سرمربی آرژانتینی با توجه به ابزارش این ریسک را میکند؟
3-4-3 برای پرسپولیس تهاجمی و مهارنشدنی (گزارش – آنالیز)
پرسپولیس حتی با وعدههای سرمربی آرژانتینی سرخها از نمایش تهاجمی فاصله زیادی دارد و آیا این مساله با تغییر شیوه و تاکتیک آنها برطرف خواهد شد؟
به گزارش "ورزش سه"، پرسپولیس در پایان هفته هفتم با تنها 5 گل زده و دستیابی به 12 امتیاز و سه شکست، فاصله زیادی با ایدهآلهای هوادارانش دارد و آیا تغییر تاکتیک این تیم به سیستم 3-4-3 آنها را با توجه به ابزاری که در اختیار دارند، به موفقیت خواهد رساند؟
در ابتدا برای شناختن و جا انداختن سیستم ۳-۴-۳ در افکار عمومی علاقه مندان به فوتبال، نگاهی به ریشه و پیش زمینه شکلگیری این سیستم از بازی فوتبال که از بالانس و توازن خوبی در دو فاز دفاع و حمله برخوردار است، میاندازیم.
مدل MW (دبیلیوم) در ابتدای دهه ۲۰ قرن بیستم توسط هربرت چپمن مربی انگلیسی باشگاه آرسنال در تاریخ فوتبال ابداع شد. مدل آن دوران چپمن در هنگام دفاع بشکل ۳-۲-۵ در زمین استقرار مییافت و در زمان حمله بصورت ۳-۲-۲-۳ در میآمد و هنگامی که ۴ بازیکن میانی به همدیگر نزدیک میشدند، مدل ۳-۴-۳ را در زمین بوجود میآوردند.
این مدل بازی با سه مدافع مرکزی هماهنگ(سید جلال حسینی، کنعانیزادگان، خلیل زاده) انجام میشود. در مدل ۳-۴-۳ فقط یک مهاجم، بعنوان نوک هدف قرار میگیرد (علی علیپور) که بوسیله دو وینگر سرعتی و تکنیکی که در کنارههای طولی زمین بکار گرفته میشوند و از قدرت تهاجمی فراوانی برخوردارند، به خوبی حمایت میشوند (این وینگرها میتوانند: ترابی، امیری، عالیشاه، احمدزاده، نعمتی در دو سمت زمین باشند) تا هم برای مهاجم هدف (علیپور) موقعیتسازی کنند و هم در راه رسیدن به گل، او را تغذیه و حمایت کنند.
در چنین ترکیبی اصولا مسئولیت طراحی و بازیسازی بیشتر از کنارهها شکل می گیرد تا تمامی طراحیها به وسیله هافبک پست ۱۰ (بشار رسن) زیرا دو هافبک مرکزی (کامیابی نیا، نورالهی یا ربیعخواه) بیشتر به کار دفاعی و بازی فیزیکی و درگیرانه و تخریبی میپردازند. البته برخی مربیان امروزی به یکی از دو هافبک مرکزی که کمی جلوتر از هافبک دفاعی صرف (کامیابی نیا یا ربیعخواه) بازی میکند، (منظور نورالهی) وظیفه و مسئولیت بازیسازی و طراحی را محول میکنند. نکته قابل ذکر این است که امروزه این آرایش مجددا در سطح جهان، مورد استفاده مربیان فوتبال قرار گرفته است و به تدریچ این مدل از بازی کم کم به عنوان یک ترکیب رایج و متداول تبدیل میشود. آنتونیو کونته با چنین مدلی در سال اول حضورش به همراه چلسی قهرمان لیگ برتر جزیره شد و پوچتینو نیز اغلب از این مدل استفاده میکند.
