کد خبر : 2123751 | 12 اردیبهشت 1404 ساعت 14:03 | 81.5K بازدید | 106 دیدگاه

حسین‌زاده: این دو نفر من را فوتبالیست کردند

کامنت‌های داغ: فرهاد، دایی، اسکوچیچ، خمز و ازدواج!

بعد از انتخاب امیرحسین حسین‌زاده به‌عنوان بهترین بازیکن ماه، ستاره بی‌چون و چرای تی‌تی‌ها گفت‌وگویی صریح و جالب با ما انجام داد.

کامنت‌های داغ: فرهاد، دایی، اسکوچیچ، خمز و ازدواج!

به گزارش "ورزش سه"، در اولین ماه سال 1404، لیگ برتر فوتبال ایران شاهد بازی‌های جذابی بود که توانست گزینه‌های متعددی برای کسب عنوان بهترین بازیکن ماه فروردین معرفی کند. اتفاقی که در نهایت پس از بررسی عملکرد بازیکنان و نظرخواهی از مربیان و کاپیتان‌های لیگ برتری، خبرنگاران، کارشناسان و نظرسنجی مردمی، امیرحسین حسین‌زاده ستاره تیم تراکتور تبریز به عنوان بهترین بازیکن ماه فروردین انتخاب شد.  

حسین‌زاده در پنج بازی خود در این ماه ۴ گل زد و با رساندن گل‌هایش به ۱۰ گل، صدر جدول آقای گلی را هم در اختیار گرفت. دیگر آمار او در فروردین را ۱۳ شوت، ۸ شوت در چارچوب و ۴ پاس گل تشکیل می‌دهد.

این عملکرد عالی او را به یکی از بازیکنان اصلی تراکتور تبدیل کرده و امیدهای این تیم برای قهرمانی را هم بیشتر کرده است. در ادامه مشروح گپ و گفت مفصل خبرنگار با امیرحسین حسین‌زاده را که بعد از اهدای تندیس "بهترین بازیکن ماه فروردین" به او انجام شده را بخوانید:

ویدئو: 374730

* خوش آمدی به تهران. تو اصالتاً اهل کجا هستی؟
اصالتاً ترک هستم، اما سال‌هاست به همراه خانواده در تهران زندگی می‌کنم. مدت زیادی بود که به تهران نیامده بودم، اما این بار به مناسبت این برنامه به تهران آمدم.

* به عنوان برترین بازیکن ماه، چه احساسی از این عنوان داری؟
ابتدا خدا را شاکرم و از تمام عزیزانی که مرا انتخاب کردند، سپاسگزارم. از همه کسانی که رأی دادند ممنونم. این انتخاب برایم بسیار خوشحال‌کننده است، اما پایان راه نیست. قطعاً تلاش خواهم کرد روزبه‌روز بهتر شوم و موفقیت‌های بیشتری کسب کنم. انسان با امید زنده است و امیدوارم در پایان فصل فوتبالی اتفاقات خوبی رقم بخورد.

* موفقیت فردی یا تیمی را انتخاب می‌کنی؟
موفقیت تیم برایم اولویت دارد و همیشه همین‌طور بوده. البته دوست دارم موفقیت فردی آقای گلی را هم داشته باشم تا هم خودم و هم خانواده‌ام خوشحال شوند. برای قهرمانی تراکتور هم زمان کمی باقی مانده و امیدوارم این اتفاق بیفتد.

ویدئو: 374732

* در چهار سال اخیر، سه سال در ایران و یک سال در بلژیک بازی کردی. در این مدت با احتساب امسال دو قهرمانی با تراکتور و استقلال خواهی داشت. این برای یک بازیکن جوان در فوتبال ایران فوق‌العاده است.
بله، خدا را شکر می‌کنم. معمولاً به آمار و رکوردها توجه خاصی ندارم، اما وقتی چنین دستاوردهایی کسب می‌کنی، احساس خوبی دارد. امیدوارم این روند ادامه‌دار باشد و بتوانم به موفقیت‌های بیشتری برسم و جام‌های بیشتری کسب کنم.

