کد خبر : 1601102 | 08 فروردين 1398 ساعت 17:21 | 37.2K بازدید | 0 دیدگاه

از گزارشگران عرب و آمریکای جنوبی تقلید نمی‌کنم؛

قانع: آرزو دارم با همسرم یک بازی را گزارش کنم

عباس قانع میگوید در بیشتر برنامه ها به همراه همسرش حضور پیدا می‌کند و آرزو دارد گزارش مشترکی با همسرش داشته باشد.

قانع: آرزو دارم با همسرم یک بازی را گزارش کنم

به گزارش "ورزش سه"، عباس قانع یکی از گزارشگران حال حاضر فوتبال ایران است که البته پیش‌تر گزارش سایر ورزش ها را نیز برعهده داشته و توانسته خود را در دیگر رشته ها نیز مطرح کندو او اکنون به عنوان گزارشگر فوتبال در شبکه آنتن فعالیت دارد و به سبب سبک خاص و همچنین الفاظ منحصر به فردش، مورد توجه قرار گرفته است. با قانع درباره موضوعات مختلفی صحبت کردیم که در ادامه می‌خوانید.

 

سال گذشته برای عباس قانع چطور بود؟

این سال مانند تمام سال‌های نقطه بالا و پایین زیادی داشت. برای هر شخصی قطعا به همین شکل بوده و من هم از این قائده مستثنی نیستم. خداراشکر در مجموع برای حرفه‌ای که به آن علاقه داشتم بعد از حدود 13 سال گزارشگری کردن که شروع فعالیت من 85 بود و بگوییم 12 سال، فکر می‌کنم که نقطه عطف فعالیتم در سال گذشته و مخصوصا در شش ماه گذشته آن رقم خورد. به هر حال من در بحث فضای مجازی ظرفیتی برایم فراهم شد که بتوانم توانایی‌هایم را نشان بدهم و این‌ها تنها و تنها مدیون و وامدار سیستمی است که در آن فعالیت داشتم. داخل آی پی تی وی‌ها و شبکه اینترنتی آنتن باعث شد که اندک توانایی که عباس قانع دارد دیده شود و از مهرماه تا به حالا در این مسیر بودم.

 

بهترین خاطره شما از سال گذشته چیست؟

دیده شدن استعداد و پتانسیل من در بحث گزارشگری فوتبال به نظرم بهترین بود. هر گزارشی که طی این‌ سال‌ها برای فوتبال انجام دادم به نظرم خاطره شده است.

 

اتفاق تلخ چطور؟

نه، اتفاق بد خداراشکر نداشتم. آنقدر خوبی و شیرینی و زیبایی در این سال برای من وجود داشت که نقطه‌های تاریک هم اگر بوده در خاطر ندارم.

 

عباس قانع گزارشگری را از چه مقطعی شروع کرد؟

از سال 85 همانطور که گفتم، فعالیتم را با گزارش در رادیو کرمان شروع کردم. 24 شهریورماه بود که در ششمین دوره مسابقات لیگ برتر فوتبال من با 17 سال در مقطع سوم دبیرستان به عنوان گزارشگر رادیو بازی استقلال تهران و مس کرمان را در هفته دوم آن لیگ 90 دقیقه گزارش کردم که در سراسر ایران پخش شد. هنوزم که هنوزه البته طبق آماری که دارم و رصد می‌کنم گزارشگری با این سن و سال چنین مسئولیتی نداشته و از این حیث به نظرم نقطه عطفی بود که به من اعتماد شد و کارم را به این شکل شروع کردم و بعد ادامه مسیری که اتفاقات زیادی رخ داد.

