کد خبر : 1532164 | 30 خرداد 1397 ساعت 12:21 | 69.7K بازدید | 0 دیدگاه

نفرین فراعنه گریبانش را رها نکرد

محمد صلاح: وقتی سلطان آه کشید

حمیدرضا صدر به سقوط دردآلود محمد صلاح و مصر پرداخته...

محمد صلاح: وقتی سلطان آه کشید

روزنامه ال مصری فردای فینال لیگ قهرمانان اشاره ای به قهرمانی رئال مادرید نکرد. به چند تصویر از اشتباهات لوریس کاریوس و یک عکس از برگردان گرت بیل روی آورد و تیتر صفحه اولش را نه به رئال بخشید و نه به لیورپول. در آن تیتر جمله "مصری ها اشک ریختند" با حروف بزرگ چاپ شده بود. آن چه که نباید رخ می داد رخ داده بود: سلطان در نبرد بزرگ شکست خورده بود. به زمین غلتیده بود، با زخمی عمیق، خیلی عمیق.

 

مصری ها پس از شکست تک گله برابر اروگوئه از روسیه هم شکست خوردند و مردان هکتور کوپر  و احتمالا نخستین لشگری خواهند بود که با جام وداع خواهند کرد. بهترین بازیکن لیگ برتر در فصل سپری شده، همان کسی که لیورپول را تا دیدار نهایی لیگ قهرمانان بالا برده بود سایه ای از خودش شده بود، سایه و فقط سایه. آن چه که در فینال کیف بر سر سلطان آمده بود او را به بند کشیده و رویاهای دور و دراز مصر را هم بر باد داده بود. مصر بدون محمد صلاح یعنی آرژانتین بدون لیونل مسی، پرتغال بدون کریستانو رونالدو.

 

مصر یکی از آن کشورهایی بود که جام جهانی برایش طعمی داشت ورای فوتبال. کشوری در مشت های آهنین رئیس جمهورش، عبدل فتاح ال سییس، و درگیر طوفان های سیاسی. بهار عربی که قرار بود پس از سقوط حسنی مبارک فرا برسد هرگز فرا نرسیده بود. صلحی که قرار بود از راه برسد از راه نرسیده بود. قرار بود فوتبال برای مصری ها بهانه ای برای فرار چند روزه از منگنه دلشوره های تمام نشدنی مهیا سازد. قرار بود حضور در جام جهانی مرهمی بر خاطره تلخ کشته شدن هفتاد و چهار نفر و مصدومیت بیش از پانصد تن طی رویاروی طرفداران ال مصری و ال اهلی در فوریه 2012 بگذارد. همان روزی که پلیس مصر طرفداران ال اهلی شعار های ضد دولت مصر سردادند و پلیس آنها را در استادیوم زندانی کرد.

 

1312095

 

در چنان تب و تابی رقابت های لیگ مصر برای دوسال انجام نشدند. با این وصف از دل آن تاریکی و سیاهی پسر صاف و ساده ای بیرون آمد: محمد صلاح. بازیکنی که طی ده ماه سپری شده لیورپول را به پرواز درآورد، مصر را هم با زدن دو گل به کنگو در نبرد نهایی راهی روسیه کرد. مصری ها صلاح را "سلطان" خواندند و سلطان برای شان شد یک الگو، سفیر اتحاد. سلطان از سیاست بارگی خاورمیانه ای ها فاصله گرفت. سلطان نهاد خیریه ای برپا کرد  برای کمک به فقرای مصری. سلطان با گل هایش تصویر دیگری از مصر را برای جهانیان ترسیم کرد.

 

وقتی قرعه های جام جهانی درآمدند، مصر در گروه مناسبی برای صعود قرار گرفته بود، برابر روسیه از نفس افتاده و عربستان بی چنگ و دندان. مصری ها یکی از بهترین های جهان را در اختیار داشتند و از هیچ تیمی بیم به دل راه نمی دادند. بازی های مرحله دوم برای شان همان نزدیکی ها بود، ولی مصیبت از راه رسید و مصری ها بر بخت بد لعنت فرستادند. سلطان در مصاف با سرجیو راموس بر زمین غلتید و درد کشید، آه کشید، از زمین بیرون رفت. "نفرین فراعنه" گریبان خود مصری ها را گرفته بود.

 

اگر مصر بدون سلطان در نخستین بازی اش برابر اروگوئه بی رمق بود، با سلطان زیر باران سنت پترزبورگ مقابل روسیه فروپاشید. سلطان تنها بازیکن مصری بود که با آستین های بلند بازی کرد تا باندپیچی های زیر پیراهنش عیان نشوند. سلطان  در یک سوم آخر زمین روس ها با احتیاط دوید و نشانی از جرقه های نبوغ آسایش نیامد. بیشترین نفوذهای مصر از جناح چپ انجام شدند و نه از جناح راست متعلق به سلطان. وقتی روس ها گل سوم شان را زدند سلطان پیراهنش را بر سرش کشید. آه و فقط آه. آن ضربه پنالتی دیرهنگام مرهمی بر دل سلطان و مصری ها نمی گذاشت. اهرام ثلاثه ویران شده بودند.

دیدگاه‌ها