کد خبر : 1667152 | 18 بهمن 1398 ساعت 17:28 | 19.3K بازدید | 0 دیدگاه

دوست ندارم مربیگری را از تیم بزرگ شروع کنم؛

مبعلی: جلوی چشم من به سهراب حمله کردند!

ستاره سال های نه چندان دور فوتبال خوزستان از اتفاقاتی که برای سهراب بختیاری زاده در تیم استقلال خوزستان افتاد، ابراز تاسف کرد.

مبعلی: جلوی چشم من به سهراب حمله کردند!

به گزارش "ورزش سه"، ایمان مبعلی بازیکن پیشین تیم ملی ایران و ستاره سال های نه چندان دور فولاد خوزستان این روزها در کلاس مربیگری درجه B آسیا شرکت می کند. او گفت و گویی مفصل با ورزش سه انجام داده و در مورد مسائل مختلفی صحبت کرده که اینجا می خوانید:

 

چه خبر از کلاس مربیگری؟

4 روز است که کلاس ها شروع شده است. استادانی داریم که در خوزستان شناخته شده هستند و خودشان فوتبالیست و مربی بوده اند. بچه هایی که در کلاس حضور دارند، اغلب فوتبالیست بوده اند و بچه های خوزستان هستند.

 

نسل طلایی خوزستان مربیان خوبی می شوند؟

هر استانی با توجه به شرایط جغرافیایی افرادی با خلق و خوی متفاوت دارد. خوزستانی ها چون اکثرا تکنیک داشتند و فوتبال در وجودشان است، ستاره های خوبی شدند. البته نقاط ضعفی هم قطعا داشتند. در مربیگری هم همینطور است. من از پارسال که فوتبال را کنار گذاشتم و در برهه هایی مربیگری کردم، دیدم که کار سخت و طاقت فرسایی است. تا نیاییم و از نزدیک نبینیم، متوجه نمی شویم. از زمانی که فصل قبل کمک آقای قطبی بودم و وارد رختکن مربیان شدم، فهمیدم چقدر مربیگری پیچیده است و واقعا کار هر کسی نیست. تجربه هم نشان داده بازیکنانی که خیلی بزرگ بوده اند، بعضا نتوانستند مربیان خوبی بشوند. کار سخت است.

 

 

نمی خواهم از تیم های بزرگ مربیگری را شروع کنم

من کمک آقای نکونام بودم و شرایطم خوب بود اما چند عامل باعث شد همکاری را ادامه ندهم. یکی از دلایل این بود که کلاس ها را سپری کنم و راحت وارد این کار نشوم. مربیگری می تواند یک چاقوی دو لبه باشد. اینکه خیلی سریع وارد رختکن مربیان بشوید، بعضا ممکن است کمک کند و گاهی هم نه. همان طور که در دوران بازی از پایه آمدم، سختی کشیدم و تمام مشکلات را تحمل کردم تا به تیم ملی رسیدم، مربیگری هم اینطور است و اگر خیلی سریع وارد درجه اول فوتبال نشوید، بهتر است. البته کسانی هم بوده اند که خیلی راحت و سریع تیم گرفتند و موفق هم شدند. من خودم انتخاب کرده ام که کنارتر باشم و کلاس بروم تا اگر خدا بخواهد در آینده جاهای بهتری بروم. می دانم که خیلی خیلی کار سختی است، اما مربیگری را دوست دارم.

 


در استقلال خوزستان چه خبر است؟

اگر خیلی سریع بخواهم درباره شرایط تیم از پارسال که حضور داشتم بگویم، باید یک فلش بک به سال های قبل تر بزنم. اولین سال که اسم این تیم استقلال صنعتی بود و به لیگ برتر آمد، آقای عبدالله ویسی سرمربی بود و پنج شش بازیکن باتجربه خوزستانی از جمله سهراب بختیاری زاده، حسین کعبی، میلاد میداوودی، عادل کلاه کج و من را به تیم آورد و به هر شکل تیم در لیگ برتر ماند. همان تیم سال سوم قهرمان لیگ هم شد. استقلال خوزستان مشکلات داشت و چند بار مالکیتش دست به دست شد. پارسال هم که آقای یزدی بود، اوایل فصل شرایط خوبی داشتیم. مشکلات از زمانی شروع شد که 6 امتیاز کم شد. خیلی اوقات شرایط تمرینی نداشتیم. کسانی می آمدند که نمی گذاشتند ما تمرین کنیم. این مشکلی که برای آقا سهراب پیش آمد، از قبل بوده و کسی در قبال آنها پاسخگو نبوده است. به هر شکلی بود این تیم افتاد. خودشان می دانند چه کسانی کمکاری کردند یا کمک نکردند.