 

چطور شد که تصمیم به انتخاب شغل گزارشگری گرفتید ؟

عباس قانع هم مانند تمام نوجوانان و جوانان ایرانی به فوتبال علاقه مند بوده و از بچگی به قول معروف دوست داشتم فوتبالیست باشم اما شرایطش نبود و شاید استعدادی که باید را نداشتم اما خب فضایی که آن استعداد در آزمون و خطا گذاشته شود، وجود نداشت. در خانه همیشه فوتبال بازی می‌کردم، همیشه با خودم حرف میزدم، یک سری کارها و بهتر  بگویم دیوانه بازی‌های دوره جوانی داشتیم مثلا اسم تیم‌ها را روی کاغذ می‌نوشتیم برای یک تورنمنت قرعه کشی می‌کردیم و تا جایی می‌رفتیم که حتی تیم قهرمان را هم معرفی کنیم. در خانه با توپ بازی می‌کردم و گزارشگری می‌کردم. اسم بازیکنان را مدام تکرار می‌کردم، یکسری بازیکنان را در ذهن خودم می‌ساختم و آن تیمی که دوست داشتم را همیشه در تورنمنت خیالی که بازیگرش من با یک توپ در کنج حیاط بودم را معرفی می‌کردم.

 

چطور وارد شدید؟ به گزارشگری معرفی شدید یا خودتان دل به دریا زدید؟

خیر، خودم این فضا را دنبال کردم. خانواده‌ام و دیگران هم مجبور شدند که با من همسو شوند، علتش هم این بود که من تحصیلاتم در مدرسه نمونه دولتی به هر سختی که بود در مقطع دبیرستان رو به پایان بود اما به یکباره در زندگی خودم انقلابی رقم زدم و حالا با فکر یا بدون فکر که مسیرم را به سمت هنر گزارشگری فوتبال تغییر دادم. من از یزد که ریشه و اصالتم به آنجا مربوط می‌شود به کرمان کوچ کردم و به یک مدرسه غیرانتفاعی رفتم که در مقطع پیش دانشگاهی می‌توانست کل مسیر زندگی‌ام را عوض کند که البته اینطور شد اما از این لحاظ که می‌توانست خدایی نکرده مسیرم به بیراهه کشیده شود.

 

1390419

 

 

طی این سال‌ها سبک خاصی را دنبال می‌کردید؟

خیلی‌ها فکر می‌کنند که الان چون گزارشگرهای عربی یا آمریکای جنوبی را می‌بیینند  به من می‌گویند عباس قانع تو در حال کپی کردن هستی. من این نکته را بگویم هر کسی برود سابقه گزارشگری من را مرور کند و بیاید مثلا هفت سال قبل بازی آلومینیوم هرمزگان در همین لیگ برتر را گزارش می‌کردم، آلومینیوم گل می‌زند و من به سبک همان آمریکای جنوبی‌ها در آن مقطع آن طور گزارش کردم. این را می‌خواهم بگویم که از ابتدا به سبک هیجانی علاقه داشتم چون خودم آدم برون گرایی هستم.

 

خودم آدم احساسی هستم و علاقه شدیدی به فوتبال دارم و با آن زندگی کرده‌ام.

تفریح دیگری جز این نداشتم و تنها مسیر پیش رویم همین بود. برای آنکه نزدیک به من زندگی کرده مشخص است که من دیوانه فوتبال بودم و تمام ریسک‌ها را به جان خریدم. پشت صدای من آن کسی که متوجه شود می‌داند یک علاقه مندی وافری به هنری که آن را دنبال می‌کنم وجود دارد. آنهایی که می‌گویند ادا در می‌آورم شاید یک بار کار من را دیده‌اند یا فقط همین چند صحنه‌ی فریاد زدن‌های من در فضای مجازی را دیده‌اند. مخاطبی که بخواهد بدون حب و بغض نگاه بکند و طرفدار گزارشگر دیگه‌ای نباشد و درباره من نظر منفی بدهد خوب درک می‌کند که قانع کارش را دوست دارد که از طریق یک بازی بی حاشیه و بی روح می‌تواند شرایطی را ایجاد کند که بیننده را پشت گیرنده بعد هیجان بیاورد.

 

سبک خودم از قبل هیجانی بوده چون گفتم که برون گرا هستم.