ویدئو: 374735

* درباره رقص آذری پس از گلزنی هم بگو
رقص آذری یکی از زیباترین رقص‌های دنیاست. شاید اجرای من آن‌طور که باید قشنگ نبود، اما دوست داشتم کاری انجام دهم که نشان‌دهنده اصالتم باشد و به یادگار بماند. البته می‌توانست بهتر باشد!

ویدئو: 374736

* چه شد که وارد فوتبال شدی؟
دو برادر بزرگتر از خودم دارم که آن‌ها هم فوتبال بازی می‌کردند. متأسفانه به آنچه استحقاقش را داشتند نرسیدند. آن‌ها استعدادهای فوق‌العاده‌ای بودند و زحمت زیادی کشیدند. دلیل فوتبالیست شدن من نیز همین دو عزیز هستند. یکی از آن‌ها چند سال پیش فوتبال را کنار گذاشت و دیگری در جوانی در تیم‌های پایه و بزرگسال مثل راه‌آهن و پیکان بازی کرد، اما هیچکدام به حقشان نرسیدند. من هم از کوچه و خیابان شروع کردم و با برادرانم بازی می‌کردم. بارها زخمی شدم و مصدومیت کشیدم، اما ادامه دادم. از مسابقات مدارس و منطقه‌ای شروع کردم و کم کم پیشرفت کردم. از ۶-۷ سالگی فوتبال را آغاز کردم و به‌صورت حرفه‌ای از ۱۲-۱۳ سالگی در لیگ‌های پایه بازی کردم. اولین بازی بزرگسالانم در ۱۸ سالگی بود. در رده‌های پایه چندین قهرمانی با تیم مقاومت کسب کردم و سپس به سایپا پیوستم. بعد از مدتی مصدوم شدم و سپس به استقلال نقل‌مکان کردم. بعد هم بلژیک و دو سال اخیر هم در تراکتور.

ویدئو: 374737

* درباره نقش علی دایی در کشف استعدادتان بگویید.
من اصلاً دوست ندارم با تأکید بر اصالتم (اردبیلی بودن) چیزی را به کسی تحمیل کنم. پدرم اصرار داشت به آقای دایی بگویم اردبیلی هستم، اما من مخالف بودم چرا که حتی آقای دایی هم اینطور نبود که به صرف همشهری بودن به من بازی دهد. در نیم‌فصل اول حتی در لیست ۱۸ نفره سایپا هم نبودم، اما بعداً شرایط تغییر کرد و علی آقا به من اعتماد کرد. از ایشان بسیار ممنونم. کار کردن با علی دایی برای هر فوتبالیستی در ایران یک افتخار است.

ویدئو: 374738

*فرهاد هم باعث شد که تو دیده شوی.
همچنین از فرهاد مجیدی نیز سپاسگزارم. ایشان در شرایط سخت پشتم بودند و مانند یک پدر یا مربی دلسوز از من حمایت کردند. اولین بار در تیم ملی امید با ایشان همکاری کردم و همیشه رابطه‌ای صمیمی داشتیم. سبک بازی من مورد توجه ایشان بود و حتی زمانی که در سایپا رباط پاره کرده بودم و تازه از مصدومیت برگشته بودم، پیگیر وضعیتم شدند. حتی از طرف ایشان به من زنگ زدند که آقا فرهاد شما را برای سال بعد می‌خواهد و به جایی قول ندهی. قدردان زحماتشان هستم و هرگز فراموش نمی‌کنم. در ادامه قسمت این شد که شاگرد آقا فرهاد شدیم. شروع خوبی در استقلال داشتم اما در ادامه افت داشتم اما آقا فرهاد همه جوره پشتم ماند.