 

 

1476556

 


جلوی چشم من به بختیاری زاده حمله کردند

امسال آقای باقری نیا تیم را بست و بعد تصمیم به آمدن آقای بختیاری زاده شد. سهراب از زمانی که آمد با توجه به شرایطی که تیم داشت، نتیجه های بدی نگرفت تا بازی چند روز پیش که آن اتفاقات افتاد. ما چون کلاس مربیگری مان همان جا بود، نیمه دوم بازی را دیدیم. من بودم و دیدم که چه اتفاقی افتاد. از نظر فنی بازی خیلی پایاپای بود در شرایطی که آلومینیوم یک تیم مدعی است و مربی باتجربه ای دارد. یعنی عملکرد فنی استقلال مثبت بود. بازی قبلی را هم 2 هیچ برده بودند اما شعارهای خیلی خیلی بدی دادند و بعد از آن هم رفتار زشت پرتاب صندلی و سنگ و درگیری ها. همه جای ایران شاید این اتفاقات بیفتد اما در خوزستان یک مقدار بیشتر است. آقای بختیاری زاده همان سالی که استقلال صنعتی به لیگ برتر آمد، تلاش کرد و زحمت کشید. یک بازی با صبا داشتیم که اوضاع خیلی سخت بود. سهراب یک گل زد و ما بازی را بردیم که خیلی به ماندن در لیگ کمک کرد.


بچه ها در استادیوم سنگ پرتاب می کردند!

باشگاه استقلال خوزستان تماشاگر زیادی ندارد. چند لیدر هم دارد که از سال های قبل بوده اند. بعضی اوقات حمایت می کنند اما بعضا کارهای عجیبی می کنند. برای خودم سوال بود که چرا در آن شرایط آن کارها را کردند. نفهمیدم دلیلش چه بود. شاید در عکس و فیلم ها دیده باشید، تعدادی از این افرادی که سنگ می انداختند، بچه و کم سن بودند. شاید خدای نکرده برای تماشاگران یا بازیکنان اتفاق بدی می افتاد. نمی دانم نیروی انتظامی وظیفه اش چیست. اما اگر یک دخالت کوچک می کرد، قطعا آنها کنار می کشیدند. حالا نمی دانم که چرا برخورد نکردند. مسئولان استان می دانند که آقا سهراب چقدر برای خوزستان زحمت کشیده است. چرا به ماجرا ورود نکردند؟

 


اگر سهراب نتیجه می گرفت، به ضرر خوزستان بود؟

نمی خواهم سوء تفاهم پیش بیاید، اما بعضی استان ها بازیکنان بزرگشان را زیر بال و پر می گیرند و حمایت می کنند تا مربی شکل بگیرد. اگر سهراب بختیاری زاده می ماند و نتیجه می گرفت، سال بعد تیم را به لیگ برتر می رساند و 5 سال دیگر بهترین مربی ایرانی می شد. غیر از این بود که سودش را ما خوزستانی ها می بردیم؟ حالا نمی دانم چرا مسئولان استان حمایت نمی کنند. اینها علامت سوال هایی است که برای خود سهراب بختیاری زاده و ما که این اتفاقات را نگاه می کردیم، وجود دارد. واقعا فردا ممکن است این اتفاق برای یک مربی دیگر پیش بیاید. پارسال هم آقای یزدی واقعا تنها بود و اذیت شد. اگر پارسال این تیم حمایت می شد، احتمالا در لیگ برتر می ماند. 6 امتیاز از ما به خاطر پرونده ای کم شد که فکر کنم با 50 میلیون در زمان خودش قابل حل بود اما یا نخواستند یا نتوانستند کمک کنند و تیم بازیکنی اضافه نکرد و سقوط کرد.

دیدگاه‌ها