به مرور زمان خودم دسترسی به منابع داشتم، گزارشگرهای بین المللی دست پیدا کردم،‌ ترجمه ها را دیدم، از الفاظی که به کار می‌برند الگو برداری کردم، کمک گرفتم تا اینکه پخته تر شود نه اینکه تقلید محض باشد. می‌گویند فلانی ادای گزارشگر عرب را تقلید می‌کند به هیچ وجه اینطور نیست. عباس قانع 18 ساله هم که بود هیجان داشت و داد و فریاد می‌زد. حالا به یک نقطه بلوغ و بهتر شدن رسیده است و قطعا چهار سال و پنج سال دیگر عمری باشد و گزارش من را تماشا کنند خیلی نسبت به امروز متفاوت خواهد بود چون آدم تجربه کسب می‌کند بخش‌هایی اضافه خواهد کرد و این را بگویم که به هیچ وجه کپی نیست اما الگویی که پخته تر شده باشد است..

 

12 سال این حرفه را دنبال می‌کردید و چالش‌های زیادی داشتید؛ به این فکر بودید که شغل دیگری را انتخاب کنید؟

هرگز دلسرد نشدم خداراشاکر به قدری عاشق این مسیر بودم که هیچ وقت دلسرد نشدم اما اینکه دل شکسته شوم و خیلی رنجور باشم و تنها شوم به دفعات اتفاق افتاده است. من در شهرهای مختلف به قول معروف دست و پا میزدم تا به بالاترین درجات برسم. اینکه من حامی نداشتم و جاهایی زندگی کردم که زادگاهم نبود و آنجا غریبه بودم، طبیعی است رفتار هایی که صورت گرفت نمی‌شد گفت بد بود اما دوستانه نبود. شاید من حامی لازم را نداشتم. خیلی جاها تا نقطه ای که باید دیده شوم رفتم اما نشد. مثال میزنم.

یادم است بازی شهرداری تبریز و استقلال را در تبریز به من دادند گزارش کنم، کلی انگیزه داشتم، فکر کنم بازی ساعت ۳ بود، رفتیم که سوار مینی بوس شویم و برویم ورزشگاه گفتند یکی دیگر گزارش می‌کند تو نیا. باورتان  نمی‌شود ۵-۶ کیلومتر پیاده راه رفتم و اشک ریختم؛ در سن ۲۳ سالگی.

 

 

فضای گزارشگری ورزشی در ایران را چطور می‌بینید؟

مانند هر طیف و صنفی، بحث گزارشگری هم سلیقه‌های مختلفی دارد. اینکه بگوییم همه یک سبک خاص را دوست دارند و از این منظر به آن نگاه کرد اینطور نیست. شما در میوه فروشی، لباس خریدن، انتخاب خودرو و محل زندگی را با سلیقه خودت انتخاب می‌کنی. گزارشگری فوتبال هم به این شکل است. هر فردی یک سبکی دارد و مخاطبان هم متفاوت هستند. خیلی کم هستند که بخواهند خود واقعی‌شان باشند. در گزارشگری فوتبال خیلی‌ها صرفا فقط تقلید می‌کنند. به نظرم یک نفر یک نقطه‌ای گذاشته و بقیه هم دنبال رو آن نقطه شده‌اند.

خیلی کم پیدا شده که کسی قوانین و سبک‌ها را بشکند و خطر آن را به جان بخرد. عباس قانع با بارانی از اصطلاحات پیش آمد و یک حرکت سیل آسا از هیجان شروع کرد که فکر می‌کنم امروزی که این صحبت‌ها را می‌گویم در شش ماه اخیر بالای 250 اصطلاح و جمله هیجان انگیز که تا به حال در گزارشگری ایران نبود را ایجاد کردم. اگر بوده شعر و ترانه اگر بوده یک اصطلاح خاص کوچه بازاری اگر بوده یک جمله مثلا سیاسی را با فوتبال تلفیق کردم. فوتبال و مردم هم این را پذیرا بودند. امروز طرفداران خاص خودم را دارم که خداراشکر کم هم نیستند و خیلی هم زیاد هستند. چون مخاطب از اینکه فوتبال را می‌بینید دنبال یک روند تکراری نیست، هر گلی بالاخره یک دستاوردی برای یک تیمی دارد اینکه بعد از گلزنی و برد یک سری جملات مشابه را به کار ببریم تکراری و خسته کننده می‌شود. به این شکل جام‌های قهرمانی در تورنمنت‌ها با بازی‌های دوستانه هیچ تفاوتی با هم ندارند بلکه این گزارش‌هاست که نقطه تفاوت‌ها را نشان می‌دهد.

