هاشمنژاد:هیچ گلری آن توپ را نمیگرفت
روایت گل قهرمانی تراکتور، کار خوبه خدا درست کنه!
مهدی هاشمنژاد از لحظاتی صحبت میکند که گلش فریاد میلیونها هوادار را بالا برد؛ گلی در نفسگیرترین بازی فصل تراکتور که این تیم را یک گام به قهرمانی نزدیکتر کرد.

به گزارش ورزش سه، بازی پرتنش فولاد و تراکتور در لیگ بیست و چهارم که حالا بهعنوان یکی از سرنوشتسازترین مسابقات فصل شناخته میشود، نقطه عطفی در مسیر قهرمانی شاگردان دراگان اسکوچیچ بود؛ مسابقهای که با جنجال، وقفههای طولانی و یک پایان دراماتیک همراه شد. درست در لحظهای که همه چیز برای تراکتور از دست رفته به نظر میرسید، اشتباهی عجیب از سوی فولادیها و ضربهای مطمئن از مهدی هاشمنژاد ورق بازی را برگرداند.
هاشمنژاد حالا با مرور آن لحظات، از فشار روانی، بغض و دعاهایی میگوید که به باور او، سرنوشت بازی را تغییر داد. او اظهار داشت: در صحنه قبل از این گل، روی من پنالتی صد درصد رخ داد. داور رفت چک کند و من مطمئن بودم بازیکن حریف من را زده است. داور رفت چک کند که نشد و حتی من به او گفتم نمیشود خودت به اتاق بروی و چک کنی و گفت اجازه نداریم. بعد از ۲۰ دقیقه این اتفاق نیفتاد و چند دقیقه بعد پنالتی برای فولاد شد. آن لحظه که علی آقا توپ را گرفت و ریباند گل شد، دنیا روی سرم خراب شد.

او در ادامه با اشاره به جمعه سیاه گفت: من در این دو سه سال درباره اتفاقات روز جمعه سیاه شنیده بودم. هواداران یک ترسی داشتند و یک لحظه به ذهنم آمد که این اتفاق تکرار شود. واقعا آن لحظه بغص کردم و فشار رویم زیاد بود. به قول آقای اسکوچیچ، آن گل را خدا برایمان زد. یک پاس عجیب و غریب بود و فکر میکنم در چند صد بار، یکبار تکرار شود که بازیکن برگردد و پاس تو در بدهد. من واقعا آن لحظه انرژی مضاعفی گرفتم.
هاشمنژاد درباره آمادگی خود در این صحنه گفت: صحنهای بود که انگار انتظار داشتم بازیکن حریف این کار را انجام بدهد. آدم حتی از همتیمیهایش هم انتظار چنین پاسی را ندارد، اما من انتظارش را داشتم. آن لحظه یک قدرتی به من آمد. نمیدانم، شاید دعای هواداران بود. بعضی وقتها دعا خیلی تاثیر دارد و آن لحظه خدا به دل من و هواداران نگاه کرد و خدا را شکر توانستیم آن بازی بلند را سربلند بیاییم.
ستاره تراکتور با اشاره به اینکه این گل بهترین خاطره او در این فصل بوده است، گفت: این بازی خیلی برایمان مهم بود. حتی قبل از بازی، هواداران و فنپیجها نوشته بودند این بازی، بازی مرگ و زندگی است و تو رو خدا ببرید و باغیرت بازی کنید. گل را من زدم اما زحمت کل تیم بود که چنین فشاری ایجاد شد؛ پرسی که روی بازیکن حریف ایجاد شد تا بچرخد و چنین پاسی بدهد. زحمت کل تیم بود.
هاشمنژاد در پاسخ به اینکه در آن لحظه به دروازه نگاه کرد یا خیر گفت: آدم وقتی به مرور زمان باتجربه میشود، به دروازه نگاه نمیکند و از قبل بلد است که چطور ضربه بزند. به نظرم ضربهای زدم که هر گلری بود، نمیتوانست بگیرد، چون هم قدرت کافی داشت و هم زاویهاش خیلی خوب بود.