کد خبر : 1417938 | 04 خرداد 1396 ساعت 08:20 | 123.7K بازدید | 0 دیدگاه

یادداشت ویژه؛

آیا دو جام یونایتد، جام های میکی ماوس بودند؟!

حمیدرضا صدر به قهرمانی منچستر یونایتد در لیگ اروپا 2017 برابر آژاکس در شبی عجیب پرداخته...

آیا دو جام یونایتد، جام های میکی ماوس بودند؟!

 در شرایط عادی همه چیز را با روی آوردن به گذشته آغاز می کردیم. این که سرنوشت منچستر یونایتد در این فصل چگونه بند فینال لیگ اروپا شد: مرگ و زندگی، ماندن و رفتن. این که ژوزه مورینیو چگونه از لیگ قهرمانان به لیگ اروپا رسید و از معبر لیگ اروپا پا به لیگ قهرمانان گذاشت. این که یونایتد در فینال های 1968، 1999 و 2008 چه کرده بود. این که آخرین باری که آژاکس قهرمان اروپا شد بیست و دو سال پیش بود، به رهبری لویی ونگال که در یونایتد به بن بست رسید. این که پسران منچستری فرگوسن شامل بکام، برادران نویل، اسکولز و بات چه شباهتی به پسران آمستردامی ونگال شامل سیدرف، داویدز، برادران دی بوئر و کلویورت داشتند. این که آژاکس پس از مرگ یوهان کرایف راهی یک فینال اروپایی شده بود... ولی آن شب، شب عادی نبود. فاجعه منچستر جوانان بیگناهی را به ورطه مرگ پرتاب کرده بود و همه چیز در استکهلم با یک دقیقه سکوت آغاز شد. طی آن یک دقیقه به قربانیانی که نام شان هنوز اعلام نشده بود فکر می کردم. به پدر و مادرهای شان. همین طور به آریانا گرانده بیست و سه ساله که چه اسم سینمایی دارد و هرگز نامش را نشنیده بودم.


آخر شب که رسید همه چیز برای منچستری ها به کلی فرق کرده بود. آنها از یک دقیقه سکوت تلخ آغاز بازی رسیده بودند با قهقهه های از ته دل آخر بازی. از خودمان می پرسیدیم فوتبال چه ها که نمی کند؟!


سوت پایان را که کشیدند او راهی میدان شد: ژوزه مورینیو عبوس چسبیده به صندلی اش در سراسر بازی. او فصل را با دو جام به پایان برده بود: جام اتحادیه و لیگ اروپا. همان جام هایی که طرفداران یونایتد روزگاری به سخره آنها را "جام های میکی ماوس" می خواندند. ولی همین جام میکی ماوس، یونایتد را از استهکلم راهی لیگ قهرمانان کرده بود و همین هم برای برپایی جشن کاف بود. دستیارانش پایکوبی می کردند و بازیکنانش هلهله سر داده بودند. پسرش به سویش دوید و با شوق یکدیگر را در آغوش کشیدند. مورینیو را پس از سپری کردن یک فصل با اخم های عمیق با شادی کودکانه ای می دیدیم. می دیدیم که چگونه جایگاهش در یونایتد بسته به پیروزی و شکست در این دیدار داشت. می دیدیم از حالا به بعد با اعتماد به نفس خود را "مربی منچستر یونایتد" می خواند. می دیدیم با تردید به نمایش بازیکنانش نگاه می کرد. در حالی که دو گل زودهنگام در آغاز هر نیمه توسط دو ستاره تازه وارد و گران قیمتش کار را تمام کردند: پل و میکی، پوگبا و مخیتاریان. فلینی خوب بازی کرده بود، همین طور اسمالینگ و هر دو طی به ثمر رسیدن دو گل نقش داشتند. والنسیا مثل همیشه کارساز بود و غیر قابل عبور. هررا، دالبرگ را به بند کشیده بود. رومرو مثل همیشه خونسرد درون دروازه ایستاد...

 

1201246

 


منچستری های پایکوبی می کردند و طی نماهای دور در جامه های آبی رنگ شان، چلسی را به یاد می آوردیم. در دل آبی پوش ها دنبال وین رونی می گشتیم. وین رونی که در واپسین دقایق وارد شد تا وقتی سوت پایان به صدا درمی آید در زمین باشد. تا احتمالا آخرین بازی اش برای یونایتد را با قهرمانی به پایان برد، ولو آن که در زمین راه رفته و توپی به پایش نخورده باشد. تا یازدهمین مدالش را هم با پیراهن یونایتد بر گردن بیاویزد. جام را به دستش دادند و بالا برد، ولی در سی و یک سالگی کجا خواهد رفت؟ چرا همه چیز این قدر دوپهلو جلو رفت؟


دنبال زلاتان ایبراهیموویچ می گشتیم. کارآمدترین منچستری پیش از مصدومیتش در یک چهارم نهایی همین لیگ اروپا برابر اندرلشت در اولدترافورد. اگر مصدوم نشده بود برابر تیم سابق سال های جوانی اش به میدان می رفت و حلقه خاطره های بازی های مان را تکمیل می کرد.


همان لحظات هزاران آمستردامی جمع شده در مرکز شهر آمستردام راهی خانه های شان می شدند. با لب های آویزان. پسران آنها در این فصل طراوتی به لیگ اروپا بخشیدند، ولی دست شان خالی مانده بود، خالی خالی. آژاکس با متوسط سن 22 سال جوان ترین تیم یازده فینال اروپایی سال های اخیر بود. پیش از فینال رکورد 225 شوت به سوی دروازه حریفان را ثبت کرده بود، همین طور رکورد 95 توپ جای گرفته در قاب دروازه. شالکه و لیون را پشت سر گذاشتند. متوسط 22 سال سن بازیکنان. آنها در این فصل مثل موناکو در لیگ قهرمانان شجاعانه بازی کردند و مربی خط حمله شان دنیس برکمپ جادویی بود. پیتر بوش که طی سال های بازی اش در میدان او را "مرد میانی تخریب کننده" می خواندند رویکردش را عوش کرده بود. گفته بود " حمله کنید، پرسینگ یادتان نرود و از بازی تان لذت ببرید".