 

1391680

 

 

هدف شما چه بود و در مسیر رسیدن به آن چه سختی‌هایی را تحمل کردید؟

قطعا هنوز برای رسیدن به نقطه طلایی فرصت زیادی باقی است. اینطور نیست که یک روزه بیاییم و یک روزه هم به آن چیزی که می‌خواهیم، برسیم. بدون شک یک مسیر طولانی برابر ماست و خوشحالم که در مسیر صحیح قدم برداشتم و قدم به قدم به هدفم نزدیک‌تر می‌شوم. بحث محبوبیت و شهرت، سقف ندارد بلکه مسئولیت می‌آورد. ما اگر صرفا به دنبال شهرت مطلق باشیم هیچ وقت عاشق واقعی نیستیم. ما باید با هنری که به اجرا می‌گذاریم زندگی کنیم. من زندگی‌ام را در این مسیر گذاشتم. دوست دارم تا هستم در اوج باشم و قبل از اینکه خوار شوم و به بیرون رانده شوم خودم اگر که دیدم تکراری هستم، مسیرم را تغییر بدهم و خاطره خوش بر جای بگذارم. دوست دارم در آخرش عاقبت به خیری، خاطره نیک و سلامتی باشد.

این انتهای مسیر است اما اینکه مسیر بخواهد کوتاه باشد اینطور نیست. من هنوز امید دارم به روزهای پیش رو و اتفاقات قشنگ‌تر، تلاش می‌کنم که هر روز خودم را آپدیت کنم و همچنین به زبان انگلیسی مسلط‌تر شوم. جهان فوتبال را از نزدیک ببینم و لمس کنم، در استادیوم‌های معتبر جهان با خانواده‌ام بنشینم و فوتبال تماشا کنم و گزارشگری کنم. تورنمنت‌های خاص را از نزدیک ببینم و همچنین المپیک را تجربه کنم. آرزوهای بزرگی دارم و مسیر برای من ادامه دارد.

 

به یادگیری زبان انگلیسی اشاره کردید، مایل هستید به همین زبان گزارش کنید؟

صد در صد. خوشحالم در حال حاضر افرادی در کنارم هستند که به عنوان مشاور در کنارم فعالیت می‌کنند اولین تسلط‌شان روی زبان انگلیسی است و من را به این سمت سوق دادند. به من گفتند که چرا نتوانی به انگلیسی گزارش کنی؟ صد در صد روی این هدف متمرکز هستم، سال 98 برای من سالی است که می‌خواهم زبان انگلیسی را خیلی بهتر دنبال کنم و روی آن وقت بگذارم. حتی همسرم که شریک زندگی من است هم خودش تحصیلات ورزشی دارد و در رشته‌ شنا تخصص دارد که روی مربیگری متمرکز است ولی پتانسیل گزارشگری ورزشی شدن را دارد و یکی دیگر از اهدافم این است که به ارتقا سطح همسرم هم کمک کنم.

علاقه فراوانی دارم تا ایشان هم به گزارشگر موفق بانو تبدیل شوند که به اولین زوج گزارشگر ورزشی ایران تبدیل شویم. حتی چند روز پیش هم همسرم در یکی از برنامه‌های تلویزیونی چند ثانیه گزارشگری کرد که آن صحنه گلزنی بهنام بانی در دربی هنرمندان بود. در مسابقه خانم گزارشگر که البته به سرانجام نرسید هم ایشان شرکت کرده بودند و بین 15 نفر برتر هم راه پیدا کردند.

