از خودتان میخواهیم به فحاشیها پایان بدهید
بیرانوند، شجاع و حالا علی علیپور: کافی است!
مهاجم پرسپولیس بیرحمانه مورد حمله سکوها قرار گرفته و با عصبانیت و اعتراض و شلیک بطریهای آب زمین را ترک کرد.

به گزارش "ورزش سه"، در مسابقه روز گذشته پرسپولیس مقابل خیبر، نمایش کوچکتر از آنچه که قبلاً در ورزشگاه آزادی برای علیرضا بیرانوند اجرا شده بود، این بار برای علی علیپور پیش آمد و هزاران هوادار منتسب به باشگاه خیبر در طول مسابقه با انواع و اقسام فحاشیها به آزار و ناراحت کردن این گلزن ممتاز فوتبال ایران پرداختند، بازیکنی که او را هرگز با یک اخلاقی یا یک مسئله حاشیهای پررنگ به خاطر نمیآوریم.
بهانه فحاشی به علیپور قبلاً جور شده بود؛ حرکت او بعد از به ثمر رساندن گل سوم در بازی رفت رو به هوادارانی که در آن مسابقه هم او را مورد فحاشی خود قرار داده بودند.
شما هرگز نخواهید توانست این درجه از درد و رنج را تحمل کنید. درد و رنج فوتبالیستی که ممکن است ناگهان مورد هجوم و حمله چند هزار نفره گروهی قرار بگیرد که میخواهند درس خوبی به فرد مقابل بدهند. در این فرایند، القابی علیه مادر، همسر یا فرزندان فوتبالیست مورد نظر، به زبان میآید که حتی بازنویسی یا باز شنیدن آنها شرمآور و غیر ممکن است اما در لحظه هیجان، این خشونت کلامی شبیه رود ناآرام و گلآلود، راه خود را به سمت زمین چمن باز میکند و آن فرد را که غرق در افکار در حالت تحقیرشدگی و خشم است، با خود میبرد.
اینکه چرا برخی از هواداران در فوتبال ایران در گروههای پرجمعیتتر، دست به فحاشیهای هماهنگ و به کار بردن الفاظ ناشایست میزنند، یک مسئله جامعه شناختی است. چیزی که البته نمیشود آن را مختص به ایران دانست اما این اتفاق مذموم حتما با واکنشهای بعدی میتواند کمرنگتر بشود و به حد صفر برسد.
* اما یک نکته مهم در تکرار فحاشی در ورزشگاههای ایران، عدم واکنش جمعی به این شعارهاست. خطاب به آنهایی که همجنان به دنبال محرومیت تماشاگران و تنببه آنها هستند باید گفت در فوتبال ایران سابقه ندارد که گروهی از هواداران لفظی را هماهنگ علیه کسی به کار ببرند اما از تیم خودی کسی برای کوتاه کردن زبان آنها وارد عمل بشود، تهدید به قطع بازی کند یا واکنشی تند به آنها داشته باشد.
انگار نیرویی ترسناک و سیاه در سکوها در این لحظات وجود دارد که بازیکنان یا مدیران یا سایر عوامل را در تقابل به وحشت میاندازد اما وقتی نسبت به این موضوع بیتفاوت باشید، روزی نوبت شما هم خواهد رسید.
دیروز علی علیپور در میکسدزون ورزشگاه تختی خرم آباد به یاد خبرنگاران آورد که بعد از بازی مقابل پرسپولیس، از رفتار هواداران و فحاشی به رفیق قدیمیاش در ورزشگاه آزادی انتقاد کرده است اما هرچه به خاطر میآوریم، یادمان نمی آید که باشگاه پرسپولیس و سایر بازیکنان نسبت به آن بیاخلاقی گسترده، واکنشی درخور و مناسب نشان داده باشند و اغلب حتی شرایط اینطور به نظر میرسید که تیم میزبان که از حمایت هزاران هوادار تندخو بهرهمند بود، چندان هم از به هم ریخته شدن تمرکز بازیکنی که مورد این حمله جنبی است، چندان ناراحت نمیشد.
بیایید حتی جرات کنیم و بنویسیم برخی از آنها این شعار را یک امتیاز و یک آوانس برای خود میدیدند و شاید هم ته دلشان از تنبیه بیرانوند خوشخوشانشان میشد والا این بیتفاوتی با وجود تلاشهای گلر سابق پرسپولیس در ورزشگاه آزادی نمیتواند توجیه دیگری داشته باشد.

البته این ماجرا معطوف یا منحصر به آن مسابقه نبوده است و ما هرگز ندیدهایم که یک مسابقه فوتبال با وجود موارد بسیار فحاشی در طول برگزاری رقابتهای لیگ به خصوص در دورههای جدید، با مخالفتی در حد عدم برگزاری از سوی بازیکنان مواجه بشود.
شاید بازیکنان فوتبال ایران که دلبسته القاب هواداری و شعارهای توخالی روی سکوها از سوی لیدرها هستند، به این درک نرسیدهاند که ممکن است این مسئله برای خودشان هم اتفاق بیفتد. بنابراین همانطور که دیدیم فحاشیها روی افرادی مثل شجاع و بیرانوند توقف نکرد و دامن بازیکنان دیگری را هم گرفت و دیروز علی علیپور، پس از مواجهه با تعدادی از تماشاگران خیبر در بازی رفت و در ورزشگاه شهر قدس، این بار با نفرت تجمیع شده بیشتری از سمت آنها این تجربه تلخ را از سر گذراند، بدون آنکه از بازیکنان تیم حریف یا مربی یا مدیران، کسی برای پایان این رفتار زشت پیش قدم بشود.
جالب اینکه برعکس مدیران و بازیکنان خیبر یکسره در حال توجیه این اتفاق و البته مضروب شدن مدیر پرسپولیس با عناوینی قوم گرایانه هستند، درحالیکه مشخص است که موضوع صرفا به یک بازی فوتبال و افراد حاضر در جایگاههای خاص ورزشگاه باز میگردد.

سالها پیش، محمد مایلی کهن، سرمربی سابق تیم ملی فوتبال ایران، پس از یکی از مسابقات (در بازی تراکتور و سایپا در سالن کنفرانس ورزشگاه یادگار امام) منقلب از فحاشی هواداران به داور مسابقه، نشست مطبوعاتی خود را بدل به نمایشی بداهه و عجیب و غریب کرد. این اولین باری بود که میدیدیم یک مربی، پشت میکروفون گریه میکند و میگوید این فوتبال را نمیخواهد. چه زیبا بود این اعتراض به سکوها، که هیچکس دوست ندارد خود را با صداهای تند و خشن برخاسته از آن به رویارویی بپردازد. اما او بدل به شمایی آرمانی از چیزی شده بود که نهادهایی مثل کمیته اخلاق و انضباطی راهی برای گفتنش پیدا نمیکنند. (گرچه همین عمل اخلاقی هم بعدها سوژه شبکههای اجتماعی، به تمسخر گرفته شد).
دیشب علی علیپور و روزهای پیش، شجاع و بیرانوند و حامد لک دیگران، باید از سوی همتیمیها و حتما رقبا حمایت شوند. فوتبال ما به بازیکنان و مربیانی نیاز دارد که بیواهمه امتیاز آلوده به یک فحاشی جمعی را نخواهند.
آسان است، اگر واقعا نخواهید و بدانید که ارزشش را ندارد که "چنین به پیروزی برسید."