ویدئو: 374740

* در ابتدا استقلالی‌ها استقبال چندانی از تو نکردند اما با این حال فرهاد مجیدی، به تو اعتمادت کرد و باعث شکوفا شدنت شد.
در این مورد قبل از هر چیز باید بگویم که این اقدام واقعاً اشتباهی است که هوادار بخواهد بر اساس نامی که از پیش وجود داشته، بازیکن انتخاب کند. به نظر من هوادار باید به تصمیمی که باشگاه، سرمربی و تیم می‌گیرند، احترام بگذارد. آن سال هم من از سایپا آمده بودم که فصل مصدوم بودم و بدون گل. برای همه عجیب بود که بازیکن ۲۰ ساله‌ای که رباط پاره کرده، اینجا چه کار می‌کند؟ چرا اصلاً باید به تیم استقلال بیاید؟ اما من واقعاً به مصدومیتم توجه نکردم. آمدم. خدا شاهد است، نه صد درصد که هزار درصد از خودم گذاشتم. شب و روز آنجا تمرین کردم. به هر نحو ممکن تلاش کردم. واقعا دوست داشتم به تیم کمک کنم. از دل و جان برای آن تیم بازی کردم. در ابتدا استقبال خوبی نشد. همه گفتند: از کجا آمده‌ای؟ اصلاً این کیست؟ اما من اصلاً به این حرف‌ها توجهی نداشتم. در زندگی‌ام هرگز به چنین صحبت‌هایی توجه نکرده‌ام. سپس خدا را شکر که همه چیز به خوبی پیش رفت. آقای فرهاد پشتم بود، بها داد، بازی کردم. اتفاقات خوبی افتاد، قهرمان شدیم. هیچ‌گاه آن روزها را فراموش نمی‌کنم. از بهترین روزهای زندگی‌ام بوده و بابت این نیز خدا را شکر می‌کنم.

ویدئو: 374742

* طعم قهرمانی بدون شکست با استقلال چطور بود؟
واقعاً روزهای بسیار شیرینی بود. من هیچ‌گاه و در هیچ‌جایی آن جو داخل تیم را ندیده بودم. آن بازیکنان، سرمربی و تمام کادر فنی و بچه‌هایی که بودند، واقعاً بسیار شیرین بود. در بسیاری از مواقع حتی وقتی تمرین نداشتیم دلم گرفته بود. در محل تمرین با بچه‌ها می‌نشستیم، می‌خندیدیم و واقعاً فوق‌العاده بود. شیرینی قهرمانی به نظر من در تیم‌هایی است که هواداران خوبی دارند. امسال هم من با تمام وجود دوست دارم تراکتور قهرمان شود و این حق مردم آذربایجان است که قهرمانی را ببینند. برای این هدف هزار درصد تلاش کردم. در هر بازی تمام سعی‌ام را می‌کردم تا بهترین عملکرد را داشته باشم. بسیار دوست دارم این تیم قهرمان شود و برایم مانند یک رویاست. در بسیاری از مواقع قبل از خواب به آن فکر می‌کنم. به آن روز فکر می‌کنم و الان که صحبت می‌کنم، موهای تنم سیخ می‌شود. بسیار دوست دارم این اتفاق بیفتد و مردم آذربایجان خوشحال شوند.

ویدئو: 374745

* این اولین قهرمانی تراکتور خواهد بود و تاریخ‌سازی محسوب می‌شود، مانند قهرمانی استقلال که در تاریخ ثبت شد بدون شکست. تو مهره مشترک هر دو تیم هستی. مردم تبریز منتظرند جام را در دستان تو ببینند. 
ان‌شاءالله این اتفاق بیفتد. اما باید بگویم برخی اوقات... ما در شهری زندگی می‌کنیم که استقلال و پرسپولیس تیم‌هایی هستند که در کل ایران هوادار دارند. اما در تبریز... اینجا شهر خودمان است. هر کجا بروید فقط هواداران تراکتور را می‌بینید؛ از ثروتمند تا فرد کم‌بضاعت، از کارگر تا سرمایه‌دار. هر کجا بروید، به وضوح طرفداران تیم را می‌بینید. وقتی می‌بینید در بازی‌ها با آن‌همه زحمت می‌آیند... و در ارتفاعات می‌نشینند تا بازی را تماشا کنند. واقعاً در برخی مواقع هنگام بازی، با دیدن این حجم از هواداران دچار استرس می‌شوم. با خود می‌گویم: خدای نکرده شرمنده مردم نشویم. وقتی می‌بینم با آن‌همه سختی آمده‌اند، آنجا نشسته‌اند... به خودم می‌گویم باید بازی را ببریم تا این مردم خوشحال شوند. واقعاً زحمت می‌کشند، آن‌همه راه را طی می‌کنند، با مشقت می‌آیند و بسیاری از آن‌ها از اطراف تبریز می‌آیند. به نظر من قهرمانی حق مردم تبریز است... و امیدوارم ان‌شاءالله این اتفاق بیفتد و در نهایت همه خوشحال شوند.

