کد خبر : 1746407 | 12 فروردين 1400 ساعت 15:19 | 143.4K بازدید | 51 دیدگاه

کاش هردوی این ها را داشته باشیم:

یک دوراهی بزرگ - فداکارها یا نابغه‌ها؟

با مشاهده مجدد ویدیوی بازی ایران و سوریه، یک اشکال مهم تیم ملی در این مسابقه آشکار می شود.

یک دوراهی بزرگ - فداکارها یا نابغه‌ها؟

به گزارش "ورزش سه"، تیم ملی فوتبال ایران در شرایطی با نتیجه 3 بر صفر سوریه را شکست داد که حریف سرخپوش تیم ملی نمایشی فراتر از انتظار ملی پوشان از خود ارائه داد و سه بخت مسلم گلزنی در طول بازی داشت که یکی از آنها توسط علیرضا بیرانوند دفع شد و دیگری با برخورد به تیر دروازه راهی به درون دروازه پیدا نکرد و ضربه سوم هم که با تیزهوشی محمود مواس زده شد، به شکل خطرناک از کنار دروازه ایران به بیرون رفت.


اما چه اتفاقی افتاده است که ایران در مسابقه قبلی مقابل بوسنی کوچکترین موقعیتی به حریف اروپایی خود نداده بود، در دیدار مقابل سوریه در دقایقی متزلزل و آسیب پذیر نشان داد.

 


در حال حاضر یک بحث مهم در اطراف تیم ملی موضوع انتخاب سیستم از سوی دراگان اسکوچیچ است و اینکه او قصد دارد کدام روش را امتحان کند؛ سه دفاع یا چهار دفاع؟ سه دفاع مرکزی، دو وینگ بک، سه هافبک متمرکز و دو مهاجم یا چهار مدافع، چهار هافبک با چینش لوزی و دو مهاجم.


به نظر می رسد تیم ملی فوتبال ایران با امتحان هر دوی این روش ها (البته ایران شیوه 442 لوزی را قبلا امتحان نکرده بود) نشان داد که قادر است در هر مسابقه با چینشی متفاوت به میدان بیاید که این مسئله دست سرمربی تیم ملی فوتبال ایران را برای بازی مقابل تیم های بزرگتر باز خواهد کرد و شاید ایران در مسابقات حساس مرحله بعدی یا حتی در دیدار مقابل عراق با 3 مدافع به میدان بیاید و شانس ایجاد موقعیت را از حریف بگیرد.

 


اما اینکه ایران با 4 دفاع بازی کرد و در خط هافبک با چینش لوزی به میدان رفت، بدل به نکته ای شد که باید روی آن تأمل کرد. نکته اصلی این است که از زمان حضور ملی پوشان در اردو تا بازی مقابل سوریه آنها تنها 3 جلسه تمرینی استاندارد و کامل داشته اند و در بقیه اوقات به دلیل مسئله کرونا، ملی پوشان به صورت انفرادی تمرین می کردند و در واقع اسکوچیچ تنها 3 جلسه تمرینی را در اردوی فروردین ماه با تیم ملی فوتبال ایران پشت سر گذاشت در حالیکه سیستم 442 لوزی برای جا افتادن نیاز به تمرین بیشتر و صحبت بیشتر روی شرح وظایف دارد.


اما آنچه که در این بازی به چشم آمد، فشار کمتر ایران روی توپ نسبت به بازی با بوسنی و حتی دیدار مقابل ازبکستان بود. از آنجایی که سردار آزمون و مهدی طارمی دو مهاجم بی جانشین تیم ملی به نظر می رسند، در شرایطی که این دو کمتر در کار دفاعی و پرس هافبک ها و مدافعان حریف مشارکت می کردند، سوریه پس از گل اول، آرام آرام به بازی برگشت و از دقیقه 20 و تا قبل از خوردن گل دوم نبض مسابقه را در دست داشت و فشار زیادی را به هافبک های ایران تحمیل کرد. چیزی که اسکوچیچ باید آن را مورد توجه قرار بدهد.

 


در دیدار با بوسنی کاوه رضایی در ترکیب تیم ملی حضور داشت که او ذاتا بازیکنی بسیار فداکار، دونده و در خدمت تیم است و همین مسئله به هافبک هایی که پشت سرش بازی می کنند، این اطمینان خاطر را می دهد که ایران دفاع را از جلوترین نقطه آغاز خواهد کرد. اتفاقی که در دیدار مقابل سوریه رخ نداد و ایران را زیر فشار برد.

 


حالا وظیفه مهم اسکوچیچ متعادل کردن این مسئله در اردوی بعدی تیم ملی است. اینکه چگونه می تواند هم از طارمی و آزمون استفاده کند و هم این دو بازیکن شاخص فوتبال ایران که مهاجمانی در سطح کلاس جهانی هستند، در مسابقات آسیایی همانقدر دونده و فداکار باشند که قبلا در تیم ملی بودند و البته از آنها نیز انتظار می رود. البته به صورت طبیعی بازیکنانی نظیر آزمون و طارمی دوست دارند با ذخیره کردن انرژی توان خود را صرف گلزنی کنند. آزمون در مسابقه مقابل سوریه یک گل به ثمر رساند و طارمی نیز با وجود به دست آوردن چند فرصت خوب اگر چه راهی به دروازه حریف نیافت، اما یکی از شاخص ترین بازیکنان ایران بود.

 


این مسئله البته به توان بدنی این دو نیز بستگی دارد و باید دید که طارمی و آزمون با چه شرایطی در اردوی واپسین ایران پیش از شروع مسابقات مقدماتی جام جهانی در منامه ظاهر خواهند شد. اینکه آنها در این مسابقات با حداکثر آمادگی و با نفس های چاق حضور پیدا کنند و همچنین ذهنیت خود را در خدمت کمک به تیم قرار بدهند، اتفاقی است که ما را به صعود و پیروزی های قاطع در بحرین امیدوارتر نیز خواهد ساخت. البته این وظیفه اسکوچیچ است که از ستارگان خود که رابطه خوبی هم با هم دارند، بازی لازم را بگیرد.

دیدگاه‌ها