهد آن برد ۲-۱ تا چه اندازه نتیجهای معکوس داشت؛ بردی که با خشم علیه لامین یامال همراه شد و بیپرواییِ رختکنی را آشکار کرد که در نهایت مربی خود را بلعید. این ژست، نمادی از مسمومیت ذهنیای بود که در هسته این گروه از بازیکنان جریان دارد. واژهای که بعد از شکست در برنابئو مقابل سلتا بیش از هر چیزی شنیده میشد، همین «مسمومیت» بود.
بیاعتبار شدن ژابی آلونسو
پس از آن پیروزی مقابل بارسا، سرمربی باسکی وارد زمین شد تا آنچه را که یک جشن بیش از حد میدانست، مهار کند. بازیکنان رئال پیروزی را با شور و هیجان فراوان جشن گرفتند؛ بردی که برای آنها حکم قهرمانی لیگ را داشت. چرا که زنجیره تحقیرهایی را که فصل گذشته مقابل تیم فلیک متحمل شده بودند قطع میکرد.
اما سود نتیجه، به بهای از دست رفتن کامل اقتدار ژابی آلونسو تمام شد؛ مربیای که از آن زمان به بعد در تمامی تصمیماتش بیاعتبار شد. در برخی موارد، تغییرات روش کار به مرز مضحک بودن هم رسیده است؛ مثل کوتاه کردن ویدئوهای آنالیز برای اینکه بازیکنان تمرکزشان را از دست ندهند. در کنار آن، اعتراضها به نیمکتنشینیها و تغییر در پستها نیز اضافه شده است.
از آن زمان، ژابی آلونسو از یک مربی مداخلهگر که قصد داشت واقعیتی تازه بسازد و با پیروزیها برای خود زمان بخرد، به یک مربی برای مدیریت غرور و خودخواهی در تیم تبدیل شده است. مربیای که برای شکنجه نکردن خود، به نوعی خودش را فریب میدهد؛ چیزی که در کنفرانس پس از فاجعه برابر سلتا بهوضوح دیده شد، جایی که با پناه بردن به کلیگوییهای بیثمر، فرسودگیاش را آشکار کرد.
در دوران بحران که در مادرید حتی با یک تساوی هم آغاز میشود، نخستین مقصر همیشه مربی است. اما این مرحله حالا پشت سر گذاشته شده است. زیرا ژابی آلونسو در جام جهانی باشگاهها نشان داد که تیم، با وجود ضعفهای جدی در بخشهایی حیاتی مثل بازیسازی، همچنان میتواند تیمی کاربلد باشد؛ قادر به پرس کردن، بازی در فضاهای محدود و غافلگیر کردن حریف. اما برای این کار، تعهد لازم است؛ تعهدی که حالا از بین رفته و بخش بزرگی از آن به بازیکنان بازمیگردد.

برنابئو این را خوب میداند. سال گذشته هم طولی نکشید که امباپه هدف انتقادات قرار گرفت؛ زمانی که نتوانست به انتظارات ناشی از انتقال پرهیاهویش پاسخ دهد. امروز اما این ستاره فرانسوی، در کنار کورتوا یا میلیتائوی مصدوم، به یکی از چهرههای شاخص این بحران تبدیل شده؛ بحرانی که در نهایت زیر پای یک مربی سردرگم را خالی کرده است. مربیای که دوشنبه کلیدها را به او دادند و جمعه پس گرفتند؛ بهعنوان مثالی افراطی از اینکه اعتبار یک فوتبالیست سابق چقدر کوتاهمدت بوده و چگونه به محکومیت ختم شده است.
آنطور که روزنامه ال موندو گزارش داده، مدیران ارشد باشگاه تا پاسی از شب در چامارتین جلسه بحران داشتند. خودروی فلورنتینو پرز آخرین ماشینی بود که محل را ترک کرد. آنها در طبقه بالای باشگاه خوب میدانند که پس از سوتها و هو کردنهای فران گارسیا یا رائول آسنسیو به خاطر بازی ضعیفشان، یا کینهای که کمکم علیه مهرههایی مثل والورده و بلینگام شکل میگیرد، نگاههای برنابئو در نهایت متوجه جایگاه مدیران خواهد شد. چون مسئولیت نهاییِ آنچه در باشگاه رخ میدهد، همانجاست.
زیدان و سرابِ آیندهای میانمدت
از همین رو، فراتر از اینکه بازی مقابل منچسترسیتی بهعنوان یک ضربالاجل برای ژابی آلونسو دیده شود، تردیدهایی عمیقتر و ساختاری وجود دارد که از حالِ حاضر فراتر میرود. زیرا مربی باسکی، مگر آنکه معجزهای رخ دهد، معجزهای که به عملکردِ فردی امباپه یا وینیسیوس وابسته است، محکوم به شکست است. وینی و امباپه بازیکنانی هستند که توان حل کردن بازی به تنهایی به آنها نسبت داده میشود. و پشت سر آنها، خط دفاعیای قرار دارد که با مصدومیت میلیتائو بهشدت تضعیف شده؛ مدافعی که پس از دو پارگی رباط صلیبی، حالا حتی از هویسن هم بازیکن بهتری محسوب میشود.
در یک رئال مادریدِ معمول، که تجربه ارزشمند است زیرا بحران نیاز به مداخله مستقیم دارد، چنین شرایطی منطقی به نظر میرسد. جایی که نمیتوان پشت بهانههایی مثل «در حال ساختن تیم هستیم» که ژابی آلونسو مطرح میکند پنهان شد. این در هر تیمی ممکن است، اما نه در تیمی که تاریخ خودش آن را در موقعیتهایی مثل وضعیت فعلی میبلعد؛ جایی که ناامیدی بار دیگر نامهایی چون زیدان را روی میز میآورد.
آخرین مربی، در کنار کارلتو، که تیمی واقعاً برنده را شکل داد؛ تیمی با کیفیت و تجربهای بیش از آنچه این گروهِ راحتطلب و غرق در مسمومیت از خود نشان میدهد. گروهی که بیشتر به دنبال بهانه و مقصر بیرونی است تا یک راهحل صادقانه برای مشکلات واقعیاش.