ویدئو: 374747
ویدئو: 374749

* تیم امسال شما هم خیلی یکدل است.
این یکدلی بچه‌ها خیلی ارزشمند است. همه بازیکنان خواهان قهرمانی تیم هستند، مهم نیست چه کسی بازی می‌کند یا نمی‌کند. همین هفته گذشته پس از گل دوم، مشاهده کردید که تمامی بازیکنان خوشحال بودند. همه آنان آرزوی موفقیت و قهرمانی این تیم را دارند. زحمت تک تک آنان قابل تقدیر است، چه آنانی که بازی کردند و چه آنانی که حضور داشتند و همراه ما بودند. امیدوارم بهترین اتفاقات برایشان رخ دهد.

ویدئو: 374751

* اسکوچیچ چطور است؟
به شخصه خیلی چیزها از ایشان یاد گرفتم و باید بگویم این نسخه کنونی از من، حاصل تلاش جمعی است.

* یعنی نقطه مقابل پاکو خمز است؟
خدا آقای خمز را حفظ کند (با خنده). باید بگویم که من انسان کینه‌توزی نیستم. سال گذشته با تمام فراز و نشیب‌هایش گذشت. ایشان نیز نظرات خاص خود را داشتند. از تجربیات ایشان نیز آموخته‌هایی کسب کردم. همچنین از آقای اسکوچیچ قدردانی می‌کنم که تیمی منسجم ساختند و زحمات بسیاری کشیدند. بسیاری از روزها در باشگاه ماندند و حتی به کشور خود سفر نکردند. همیشه حاضر بودند و از این بابت سپاسگزارم. امیدوارم این تلاش‌ها به ثمر بنشیند و همگی شاهد نتایج آن باشیم.

ویدئو: 374765

* اسکوچیچ اصلا بهانه‌گیر نیست؟
این فرد اصلا بهانه‌گیری نمی‌کند. هر اتفاقی که می‌افتد، مثلاً وقتی بازیکنان به تیم ملی دعوت می‌شوند یا حتی اگر اخراج شوند، هیچگاه اعتراضی نمی‌کنند. بی‌سر و صدا به کار خود ادامه می‌دهند. در حین بازی... من شخصاً گاهی عصبی می‌شوم و واکنش نشان می‌دهم، اما چندین بار با من برخورد کرده‌اند و توضیح داده‌اند که چرا نباید چنین رفتاری داشته باشم. حتی جلساتی در این خصوص تشکیل شده است. تأکید دارند هر کس باید به وظیفه خود عمل کند و به دیگران کاری نداشته باشد.

ویدئو: 374767

* خیلی یهویی از فوتبال وارد زندگی شخصی شویم: کِی می‌خواهی ازدواج کنی؟
در مورد ازدواج... باید بگویم انتخاب برای من دشوار است. نمی‌توانم به سادگی مسئولیت بپذیرم. نمی‌توان گفت فرد بی‌قیدی هستم، اما... گاهی ناگهانی تصمیم می‌گیرم. دوست دارم مستقل باشم و کسی مداخله نکند. با فوتبالیست زندگی کردن سخت است... گاهی به خانه می‌آیم حس و حال هیچ چیزی را ندارم و حتی جواب خانواده را نمی‌دهم. اگر اتفاقی برایشان بیفتد، شاید آن روز پایان زندگی من باشد. اما گاهی واقعاً حوصله ندارم. ازدواج مسئله بسیار سنگینی است، چون فقط خودت نیستی، شریکی داری که باید در جریان تمام امور باشد و برای هر کاری توافق کنید. فعلا به آن فکر نمی‌کنم. راستش را بخواهید، فردی مسئولیت‌پذیر هستم. اگر قولی بدهم، حتما عملی می‌کنم. بسیار حساس هستم و به تعهداتم پایبندم. به همین دلیل نمی‌خواهم تصمیمی بگیرم که بعداً نتوانم به آن وفادار بمانم. باید کاملا مطمئن شوم تا چنین مسئولیتی بپذیرم.