 

در تلویزیون خیلی کمتر گزارش می‌کنید.

بله من 90 درصد فعالیتم در سایت آنتن است و به جز این جمعه شب‌ها در شبکه سراسری شما یک برنامه تخصصی والیبال را 90 دقیقه اجرا می‌کردم. امسال هم به احتمال زیاد از ماه اردیبهشت به بعد ادامه پیدا خواهد کرد. برای گزارش فوتبال هم اندک گزارشی داشتم مثل بازی سایپا و الریان در پلی آف لیگ قهرمانان آسیا که در همین شبکه شما گزارش کردم. لیگ یک هم گزارش کرده بودم و ان شاء الله بزودی این اتفاق می‌افتد که با تصمیم مدیران دلسوزی که هستند هر زمان که صلاح بود بیشتر در تلویزیون حضور داشته باشم و آن جا هم خدمت مردم باشم.

 

یکی از فراموش نشدنی‌ترین لحظات گزارش شما در سال گذشته بازی میلان و اودینزه بود که میلان با گل آلسیو رومانیولی به برتری رسید.

گل میلان جرقه‌ای بود در مسیرم برای شروع فعالیت با سایت و اپلیکیشن آنتن که در فضای مجازی سروصدای زیادی به پا کرد. بازی شاید آن حساسیت لازم را نداشت، میلان همانند نیم فصل دوم در اوج نبود و در مقابل هم اودینزه هم خیلی تیم بالانشینی نبود ولی میلان ویترین افتخارات و یک باشگاه قدرتمند است. نمی‌توان به احترام آن کلاه از سر بر نداشت؛ در آخر مسابقه طرفداران ان علاقه دارند که برنده باشد حتی اگر در رده Nام جدول باشد. یکباره به ذهنم خطور کرد که اگر میلانی‌ها خوشحال شوند باید این گزارش را تعطیل کرد و رفت. و بعد از اینکه گلزنی کرد این جملات را تکرار کردم. یک الگویی گرفته بودم و سعی کردم به بیان خودم آن را برای بیننده‌های این مسابقه خرج کنم.

 

در فضای مجازی محبوبیت زیادی دارید، منتقد هم زیاد است؛ واکنش شما به هر کدام از آنها چگونه است؟

ببینید از نگاه من افرادی که با آنها طرف هستم دو دسته هستند: 1- موافق فعالیت و مسیرم هستند که احترام قائلند و حامی هم هستند 2- کسانی که سبک‌های دیگر را دوست دارند که احترام فراوانی به آنها دارم اما راه آنها از راه ما جداست.

من با هیچ یک از حرف‌هایی که می‌زنند دلسرد نشده‌ام چون راه آنها با راه ما یکی نیست. البته که طبیعی هم هست چرا که نمی‌توان سلیقه کسی را به زور تغییر داد. ما سعی کردیم طرفدارانمان را جذب کنیم. کسانی را انتخاب کردیم که به دنبال یک تفکر جدید هستند. حالا می‌بینیم که جمعیت بسیار خوبی پشت سر ما ایستاده که حامی این سبک هستند. همین که ما بازخوردها را دیدیم و به جمع هواداران هم اضافه می‌شود یعنی همه چیز تمام است. برای نظر مقابل ما خیلی احترام قائل هستیم و می‌توانند به افرادی که علاقه دارند بروند و آنها را دنبال کنند پس حرمت‌ها باید سر جای خود بماند. این همچنین دلیل نمی‌شود که بخواهیم به دلیل انتقاد مسیر را تغییر بدهیم و پشیمان باشیم.