دستان پر به لیگ برتر تعلق داشتند. انگلیسی ها فصل بعد را با دو تیم منچستری، دو تیم لندنی و تیم فوتبال لیورپول در لیگ قهرمانان سپری خواهند کرد.

 

حمیدرضا صدر

 

 

از همین نویسنده بخوانید:

 

سه سقوط کرده: ونگر، گواردیولا، مورینیو

 

زیدان ماند و انریکه رفت

 

 

جان تری: وداع مرد احساساتی تک باشگاهه

 

چلسی 2017: دویدن دنبال باد

 

شبی در آمستردام برخلاف جریان آب

 

وقتی هیولا، سرخپوست‌ها را بلعید

 

بازنگری تاریخی‌‌ترین قهرمانی پرسپولیس؛ جام 1352

 

کسی نمی‌گفت آفتاب در مونیخ می‌درخشد 

 

مسی: خرمن آتش در میعاد

 

ال کلاسیکو: شب خوک زده با فیگو

 

تونی آدامز و سالاد فصل هجده ملیتی گرانادا

 

سی ال؛ لبخند دارودسته مادریدی

 

یوونتوس - بارسلونا: هفت پرده از نبرد انتقامی

 

میلان؛ فیل بزرگ در تاریکی مطلق

 

منچستریونایتد؛ چرا این تیم خود را پیدا نمی‌کند؟

 

مرگ تدریجی فوتبال هلند: چرا و چگونه؟

 

سایه روشن‌های جذاب‌ترین لیگ جهان 

 

مارچلو لیپی: مردی برای همه فصول

 

قطر - ایران؛ بازخوانی نبرد تلخ دوحه 1376

 

بهشت بر تو ارزانی باد پسرجان...

 

سیتی - موناکو؛ کبریت خیس برابر آتش گداخته

 

بازخوانی اولین فصل مورینیو در چلسی 

 

سیندرلا؛ نیمه شب چهارشنبه به وقت نوکمپ

 

نه، این همه آرزوهای ناپولی نبود...

 

تو هم تمام شدی آقای ونگر

 

انریکه و بارسا: اینجا زمان برای کسی متوقف نخواهد‌ شد

 

خوردن استیک با دندان‌های مصنوعی

 

معجونی که فوتبال انگلیس را تغییر داد 

 

تجدید خاطره با ایکر کاسیاس

 

آلگری: از تورین تا لندن و بارسلونا

 

بارسا در پاریس: ده پرده از کشتار والنتاین

 

لیگ قهرمانان: ناقوس‌ها برای که به‌صدا در می‌آیند؟

 

اولین توفان: وسترن در امجدیه

 

ردبول؛ بوندسلیگا علیه نوشیدنی شیطان!

 

ظهور و سقوط لستر: وداع با رمانتیسم؛ سقوط نکنید، بمانید آقای رانیری

 

آرسن ونگر: گربه خانگی میان ببرهای گرسنه

 

یادداشت حمیدرضا صدر درباره تیم محبوب ایتالیایی؛ رم، کولوسئوم در غیاب سزار  

 

لیورپول و کلوپ: ژانویه عذاب آور

 

از رونی تا رونالدو: مسیر موازی پسران فرگوسن

 

از قلیچ خانی و هاشمی نسب تا سرجیو راموس: دست دادن با آتش

 

رونالدو برزیلی یا رونالدو پرتغالی؟

 

جام جهانی 48 تیمی: معما، پرسش و دلار

 

از اوفارل تا کی‌روش: همان شهرزاد قصه‌گو

 

بازگشت یاپ استام به منچستر: داغ آن وداع تلخ

 

یوونتوس: همان بالا با یک علامت سوال

 

قربانگاه والنسیا، نفرین خفاش‌ها

 

فوتبال سال 2016؛ ده پرده از زندگی و مرگ

 

آیا یونایتد و مورینیو سرانجام به جاده اصلی بازگشته‌اند؟

 

آقای گل محجوب؛ از سیلی عبده تا مرگ در استکهلم

 

از چلسی تا آرسنال، از آنتونیو تا آرسن

 

لیونل مسی 2016: هم شیرین شیرین؛ هم تلخ تلخ

 

یادداشت ویژه حمیدرضا صدر برای برنده توپ طلا؛ رونالدو: رنج به علاوه سرمستی 

 

گواردیولا در باتلاق انگلیسی

 

میلان: مشت آهنین درون مخمل راه راه

 

ردبول، نوشابه منفور بوندسلیگاست!

 

هفته چهاردهم لیگ برتر: باران آنها را برد

 

ال کلاسیکو 232 : کسالت آمیخته به جادوی صد

 

هفته سیزده لیگ برتر: کونته آن بالا و مورینیو این پایین

 

تا 41 سالگی در برنابئو؛ کریستیانو می‌تواند؟

 

با این بارسلونا چه باید کرد؟

 

رئال به روایت زیدان: بی های و هوی، بی زرق و برق

 

هفته دوازده لیگ برتر: نه، تو دیگه خاص نیستی!

 

استیون جرارد: تاریخ تو را به کدام سو خواهد برد؟

 

 وداع با منصور پورحیدری؛ آن چروک‌های عمیق

دیدگاه‌ها