ویدئو: 374769

* پس اوقات فراغتت را چه کار می‌کنی؟
قبلاً بازی می‌کردم. فیفا و کالاف دیوتی بازی می‌کردم. اما سه چهار ماه است که به دلیل مشکلات اینترنت، امکان بازی ندارم. قطع و وصل‌های مکرر باعث شده دیگر بازی نکنم. بیشتر سعی می‌کنم فعالیت‌های گروهی انجام دهم یا به طبیعت بروم. آدمی نیستم که در یکجا بمانم. معمولاً دوست دارم در جمع باشم، بخندم و معاشرت کنم، مگر اینکه واقعاً حال و حوصله نداشته باشم که در آن صورت تنها می‌مانم.

ویدئو: 374771

* صبح‌ها چه ساعتی بیدار می‌شوی؟
من اصولا اگر بخواهم کامل بیدار شوم، ساعت هشت و نیم صبح است. معمولاً بین ساعت ۸ تا ۹ بیدار می‌شوم، گاهی حتی ساعت ۶ یا ۷ صبح، اما به طور کامل از ساعت ۸ بیدار می‌شوم. زیاد نمی‌خوابم. مثلاً ساعت سه نصف شب هم بخوابم، ساعت ۸ بیدار می‌شوم و اگر شب قبل ساعت ۱۲ خوابیده باشم، باز هم ساعت ۸ بیدار می‌شوم. روزها را بیشتر از شب دوست دارم.

* حالا درباره روتین روزانه بگو.
وقتی بیدار می‌شوم، ابتدا کمی حرکات کششی انجام می‌دهم تا بدنم کاملاً بیدار شود. صبحانه می‌خورم. اگر تمرین داشته باشم، آماده می‌شوم و به تمرین می‌روم. اگر تمرین نداشته باشم، معمولاً فیلمی تماشا می‌کنم یا برای نوشیدن قهوه بیرون می‌روم. پس از بازگشت، ناهار می‌خورم و سپس به کارهایم می‌رسم. اگر دو جلسه تمرین داشته باشم، پس از تمرین اول به باشگاه برمی‌گردم، ناهار می‌خورم، استراحت می‌کنم و سپس به تمرین بعدی می‌روم. البته این برنامه ممکن است تغییر کند، مثلاً اگر از قبل برنامه‌ای داشته باشم یا قرار ملاقاتی تنظیم کرده باشم.

ویدئو: 374772

* آخرین گلی که استقلال مقابل تراکتور زد و باعث پیروزی آبی‌ها شد را تو زدی، امسال هم آخرین گل تراکتور به استقلال که باعث پیروزی شد را خودت زدی. انگار در هر صورت نقطه عطف این دو تیم هستی.
صادقانه بگویم، قبل از بازی چندین بار صفحات مربوط به تراکتور را بررسی کرده بودم. وقتی برای تیمی بازی می‌کنی و کاری انجام می‌دهی که منجر به خوشحالی می‌شود، حس خوبی دارد. البته عجیب بود که گلزن مقابل استقلال باشم. تیمی که همیشه دوستش داشتم و خاطرات خوبی با آن دارم، اما الان در تیم دیگری هستم و می‌خواهم هواداران و خانواده‌ام خوشحال باشند. در آن لحظه خاص فقط به همان موقعیت فکر می‌کردم و به این موضوعات فکر نمی‌کردم.