از سویی دیگر خط دفاعی سه نفره مدل ۳-۴-۳، تفاوت چندانی با سایر سیستمهای خطوط دفاعی سه نفره ندارد. امروزه سه مدافع مرکزی بر روی یک خط قرار میگیرند و اندکی به شکل نیم دایره استقرار مییابند تا مدافع آخر به خوبی بتواند از عقب زمین، کار پوشش، طراحی و بازیسازی را انجام دهد. ( نمونهاش بونوچی در تیم یووه کونته در تیم ملی ایتالیا و الگری). هر کدام از این سه مدافع مرکزی، با توجه به شرایط بازی ممکن است به خط میانی نیز اضافه شوند. به همین دلیل، با اضافه شدن مدافع آخر به خط میانی، سیستم بازی نیز تغییر پیدا کرده و برتری عددی در میانه زمین به سود تیم خودی، ایجاد میشود.۲ بازیکن از ۴ بازیکن خط میانی، هم نقش دو هافبک کناری و هم نقش دو فول بک را ایفا میکنند (شیری، ماهینی و یا نعمتی در سمت راست) و (نادری و انصاری در سمت چپ). یعنی اگر کالدرون به همراه پرسپولیس با مدل ۳-۴-۳ بازی کند، در هنگام کار دفاعی، با عقب کشیدن سریع دو فول بک به خط دفاعی، عملا با ۵ مدافع تمامی روزنهها را بر حریفان میبندد. نقش اساسی و اولیهی دو هافبک میانی (تدافعی) با جنگ و بازی درگیرانه در میانه زمین، میبایست توپ ها را از حریف صاحب شوند و با ارسال سریع و به موقع آن برای یکی از ۳ مهاجم یا دو فول بک چپ - راست اقدام کنند. یکی از دو هافبک مرکزی باید علاوه بر شرکت مستمر در کارهای دفاعی (نورالهی)، در زمان حمله نیز ویژگیهای تهاجمیتری داشته باشد و به خوبی توپهای سوم را مال خود کند و حتی اقدام به شوتزنی کند. او حتی بدون یارگیری میتواند به خط حمله اضافه شود و در کار گلزنی و طراحی حملات تیمش شرکت فعال داشته باشد.
در این بین وظایف و نقش دو مهاجم کناری (ترابی،امیری،احمدزاده،عالیشاه،نعمتی) در سیستم ۳-۴-۳ چگونه انجام میشود و به چه شکلی در زمین پیاده و اجرایی میشوند؟
آنها به عنوان دو بازیکنی که پشت سر مهاجم هدف بازی میکنند وظیفه تغذیه او را دارند، هم به داخل یک سوم دفاعی حریف میزنند و به کنارههای زمین حریف نیز متمایل میشوند. این دو مهاجم کناری (وینگرها) تأثیر کلیدی و مهمی در چنین مدلی از بازی دارند، چون این دو وینگر، در موفقیت این سیستم نقش تعیینکنندهای ایفا میکنند. از طرفی اهمیت کار این دو بازیکن (مهاجمین کناری یا وینگرهای چپ و راست) را به چند دلیل میتوان در ذیل تبیین کرد:
اول: با عقب کشیدن آنها به میانه زمین، برتری عددی در خط میانی را برای تیمشان به ارمغان میآورند، زیرا آنها با هافبکهای میانی شکل هندسی مربعی(مربع خط میانی) را در میانه زمین بوجود میآورند تا عملا مدل ۳-۴-۳ به شکل ۱-۶-۳ درآید و بر میانه زمین تسلط و سیطره کاملی پیدا کند.
دوم: در زمان کار دفاعی در صورتیکه فولبکها به عقب برگشته و خط دفاعی با ۵ بازیکن شکل میگیرد، وینگرها میتوانند به کنارههای خطوط طولی زمین متمایل شده تا تیم در فاز دفاعی عملا بشکل مدل ۱-۴-۵ درآید و بدین ترتیب شاهد استحکام خطوط میانی و بویژه دفاعی منظمتر و منسجمتر خواهیم بود.
سوم: وینگرها (ترابی،امیری،احمدزاده،عالیشاه و حتی بشار رسن) با حرکت رو به جلو و به موازات خط طولی زمین حریف، سیستم اصلی ۳-۴-۳ به بهترین شکل ممکن، شکل اصلی خود را پیدا میکند و حالتی تمام تهاجمی به خود میگیرد تا قدرت تیم در کنارههای زمین بیشتر شود.
