زیر سقفِ سالنهای خالی، بعضی اسمها آرام قد میکشند.
پویا آریاخواه، پدیدهای که سروصدا نکرد، اما صدایش رسید.
از تبریز تا تیم ملی، از خوابهای کوتاه تا پرشهای بلند.
نسلی که قرار نیست شبیه کسی باشد؛ قرار است امضای خودش را داشته باشد.
والیبال ایران به این سکوتهای شبانه و نفسهای بیصدا بدهکار است.
راه دراز است، اما پویا ایستاده.
بلندتر از سایهاش، روشنتر از نورِ سالن.
این تازه شروع است…