- قبل از رسیدن به صحبت پایانی یکسری سوال کوتاه و جواب کوتاه هم با ستاره تیم تراکتور انجام شد:

ویدئو: 374790

* اگر فوتبالیست نمی‌شدی، چه کار می‌کردی؟
بازاری می‌شدم. پدرم قبلاً در بازار پارچه‌فروشان بودند، الان در شوش هستم.

* چرا شماره ۹ را انتخاب کردی؟  
چون متولد ۹ آبان ۱۳۷۹ هستم. معمولاً یا ۹ می‌پوشم یا ۹۹. الان شماره ۹ را به آقای ترابی دادم.

* بزرگترین نقطه ضعفت چیست؟  
نمی‌دانم... واقعاً نمی‌دانم چه بگویم.  

* بدترین اشتباه زندگیت؟  
من اشتباهاتم را دوست داشتم.

* بهترین فوتبالیست تاریخ ایران؟  
قطعا علی آقای دایی.

* مهم‌ترین چیزی که از فوتبال یاد گرفتی؟  
ناامید نشدن.  

* قهرمان زندگی‌ات؟  
خانواده... پدر، برادر... برادر ابراهیم. برادری که یکی مانده به آخر است. این برادر من. صمیمی‌ترین کس من است اما بچه که بودم عجیب کتکم می‌زد! عجیب کتک می‌زد! خیلی بیرون می‌رفتم و سر به هوا بودم. مثلاً یک بار... هیچ وقت یادم نمی‌رود. یک بار نمی‌دانم چه شده بود، قرار بود قرصی از خانه بگیرم. آن موقع فکر کنم ۱۱ یا ۱۲ ساله بودم. قرار بود بروم چیزی بگیرم و بیاورم اما داشتم بازی می‌کردم. یک دفعه آمد و من را در پارک دید. نه گذاشت، نه برداشت... زد! روی گوشم زد! برادر بزرگم خیلی اوکی بود. خیلی آدم مهربونی است، هنوز هم هست. خیلی مهربان است... البته عصبی می‌شود، ولی دلش نازک است. آن موقع بیشتر محبت می‌کرد. حتی چند بار برادر بزرگم به‌خاطر این موضوع با این برادرم دعوا می‌کرد که: "چرا این بنده خدا را می‌زنی؟!" خلاصه آن موقع این‌طور بود، ولی بعداً... الان از همه چیز زندگی‌ام خبر دارد و خیلی ارتباط داریم.

* اولین خاطره‌ات از فوتبال؟  
اولین چیزی که در ذهنم هست، آهنگ لیگ قهرمانان اروپاست. همیشه قبل از پخش فوتبال اروپا در شبکه سه، تیزرهایی با رونالدینیو پخش می‌شد. آن صحنه‌ها و صدای پخش از تلویزیون کوچکی که در اتاق داشتیم... دقیقاً! بعد آن آهنگ همیشه در خاطرم مانده.

* اولین خاطره‌ات از فوتبال ایرانی؟  
یادم نمی‌آید... دروغ نمی‌گویم. بازی‌های استقلال و پرسپولیس را نگاه می‌کردم. صحنه‌هایی مثل گل کریم باقری به استقلال یا گل میلاد میداوودی و گل فرهاد مجیدی بیشتر در خاطرم مانده. همه‌شان خاطرات قشنگی هستند.  

* ترجیح می‌دهی گلزن باشی یا بهترین پاسور؟  
فرقی نمی‌کند. زیاد به این فکر نمی‌کنم. ولی در حال حاضر شاید گلزن بودن نزدیک‌تر به روحیاتم باشد. هرچند پاس‌های گل هم ارزش خودش را دارد. من ۷ گل و مهدی (ترابی) ۹ گل زده، ولی هر کدام که شد، شد!  

* صحبت پایانی.
مثل همیشه اول از همه خدا را شکر می‌کنم برای همه اتفاقاتی که تاکنون برایم افتاده است. دوم از خانواده‌ام تشکر می‌کنم که همیشه پشتم بوده‌اند، همیشه حالم را خوب کرده‌اند. بهترین روزهای زندگی‌ام را با خانواده می‌گذرانم و برای این دو موضوع بسیار سپاسگزارم.

دیدگاه‌ها