
به گزارش ورزش سه، روزی که کارلو آنچلوتی برای معرفی رسمیاش بهعنوان نخستین سرمربی خارجی تیم ملی فوتبال برزیل در یک قرن اخیر، وارد ریو دو ژانیرو شد، خلبان جت خصوصی حامل او هواپیما را بهسمت مجسمه مسیح منجی چرخاند. مجسمه بزرگی که سالها است به نماد ریو دو ژانیرو و برزیل تبدیل شده است.
دیگو فرناندس، کارآفرینی که این انتقال بزرگ را جوش داده بود، رو به آنچلوتی کرد و گفت: "کارلو، مسیح دارد تو را برکت میدهد تا ستاره ششم را برای ما بیاوری!"

آنچلوتی اما احتمالا چند ماه بعد، در قرعهکشی جام جهانی در واشنگتن، با خودش فکر کرد این لطف الهی دیگر شامل حالش نیست. چرا؟ گروهی که برزیل نصیبش شد، بیشتر شبیه کابوس بود تا مسیری رویایی: مراکش، اسکاتلند و هائیتی، با چشمانداز رویارویی با انگلیس در یکچهارم نهایی. پیش از آن هم احتمالا تقابل با هلند یا ژاپن در مرحله حذفی اول و سپس نروژ در یکهشتم. بهنظر میرسید بخت و اقبال از کارلتو رو برگردانده است.
جغرافیا هم دردسر دیگری بود. بازیهای گروهی در نیویورک، فیلادلفیا و میامی، شهرهایی که کارلتو آنها را خیلی خوب میشناخت. مسیر برزیل در آمریکا همان مسیری است که ایتالیا در جام جهانی ۱۹۹۴ طی کرد؛ زمانی که آنچلوتی دستیار سرمربی بود. کارلتو ترجیح میداد اینبار در شهرهایی کمی خنکتر اردو بزند و تیمش را به میدان بفرستد، شهرهایی در غرب آمریکا. ایتالیا آن فینال را در پاسادنا به برزیل باخت و ، ۳۲ سال بعد، آنچلوتی با هزینهای سنگین به برزیل آمده تا ادامه همان داستان را برای سلسائو بنویسد. هرچند وقتی فرناندس پروژه را آغاز کرد، انتصاب او با استقبال همگانی روبهرو نشد.

