سرمربی تیم ملی در آزمون دشوار اثبات
اسکوچیچ؛ دیوار بلند بیاعتمادی فرو میریزد؟
رابطه مؤثر با بازیکنی که در استوری اینستاگرامش استقبال خوبی از مربی جدید نداشته کار آسانی نیست و باید دید اسکوچیچ چگونه میتواند روابط خوبی را از موضع سرمربی تیم ملی با بازیکنان برقرار کند.
به گزارش "ورزش سه"، «هر سری یک عقلی دارد.» این یک ضربالمثل کروات است که در اولین کنفرانس مطبوعاتی دراگان اسکوچیچ در نقش سرمربی تیم ملی یاد گرفتیم. بله هر سری یک عقلی دارد و ما در راه جامجهانی قطر با دراگان پیش میرویم، با عقل او، رویکردش، تصمیماتش، تجربه داشته و نداشتهاش و رویاهایش.
۱- دراگان اسکوچیچ در کنفرانس مطبوعاتی دیروز نه رویاپردازانه حرف زد، نه سعی کرد موقعیت سخت تیم ملی در گروهش را سختتر از آنچه هست جلوه دهد، نه سعی کرد با حرفهایش کسی را تحت تأثیر قرار دهد، نه مقابل انتقادات تندخو بود و نه حضورش هیجانانگیز بود. او شخصیت پیچیدهای ندارد، چیزی را درباره کارش راز جلوه نمیدهد، رویایی عجیب نمیسازد و درباره کار سختی که پیش رو دارد مشغول بزرگنمایی نشده است. او حتی مثل مارک ویلموتس حرفهای بیمعنایی شبیه به اینکه مثل دوران کیروش دفاعی بازی نمیکنیم و سراپا حمله خواهیم شد به زبان نمیآورد. اینها اما مسألههای اصلی نیست.
۲- دراگان اسکوچیچ آنچنان مورد قضاوت قرار گرفته که دیگر شاید کافی بهنظر میرسد. او باید کارش را شروع کند تا درباره عملکردش حرف بزنیم. دراگان به چند موضوع تأکید دارد و نشان میدهد که ذهنش را مشغول کرده است. او در مهمترین بخش حرفهایش در کنفرانس دیروز گفت: «دو راه در پیش داریم؛ یا روش را عوض کنیم و یا اینکه بازیکنان جدید را به تیم تزریق کنیم که البته این موضوعات زمانبر است و شاید کار ما را دچار مشکل کند. همهچیز بستگی به این موضوع دارد که چقدر زمان داریم و برنامههایمان به چه شکل پیش میرود.» این عبارتها نشان میدهد او میخواهد در آینده تیم خودش را بسازد. او نیامده تا مربی چند لژیونر ثابت در ترکیب و چند بازیکن همیشگی باشد، بلکه از تغییرات خودش و ساختن تیم خودش حرف میزند. این کار بیشک تجربه بزرگ و ایده میخواهد و این بزرگترین چالش دراگان اسکوچیچ خواهد بود. اسکوچیچ میداند این حرفها را به یاد میسپاریم و پی کارش را خواهیم گرفت تا نشانههایی از حرفهایش را در تیمش جستوجو کنیم.
۳- چگونگی بازی بازیکنان تیم ملی در باشگاههای ایرانی؛ این نیز از دغدغههای اسکوچیچ است. او بارها از تعامل با مربیان حرف زد. میخواهد بازیکنانش را در باشگاهها کنترل کند. در این باره باید ببینیم او چه نوع کنترلی را در ذهن دارد. تعریف این تعامل چیست و در چه زمینههایی میخواهد شکل بگیرد. تیم ملی فرصت چندانی برای تمرینات و اردوها ندارد و شکل بازی بازیکنان در باشگاهها میتواند برای تیم ملی سرنوشتساز باشد. بازیکنی که تمام فصل در باشگاهش در یک پست بازی کرده، نمیتواند بدون حضور در اردوی بلندمدت تیم ملی پست دیگری را با پیراهن تیم ملی با کیفیت بالا بازی کند. اسکوچیچ شاید دنبال تعامل در این زمینههاست و باید دید چه ایدههایی درباره بازیکنان و تعامل با باشگاهشان دارد.
۴- اسکوچیچ درباره لژیونرها از انگیزههایی حرف زده که به آنها منتقل میکند. چند نفر از لژیونرها در باشگاه خود موقعیتهای خوبی ندارند و اسکوچیچ اگر بتواند روابط مؤثری با آنها برقرار کند، حتماً تغییر وضعیت آنها میتواند به تیم ملی کمک کند اما این یک ماجرای پیچیده است. باید دید جنس روابط اسکوچیچ با لژیونرها چطور خواهد بود. مثلاً رابطه مؤثر با بازیکنی که در استوریاش استقبال خوبی از مربی جدید نداشته کار آسانی نیست و باید دید اسکوچیچ چگونه میتواند روابط خوبی را از موضع سرمربی تیم ملی با بازیکنان برقرار کند. دراگان گفته بلد است این اتفاقات را مدیریت کند. فدراسیون فوتبال باید در این زمینهها به تیم ملی کمک کند اما کدام فدراسیون فوتبال؟
۵- دراگان اسکوچیچ در اولین کنفرانس چارهای پیدا نکرد جز اینکه در پاسخ به اتهامات بگوید: «مطمئن باشید با ۵۱ سال سن و تجربهای که من به دست آوردهام، میگویم کسی نمیتواند من را بخرد. آدم سالمی هستم و لیست سیاه متعلق به شایعات است. بازیکنانی به تیم ملی دعوت میشوند که بیشک مستحق پوشیدن پیراهن تیم ملی باشند.» حتی بیان این عبارتها دور از شأن اولین کنفرانس سرمربی تیم ملی است اما همهچیز آنطور پیش رفته که کار به شنیدن این جملات برسد. او در وقت دیگری در این کنفرانس گفت که فدراسیون با یک مربی صادق قرارداد بسته است. امیدواریم این آخرینبار باشد که لازم است سرمربی تیم ملی به چنین اتهاماتی پاسخ دهد. اگر قرار باشد به انتخابهای سرمربی تیم ملی باور نداشته باشیم، چه بر سر تیم ملی خواهد آمد؟ شما نگران نمیشوید؟
فرشاد کاس نژاد