به گزارش "ورزش سه"، باشگاه استقلال در روزهای اخیر با یکی از تلخترین خبرهای ممکن روبهرو شد؛ محرومیت از دو پنجره نقلوانتقالاتی به دلیل فسخ یکطرفه و غیرقانونی قرارداد منتظر محمد، هافبک عراقی سابق این تیم. حکمی که از سوی فیفا صادر شد، در عمل به معنای آن است که استقلال تا زمستان ۱۴۰۵ امکان جذب بازیکن جدید ندارد و باید با همین ترکیب و شرایط ادامه دهد. این خبر درست در مقطعی منتشر شد که استقلال به خاطر نتایج ضعیف و شکست مقابل المحرق بحرین زیر شدیدترین فشارها قرار داشت و همین موضوع شرایط را برای هواداران و مدیریت دشوارتر کرد.
این محرومیت ریشه در تصمیماتی دارد که در دورههای گذشته مدیریتی باشگاه گرفته شده بود؛ زمانی که فرشید سمیعی به عنوان مدیرعامل استقلال منصوب شد. فسخ عجولانه قرارداد منتظر محمد بدون توافق و در دوره حفاظتشده بازیکن، اکنون استقلال را وارد بحرانی بزرگ کرده است. در واقع، یک اشتباه مدیریتی ساده اما پرهزینه، نهتنها موجب شده غرامتی سنگین به بازیکن پرداخت شود، بلکه باشگاه را از حضور فعال در بازار نقلوانتقالات هم محروم کرده است.
در همین فضا، مجتبی فریدونی عضو هیئت مدیره استقلال که پیشتر نیز به عملکرد سمیعی انتقادهای تندی وارد کرده بود، پستی قدیمی را دوباره در صفحه شخصیاش منتشر کرد. او در آن نوشته با استناد به اصل «پیتر» به نقد جدی مدیریت سمیعی پرداخته و او را نماد یک مدیر ارتقایافته بدون شایستگی دانسته بود. حالا و پس از بستهشدن پنجره نقلوانتقالاتی، انتشار دوباره این متن بار دیگر توجه هواداران و رسانهها را به اشتباهات گذشته جلب کرده و بحث ناکارآمدی مدیریتی در استقلال را داغتر از همیشه کرده است.
فریدونی نزدیک به یک سال پیش در این پست نوشته بود:
در مباحث مدیریتی قانونی وجود دارد به نام اصل پيتر. بر اساس اصل پیتر در سازمان ها ، ادارات و به طور کلی در همهٔ ساختارهای سلسله مراتبی، برای ارتقاء افراد به یک جایگاه بالاتر، به جای این که به توانمندیها و شایستگیهای مورد نیاز در جایگاه جدید نگاه کنند، به توانمندیها و دستاوردهای آنها در جایگاه قبلی توجه میکنند.
به عنوان مثال، چون فردی جراح خوبی در یک بیمارستان بوده، برای جایگاه مدیریت بیمارستان هم او را گزینهٔ مناسبی میبینند و یا چون یک نفر سابقهٔ خوبی در فروشندگی دارد، او را مناسبترین فرد برای سرپرستی فروش هم در نظر میگیرند.
معاون وزیر هم اگر در یک وزارتخانه بسیار موفق و کارساز باشد، به نامزدی مناسب برای وزارت تبدیل میشود.
با این منطق، همهٔ انسانها به تدریج در سلسله مراتب آنقدر به سمت بالا میروند، تا به نقطهای برسند که برای جايگاهی که به آن رسيده اند شايسته نباشند. فقط در این وضعیت ناشایستگی است که دیگر نه سازمان او را بالا میبرد و نه خودش انتظار ارتقا دارد. بنابراین اگر به هر سازمانی به اندازهٔ کافی فرصت دهید، همهٔ جایگاههای سازمانی را با افراد ناشایسته پر خواهد کرد.
شايد فرشيد سمیعی را بتوان نمونه عینی و بارز اصل پیتر دانست. او به عنوان کارمند (مدير امور حقوقی) وارد باشگاه شد و هر چند در آن سمت هم دستاورد قابل توجهی نداشت ولی شايد در همان جایگاه می توانست مؤثر باشد اما به لطف اعتماد به نفس کاذب و حرافی های گاه و بی گاهش کم کم اینطور القا کرد که شایستگی سمت های بالاتر را دارد.
او به هیأت مدیره راه یافت، سرپرست باشگاه شده و در نهایت به بالاترین سمت اجرایی باشگاه دست پیدا کرد. او اکنون در جایگاهی قرار گرفته که به هيچ عنوان شایستگی آن را ندارد و به قول پيتر به سطح بی کفایتی رسيده است. جايگاهی که نه تنها خود او را غرق می کند بلکه اعتبار و آبروی استقلال را هم برباد خواهد داد.