 

 

1377334

 

 

وضعیت اقتصادی شما طی 12 سالی که به آن اشاره کردید به چه صورت بود و حالا در چه وضعیتی هستید؟

من ریسک‌های بزرگی انجام دادم، یادم است تبریز گزارشگری می‌کردم و همزمان برنامه لیگ یک شبکه ورزش به من گفته بود که گزارش‌های فوتبال‌های سیرجان را هم برای ما آماده کن چون 5-6 سال قبل که در شبکه جام جم یک برنامه لیگ یک بود، من بازی‌های سیرجان را گزارش تهیه می‌کردم و برایشان می‌فرستادم. من هشت شب از ترمینال تبریز سوار اتوبوس می‌شدم، به تهران می‌آمدم، ساعت 4 و نیم به سمت راه آهن می‌رفتم، سوار قطار سریع السیرهای یزد می‌شدم که شش ساعته به آنجا می‌رسیدم. شش صبح سوار می‌شدم و 12 به یزد می‌‌رسیدم. پدرم به دنبال می‌آمد کارم تا 8 شب طول می‌کشید، دوباره به ترمینال یزد می‌رفتم با اتوبوس به سیرجان می‌رفتم. تا اینجای قصه را داشته باشید در کنار اینکه تمام هزینه‌های رفت و آمد برعهده‌ی خودم بود. دو شب به سیرجان می‌رسیدیم، به خوابگاه گل گهر می‌رفتم و فردای آن روز باید دوربینی را در سیرجان کرایه می‌کردم برنامه را ضبط می‌کردم و آن فیلم را به ناظر بازی می‌دادم که با پروازی که داشت به عوامل برنامه برساند.

150 هزار تومان بابت آن به من پرداخت می‌شد در حالیکه تمامی مسیری که گفتم خیلی بیشتر از اینها خرج می‌شد. دوباره از سیرجان به یزد، از یزد به تهران و سپس از تهران به تبریز می‌رفتم. بدون تعارف بگویم دیوانگی من در این مسیر خیلی بالا بود، قابل وصف نیست و همیشه در سختی و محدودیت بودم. این را به خاطر مظلوم نمایی نمی‌گویم من به راهی که رفتم افتخار می‌کنم و فقط خودم و خانواده‌ام این را می‌دانند که تا چه حد سختی را تحمل کردم. از این بابت بسیار خوشحالم که تا به اینجا حداقل عاقبتش به خیر بوده است.

برای مردم ما سال سختی بوده ما هم جدا از مردم این کشور نیستم و قطعا ما هم سختی داشتیم. کسانی که گزارشگری می‌کنند می‌دانند که خیلی درآمدها بالا نیست ولی مهم این است که شما از طریق جادویی به اسم فوتبال محبوب قلب مردم می‌شوید و با آنها ارتباط برقرار می‌کنید. شما و آنها همدیگر را جزوی از زندگی هم می‌دانید چون فوتبال جزوی از زندگی ماست. شاید از دور به آن نگاه شود بگوییم یک ورزش است. من هم یک شهروند عادی بوده و هستم و سختی که مردم تحمل کردند را من و خانواده‌ام تحمل کرده‌ایم. ما به کشورمان افتخار می‌کنیم و باید صبور باشیم، مطمئنا مانند آنچه کلام خدا به آن اشاره کرده بعد از هر سختی یک آسانی است. باید به آینده و سالی که آن را آغاز کرده‌ایم باید امید داشته باشیم. سال جدید به نام رونق تولید نامگذاری شده است ان شاء الله کشورمان از هر نظر رونق می‌گیرد و به هر حال چرخه اقتصاد ما رونق روزافزونی خواهد گرفت با همت مردم که دست به دست هم می‌دهند. امیدوارم هیچ پدری شرمنده فرزند و خانواده‌اش نشود و در همه خانه‌ها سفره مهر و محبت پهن باشد.

 

سختی‌هایی که شما اعلام کردید بیشتر در گذشته بود چون که در نسل فعلی راحت طلبی مد شده است.