چهارم: وینگرها چنانچه از فضاهای خالی و کانالهای کناری زمین و فضاهایی که بین مدافعین مرکزی و کناری حریف ایجاد میشود، استفاده کنند؛ قادرند که خود در آن فضاها حرکت کرده و دروازه حریف را با خطرات جدی مواجه کنند و یا با پاسهای هدفدار و کلیدی، مهاجم نوک و یا یکی از هافبکهای میانی جلو کشیده (نورالهی - بشار) را در موقعیت گلزنی قرار دهند.
بعلاوه دو وینگر چپ و راست در این مدل آنقدر مهم و تعیینکنندهاند که این دو بازیکن، در مکان و فضای خاصی قرار میگیرند، یعنی بین خط میانی و خط دفاعی حریف.
دو وینگر چپ و راست تاثیرگذار، به علت تحرک و جابجاییهای فراوان از کار انداختن آنها بسیار سخت و دشوار است. چنانچه هافبکهای تدافعی حریف بخواهند این دو مهاجم را یارگیری کنند، فضا و موقعیت برای دو هافبک میانی، باز و فراهم خواهد شد، تا هافبکهای مرکزی و یا حداقل یکی از آنها جلوتر کشیده و مدافعین میانی حریف را با چالشی جدی مواجه کنند. اما چنانچه مدافعین مرکزی و کناری حریف درصدد یارگیری آنها برآیند، کنارهها و مرکز خط دفاعی حریف با مشکلات فراوانی روبرو خواهند شد. اگر حربف دست به یارگیری منطقهای بزند، به علت آن که این دو وینگر دائما در حرکت هستند و سریعا جابجا میشوند، بازهم مشکلاتی را برای خط دفاعی حریف ایجاد میکنند. بنابراین دو وینگر(ترابی،امیری،نعمتی،عالیشاه، احمدزاده) نقش کلیدی و اساسی در مدل 3-4-3 را فاز هجومی ایفا میکنند.
اما درآخر به نقش مهاجم هدف در این سیستم میپردازیم یعنی علی علیپور:
ویژگیها و خصوصیات مهاجمی که در مدل ۳-۴-۳ بازی میکند با مهاجمینی که در همه سیستمهایی که با تک مهاجم بازی میکنند تفاوت چندانی ندارد اما تک مهاجمی که در این مدل بازی میکند، گاها میتواند این مدل را تغییر شکل دهد .زیرا در زمان تبدیل شدن مدل ۳-۴-۳ به ۱-۴-۵، با اضافه شدن او به خط میانی، مدل بازی بصورت عجیب و تماما دفاعی ۰-۵-۵ درخواهد آمد. او همچنین در زمان تبدیل شدن به مدل ۳-۴-۳ به عقبتر برگشته، تا در نقش پست شماره ۹ کاذب، دفاع حریف را به چالش بکشد و بنوعی جابجا کند تا فضا، برای حرکت وینگرها فراهم شود. این نقش را دیگو کاستا در سال اول حضور کنته در تیم چلسی انجام میداد تا ادن هازارد، ویلیان و گاها پدرو بخوبی از آن فضاها استفاده کنند. این مدل مانند مدل ۱-۳-۲-۴ از انعطافپذیری بسیار خوبی برخوردار است.
گابریل کالدرون با توجه به ابزاری که در اختیار دارد به خوبی میتواند کمکم این سیستم کارآمد را در پرسپولیس بکار گیرد تا سرخپوشان پایتخت بتوانند بیشتر از قبل در شرایط تهاجمی قرار گیرند. با چنین آرایشی سید جلال هم بعنوان یک رهبر و فرمانده مقتدر میتواند تیم را ازعقب زمین هدایت و سازماندهی کند زیرا خلا ناشی از عدم حضور سید جلال به خوبی در این مدت در زمین نمایان است.
آیا سرمربی پرسپولیس با گذشت هفت هفته از لیگ به دنبال تغییر فضای تاکتیکی جدیدی خواهد بود و آیا ریسک انجام آن را خواهد پذیرفت؟ با توجه به ابزاری انسانی موجود در لیست پرسپولیس به نظر میرسد این ریسک کم چندان برای او دردسر نداشته باشد.
شادگان - امین یزدانی