فرناندس به دیلیمیل گفت: "ایده آوردن آنچلوتی به برزیل بعد از تساوی تیم ملیمان با ونزوئلا در نوامبر به ذهنم رسید. برزیل افتضاح بود. سردرگم، بدون سبک خاصی. بازیکنان اصلا کنترل نداشتند. وینیسیوس جونیور در مادرید عالی بود، اما در تیم ملی نه. با خودم گفتم اگر کارلو را بیاوریم، راهحل همین است. بازیکنان به او اعتماد میکنند. او شماره یک است. بهترین. اما کار سختی بود. خیلیها میگفتند ما با مربیان برزیلی پنج جام جهانی بردهایم و به مربی خارجی نیاز نداریم."
با این حال فرناندس عقب ننشست. او سراغ داویده آنچلوتی، پسر کارلو، رفت. اما سلاح مخفیاش زیکو بود؛ اسطوره شماره ۱۰ برزیل که قرار بود مهره اصلی عملیات اغوای کارلتو باشد.
فرناندس اینطور توضیح داد: "مردم برزیل زیکو را دوست دارند. او در سریآ با کارلو بازی کرده بود. در همان بازی زیبای ۱۹۸۲ مقابل ایتالیا در جام جهانی هم جلوی او بود. میدانستم حرفهایش به نفع آنچلوتی میتواند از کارلو محافظت کند و به برنامه من جان بدهد."
با ورود زیکو و موافقت داویده برای معرفی پدرش، چرخها به حرکت افتاد و جتها سوختگیری شدند. با این حال، آنچلوتی هنوز سرمربی رئال مادرید بود و بیش از یک سال از قراردادش باقی مانده بود. در بحبوحه شایعات درباره جدایی زودهنگام، رقبا هم سر رسیدند.
فرناندس گفت: "کارلو پیشنهادهای زیادی داشت، حتی از عربستان. این من را خیلی نگران کرد، چون عربستان پول زیادی دارد. یک فوتبالیست مشهور که زیر نظر کارلو بازی کرده بود، او را به عربستان دعوت کرد."
این فوتبالیست مشهور که بود؟ بله، البته کریستیانو رونالدو. ولی با وجود تلاشهای کریستیانو رونالدو، وسوسه برزیل قویتر بود.
فرناندس دستور ساخت یک ویدیو داد: "چالش این بود که کارلو را به فوتبال برزیل وصل کنیم. میخواستم بداند فوتبال اینجا یک مذهب است. بچههای فاولا را نشان دادم که فوتبال بازی میکنند. فینال ۱۹۹۸ که به فرانسه باختیم. شکست ۷-۱ مقابل آلمان در ۲۰۱۴. اشکهای هواداران. احساس. احساسی که در هیچ جای دیگر دنیا پیدا نمیشود. و در صحنه آخر، بچههای فاولا گفتند: «کارلو آنچلوتی، منتظرت هستیم. تو بهترین مربی برای تیم ملی ما هستی!»" (فاولاها زاغهنشینهای معروف ریودو ژانیرو هستند که پسرهای این حلبیآبادها تنها راه رهاییشان از فقر را فوتبال میبینند. پسرهایی که بعضی از آنها تبدیل به وینیسیوس جونیور میشوند)

در دیداری بهاری در خانه آنچلوتی در مادرید، فرناندس فهمید کار تمام است. آنچلوتی پاستای مخصوصش با سس پستو را پخت، اما آنچه میجوشید نه سس پاستا، بلکه وسوسه برزیل بود.
فرناندس گفت: "وقتی ویدیو را دید، شروع کرد تاریخ فوتبال برزیل را برای همسرش، ماریان، تعریف کردن. همان لحظه، وقتی چشمهایش را دیدم، فهمیدم. کارلو میآید."
نقش زیکو هم تعیینکننده بود، هرچند خاطرات آنچلوتی از او همیشه شیرین نبود: "وقتی کارلو بازیکن جوان رم بود، مربیاش گفت فردا مقابل اودینزه و زیکو بازی میکنی. کارلو گفت آن شب نخوابید.در بازی ۸۵ دقیقه یار به یار او را گرفت و بهترین بازیکن زمین شد. اما یک لحظه رهایش کرد، زیکو توپ را با سینه کنترل و گل پیروزی را زد. زیکو همین بود، یک ثانیه کافی بود تا زهر خودش را بریزد".
نهایی کردن قرارداد هم بیدردسر نبود. فرناندس گفت: "روزی که درباره جزئیات قرارداد حرف میزدیم، اینترنت در پرتغال و اسپانیا قطع شد. خاموشی گسترده. وکلا در مادرید بودند و ما در لندن. کل روز نتوانستیم تأیید بگیریم. تلفن کارلو یک لحظه هم ساکت نمیشد."
سرانجام ۱۲ مه اعلام شد آنچلوتی تا پایان جام جهانی تابستان آینده با فدراسیون فوتبال برزیل قرارداد بسته است. دو هفته بعد، او و فرناندس به ریو پرواز کردند. با عبور از کنار مسیح منجی و ورزشگاه ماراکانا.
فرناندس گفت: "خیلیها با فلایترادار چک میکردند هواپیما کی میرسد. فرودگاه پر از جمعیت بود. باورشان نمیشد. یک جشن بزرگ بود. اگر شانس بردن جام جهانی را داشته باشی، با کارلو شانس بیشتری داری. حالا همه مردم برزیل این را میدانند."