بله دیگر به هر حال به دلیل فرم زندگی امروزی راحت طلبی مد شده اما به نظرم هرچه به سمت این برویم که تحمل‌مان را بالا ببریم و سعی کنیم که بدون شعار روی پای خودمان بایستیم. من نوعی هم به دلیل عشق کورکورانه‌ام به فوتبال تا به اینجا کشانده‌ام. شاید اگر این عشق هم مانند عشق‌های دیگر بود ناامیدی در آن راه پیدا می‌کرد و مسیرم دیگری پیدا می‌کرد. امیدوارم همه به این مسئله که تلاش کنند و به خواسته قلبی‌شان برسند، دست پیدا کنند.

 

در سالی که گذشت دو اتفاق بزرگ فوتبالی وجود داشت. جام جهانی چطور بود؟

ایران بازی‌های خوبی به نمایش گذاشت اما به هر حال موفق نشد برای صعود به مرحله بعدی طلسم شکنی کند. جای تحسین داشت عملکرد مناسبی از خود ارائه کردند خب فرانسه که قهرمان شد و خیلی قابل احترام بود. مانند تمام عاشقان فوتبال که عملکرد مسی و رونالدو را دنبال می‌کنند دوست داشتم که آنها در پیراهن تیم ملی‌شان با پرتغال و آرژانتین بدرخشند؛ مخصوصا مسی که در مقایسه با رونالدو این اواخر افتخار ملی نداشته است. دوست داشتم که مسی و رونالدو از نظر افتخارات ملی هم پنجه در پنجه یکدیگر شوند که نشد. فرانسه احترام زیادی داشت خیلی خوب هم به قهرمانی رسید.

 

عباس قانع در اروپا طرفدار کدام تیم است؟

قصد توجیه ندارم ولی می‌خواهم یک جواب قانع کننده بدهم. امروزه در فوتبال آنقدر اطلاعات نزدیک شده که بیننده‌ها حساسیتی که در گذشته روی آبی و قرمز خودمان داشتند امروز به بقیه تیم‌های خارجی هم منتقل شده است. فقط کافی است الان شما بگویید رئالی هستید یا بارسایی درست همانند دوقطبی آبی و قرمز در ایران شما را قضاوت می‌کنند.

عباس قانع تصمیم دارد به همه سلیقه‌ها احترام بگذارد و در گزارش فوتبالش سعی کند که البته سخت است اما سلیقه‌اش روی گزارش یک بازی اثرگذار نباشد. منم مثل هر فرد دیگری ممکن است طرفدار یک سری تیم‌های خاص باشم چون عاشق فوتبال بودم. اینطور هم نیست که بگویم همه تیم‌ها را به یک اندازه دوست دارم چون این اشتباه است اما من دوست دارم که کارم را حرفه‌ای انجام بدهم. خداراشاکرم وقتی که پشت میکروفون قرار گرفتم به این شکل بوده و الان هم می‌توانید شش ماه گزارش کردن من را ببینید که کاملا مشخص است.

 

برای سال جاری چه آرزویی دارید؟

برای مردم و کشورم آرزوی اقتدار و سربلندی دارم. امیدوارم مردم ما هیچ زمان گرفتاری نداشته باشند و خدایی نکرده دست‌شان خالی نماند. ان شاء الله همیشه دست پر باشند، امنیت و سلامتی برای همه باشد. برای همگی طول عمر با عزت و عاقبت به خیری و سلامتی آرزو دارم که اگر این‌ها را داشته باشند چیزی کم ندارند. امید دارم همیشه دستمان در دست خدا باشد تا به بهترین مقام‌ها برسیم. برای خودم و خانواده‌ام هم همین‌ها را می‌خواهم. در راه فعالیتم هم پیشرفت‌های زیاد باشد تا مردم را شاد کنم و برای همه آنها هر روز یک اتفاق خوب رقم بخورد. امیدوارم با هر چیزی که به سمت ما می‌آید گذشته را فراموش نکنیم و اصالت‌مان را یادمان نرود. این‌ها آرزوهای من است به علاوه این که ابتدا خدا به ما ظرفیت بزرگ شدن بدهد و بعد از آن به موفقیت‌ها برسیم تا نشود که به خودمان غره شویم.

دیدگاه‌ها