کد خبر : 2135345 | 04 تیر 1404 ساعت 07:48 | 12.3K بازدید | 0 دیدگاه

ادعاهای متناقض اسرائیل و نتانیاهو در جنگ علیه ایران

متاسفانه انگار دیپلماسی عمومی اعتبار چندانی در دستگاه وزارت خارجه و دولت ایران ندارد و در هیاهوی جنگ با اسرائیل توجه کمتری به قدرت اقناع سازی و اهمیت افکار عمومی در غرب می شود.

ادعاهای متناقض اسرائیل و نتانیاهو در جنگ علیه ایران

به گزارش “ورزش‌سه” و به نقل از عصرایران،  ارتش اسرائیل در توجیه حمله به ایران گفته بود: «حمله بامداد جمعه علیه ایران پس از آن انجام شده که این کشور دریافته است حکومت ایران «به شکل قابل توجهی» به دستیابی به بمب هسته‌ای نزدیک‌تر شده است.» ارتش اسرائیل همچنین مدعی شده بود: «حکومت ایران در روزهای گذشته با همراهی حزب‌الله لبنان، حماس و نیروهای نیابتی دیگر خود برنامه‌ای را برای حمله به اسرائيل طرح کرده است که از جمله شامل تلاش برای حمله از طریق تمامی مرزها از جمله اردن و مصر بوده است» و سپس تصریح کرده است: «اطلاع از این برنامه ایران، نقطه بی‌بازگشت در تصمیم‌گیری برای حمله بامداد جمعه به ایران بوده است.»

به رغم این صحبت ها، بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل بعد از شروع حملات در صحبت هایی افشا کرد که این حملات ابتدا برای ماه آوریل برنامه‌ریزی شده بود و گفت: «من تاریخ اجرای این عملیات را پایان ماه آوریل [حدود دهم اردیبهشت] تعیین کرده بودم اما به دلایلی انجام نشد.» او همچنین تاکید کرد: «حمله امروز به ایران اتفاقی نبود. من شش ماه پیش دستور نابودی برنامه هسته‌ای ایران را صادر کردم.»

واضح است که این صحبت ها با دلایل ارائه شده از سوی ارتش اسرائیل که در جلسه شورای امنیت سازمان ملل نیز برای حمله به ایران از سوی نماینده این رژیم مورد استناد قرار گرفت، کاملا تناقض دارد. اما مشخص نیست چرا دستگاه دیپلماسی و رسانه های رسمی ایران این تناقض را برجسته نمی کنند و به افشاگری درباره آن نمی پردازند؟!

اینکه دروغگو بودن، متجاوز بودن و فریبکار بودن اسرائیل برای ایران واضح و مبرهن است، دلیلی نمی شود که برای سایر کشورها و به خصوص افکار عمومی دنیا نیز کاملا درست و پذیرفتنی باشد. اسرائیل و آمریکا با تسلطی که بر رسانه های جریان اصلی دارند عملا اجازه تفکر به مردم دنیا را نمی دهند و صرفا آن چیزی را که خود می خواهند به عنوان واقعیت در اذهان آنها می گنجانند.

ایران باید در شکست این هیمنه رسانه ای با هر وسیله ای از جمله سخنرانی در مجامع مختلف جهانی و همچنین استفاده از ظرفیت شبکه های اجتماعی بکوشد و اجازه ندهد حمله اسرائیل به ایران مشروع جلوه کند. اهمیت این موضوع کمتر از مقابله در صحنه میدانی و ساقط کردن اف 35 های اسرائیلی نیست. اسرائیل باید برای حمله به ایران در انزوای بین المللی قرار بگیرد تا از آن طرف موج حمایت ها به سوی ایران روانه شود.

لذا به ناچار باید گفت متاسفانه دیپلماسی رسانه ای و عمومی ایران تاکنون ضعیف عمل کرده و نتوانسته روایت خود از حملات نامشروع اسرائیل به ایران را به درستی برای دولت ها و افکار عمومی دنیا مورد تبیین قرار دهد. در شرایط کنونی هیچ یک از بخش های وزارت خارجه و معاونان و مدیران کل مناطق مختلف این وزارت خانه نباید لحظه ای خاموش بمانند و می بایست با سفرا، مقامات و رسانه های مختلف کشورهای دنیا گفتگو کرده و به تبیین شرایط بپردازند و خواستار حمایت جدی آنها برای متوقف کردن جنایات اسرائیل شوند.

دونالد ترامپ نیز در حالی دستور حمله به مراکز هسته ای ایران را داد که پیشتر تولسی گابارد، رئیس اطلاعات ملی آمریکا در ماه مارس به کنگره گفته بود که جامعه اطلاعاتی آمریکا همچنان بر این باور است که تهران به دنبال ساخت سلاح هسته‌ای نیست. اما ترامپ رسما ارزیابی جامع اطلاعاتی کشور خود را زیر سوال برد و گفت گابارد اشتباه می کند به طوری که گابارد هم مجبور شد منکر اظهارات قبلی خود شود. در واقع این اقدام آمریکا بی اعتبار کردن حقایق و ارزیابی های اطلاعاتی خود به منظور بهره برداری سیاسی است که پیشتر در استدلال برای حمله به عراق در سال 2003 نیز انجام گرفته بود.

از این منظر ایران می بایست با یک دیپلماسی رسانه ای و عمومی شدید به قرینه سازی این دو و افشاگری درباره فریب کاری های دولت آمریکا می پرداخت و اجازه نمی داد ترامپ به راحتی اقدام خود برای حمله به مراکز هسته ای ایران را مشروع جلوه دهد. اما متاسفانه انگار دیپلماسی عمومی اعتبار چندانی در دستگاه وزارت خارجه و دولت ایران ندارد و در هیاهوی جنگ با اسرائیل توجه کمتری به قدرت اقناع سازی و اهمیت افکار عمومی در غرب می شود.

دیدگاه‌ها