به گزارش "ورزش سه"، یکی از اتفاقات قابل توجه در این پنجره تابستانی، انتخاب علی سامره به عنوان یکی از اعضای کمیته فنی تیم فوتبال البطائح بود، جایی که فرهاد مجیدی در میانههای راه فصل قبل، هدایتش را برعهده گرفت و توانست تیم را در ادنوک لیگ حفظ کند.
سامره در دوران بازیگری نیز پس از درخشش در لباس آبیها، به عنوان نخستین بازیکن ایرانی راهی سری آ شد. او در سال 2001 با انتقالی غافلگیرکننده به یکی از بزرگترین لیگهای فوتبال دنیا پیوست و نام خود را بر سر زبانها انداخت. با وجود شروع خود در ایتالیا، اما اوضاع به سود او پیش نرفت.
مهاجم سابق آبیها از مشکلاتی که باعث نیمکتنشین شدنش در ایتالیا شده، صحبت کرده و اینکه ترددهای متوالی به تیم ملی منجر به دور شدن او از ترکیب پروجا شده است. سامره در گفتگویی با روزنامه معروف ایتالیایی لا رپوبلیکا انجام داده و از دوران حضور در کشور چکمه سخن گفته است.
برخی از صحبتهای جالب سامره را در این مصاحبه میخوانید:
* با یک نوار VHS به فوتبال ایتالیا رفتم
* فابیو گروسو در پروجا به من خیلی کمک میکرد
* اگر به گذشته برگردم، به تیم ملی نمیروم
* در اردو سیگار میکشیدند؛ شوکه شدم!
* تقابل با اینتر، یک حس باورنکردنی بود
* روی زمین نمیخوابیدم و از تخت استفاده میکردم
* خوشحالم سردار، طارمی و رحمان هم در ایتالیا بازی کردند
در این مصاحبه آمده است:
علی سامره هنوز هم در پروجا بهعنوان یکی از افسانههای تابستانی یاد میشود. متولد ۱۹۷۷، او یکی از خریدهای «عجیب و غریب» لوسیانو گاوچی بود: مهاجم ایرانیای که در تابستان ۲۰۰۱ با یک نوار VHS که توسط یک فروشنده فرش تحویل داده شده بود، به ایتالیا آمد. در بازیهای دوستانه پیشفصل در اتریش آنقدر درخشان ظاهر شد که سرزه کوزمی او را با پیپو اینزاگی مقایسه کرد. اما رؤیا خیلی زود رنگ باخت و دوران او در سری آ تنها چند ماه طول کشید.
امروز، سامره یکی از چهرههای باتجربه فوتبال ایران است: او تیمهای مختلفی از جمله استقلال تهران و تیم ملی ب ایران را هدایت کرده، در لیگ برتر بهعنوان سرمربی و دستیار فعالیت داشته و اکنون در تهران ساکن است و در حوزه مدیریت فنی و ورزشی کار میکند و آماده پذیرش چالشی تازه است.
از تابستانی که به ایتالیا آمدید چه خاطرهای دارید؟
«تقریباً ۲۳ ساله بودم و به یکی از زیباترین کشورهای دنیا آمده بودم. در آن زمان، فوتبال ایتالیا یکی از بهترین لیگهای جهان بود، پر از ستاره. همهچیز برایم شگفتانگیز بود و بابت این فرصت از خداوند سپاسگزار بودم.»
انتقال از ایران به ایتالیا باید سخت بوده باشد.
«مانع زبان واقعاً همهچیز را دشوار کرده بود و روی عملکردم تأثیر گذاشت. باید از فابیو گروسو تشکر کنم، چون تنها ایتالیایی بود که آن زمان انگلیسی بلد بود و خیلی به من کمک کرد.»
انتقال شما به پروجا چطور انجام شد؟ آیا داستان فرشفروش حقیقت دارد؟
«در آن زمان در ایران به من لقب «آقای گل» داده بودند. یک روز آقای هاشمیان، که در ایتالیا تاجر فرش بود، از من خواست یک فیلم از گلهایم به او بدهم. من هم این کار را کردم.»
بعد از آن چه اتفاقی افتاد؟
«نمیدانم بعد از آن نوار چه شد. فقط یادم هست با تیم ملی در اتریش برای مقدماتی جام جهانی اردو داشتیم و باشگاه پروجا آمدند بازیام را از نزدیک دیدند. چند روز بعد با پروجا قرارداد بستم.»
در پیشفصل همه را تحتتأثیر قرار دادید. در اولین بازی لیگ، مقابل اینتر در سنسیرو به میدان رفتید. از آن روز چه یادتان مانده؟
«یک حس باورنکردنی بود. بازی در ایتالیا، مقابل ۸۰ هزار تماشاگر، در استادیومی که در تاریخ فوتبال جایگاه ویژهای دارد. هرگز آن را فراموش نمیکنم.»
اما بعد از آن، ناپدید شدید. چه شد؟
«در آغاز فصل، چند بار مجبور شدم برای بازیهای مقدماتی آسیایی به ایران برگردم. در این فاصله، تیم به بازیکن دیگری که از سری B آمده بود اعتماد کرد و او هم خیلی خوب بازی کرد (کریستیان بوکی). من عملاً دیگر بازی نکردم و به نیمکتنشین او تبدیل شدم. نتوانستم خودم را نشان دهم.»
از آن چند ماه، اولین چیزی که به ذهنتان میرسد چیست؟
«در اردو دیدم بعضی از بازیکنان سیگار میکشند. تعجب کردم که یک ورزشکار اینقدر علنی این کار را میکرد. از مربی پرسیدم آیا اجازه دارند، و او پاسخ عجیبی داد: "ما کاری به این نداریم که بازیکنها چه میکنند. مهم این است که خوب تمرین کنند و در زمین نتیجه بگیرند. اگر کار غیرمعمولی میکنند، انتخاب خودشان است." آن حرف واقعاً من را شوکه کرد.»
دی لورتو گفته بود که روی زمین میخوابیدی.
«من روی زمین نمیخوابیدم. مثل بقیه از تخت استفاده میکردم. فقط در لحظات شخصیام دعا میکردم و با خدا خلوت داشتم.»
تجربهتان در ایتالیا چه چیزی برایتان بهجا گذاشت؟
«تجربه بسیار زیبایی برایم بود. خیلی چیزها یاد گرفتم و پختهتر شدم. بعد از آن به امارات رفتم: طی پنج سال، ۸۵ بازی کردم و ۶۵ گل زدم. فصل بسیار خوبی در کارنامهام بود.»
از آن سال در پروجا پشیمان هستید؟
«اگر به گذشته برگردم، تصمیم میگیرم که به دعوت تیم ملی پاسخ ندهم. همه تلاشم را میکردم که در ایتالیا خودم را ثابت کنم. آن رفتوآمدهای مداوم همهچیز را سخت کرد: هر بار که برمیگشتم، ترکیب تیم عوض شده بود و نقش من کمتر میشد. در نهایت، هم فرصت بازی را از دست دادم، هم از نظر مالی خیلی ضرر کردم.»
شما از اولین ایرانیهای سری A بودید. حالا که بازیکنانی مثل آزمون و طارمی در سطح بینالمللی موفق هستند، چه حسی دارید؟
«خوشحالم که بازیکنانی مثل سردار، رحمان و طارمی موفق شدهاند. در ایران استعداد زیاد داریم، ولی متأسفانه تعداد خیلی کمی حتی تا بیروت هم میرسند.»