به گزارش ورزش سه، مربی باتجربه فوتبال ایران و تکنیکال دایرکتور سابق فدراسیون فوتبال در تحلیل مفصل خود از بازی شب گذشته تیم ملی مقابل روسیه به نکات جالب و البته نگرانکنندهای اشاره کرد. جلالی صحبتهای خود را اینطور آغاز کرد:
شب گذشته بازی تیم ملی مقابل روسیه را با دقت نگاه کردم. شاید به دلیل اینکه پس از مدتها با یک تیم خوب بازی کردیم، بتوانیم تیم ملی را منصفانه تحلیل کنیم؛ چون با بازیهایی که در کافا انجام دادیم، به دلیل ترکیب و حریفان ناهمگون امکان قضاوت دقیق وجود نداشت اما بازی دیشب امکان یک تحلیل منصفانه را به ما میدهد.
زوجسازی در پستهای کلیدی؛ دارد دیر میشود
شاید اصلیترین مشکل ما در پستهایی است که هنوز بعد از این همه مدت نتوانستیم در آنها زوجسازی درستی انجام بدهیم. این پستها به اصطلاح ستون فقرات تیم هستند: مدافعان میانی، هافبکهای دفاعی و حتی هماهنگی وینگرها با مدافعان کناری. ما چون این زوجها را نساختهایم، عملا داریم در مسابقات دوستانه و بازیهای مثل تورنمنت کافا نفرات مختلفی را در این پستها میبینیم و از نظر من خود این موضوع و تغییرات مداوم نشاندهنده تردید، دودلی و سردرگمی در کادرفنی است. موضوعی که از نظر من میتواند کاملا نگرانکننده باشد.
البته من وقتی به عنوان یک مربی خودم را جای عوامل فنی تیم میگذارم و کل فوتبال ایران و بازیکنان موجود را نگاه میکنم، به این نتیجه میرسم که واقعا ایجاد زوجسازی پایدار در پستهایی که به آن اشاره کردم کار دشواری است اما در نهایت چارهای نیست جز اتخاذ یک تصمیم نهایی؛ از نظر من انتخاب یک زوج متوسط اما پایدار، شانس موفقیت ما را بیشتر میکند تا اینکه هربازی دست به تغییر نفرات و تست کردن افراد جدید بزنیم.
وضعیت نگرانکننده مدافعان میانی و هافبکهای دفاعی
به عنوان مثال در خط دفاعی میتوان از جهات مختلف زوجی که دیشب برای اولین بار کنار هم بازی کردند را تحلیل کرد. شجاع خلیلزاده به نظرم عملکرد بدی نداشت و نشان داد هنوز مدافعی است که میشود رویش حساب کرد؛ اما ابرقویی به رغم نمایش خوب فردی، هنوز نتوانسته هماهنگی لازم با همتیمیهای خود را پیدا کند که به نظرم در اولین بازی ملی کاملا طبیعی است. با این حال او از نظر من مدافع خوبی نشان داد.
در خط هافبک اما زوج عزتاللهی و نورافکن کاملا ناهماهنگ بودند. سعید بازیکنی باتجربه است و تمام شرح وظایفش در این پست را به خوبی میداند اما نورافکن با اینکه بازیکن باکیفیتی است، در این پست کاملا فردی عمل میکند؛ آن هم در پستی که عملکرد فردی در آن هیچ جایی ندارد؛ زوجسازی یعنی پوشش دادن و تکمیل کردن یکدیگر. چیزی که ما آن را در این پست حساس ندیدیم.
شما اگر به دو گل خورده تیم ملی مقابل روسیه دقت کنید، میبینید که این توپها باید در وهله اول توسط هافبکهای دفاعی سد میشد. البته مدافع میانی تیم ملی هم نباید آن فضای عریض و طویل را به مهاجم حریف میدادند اما قطع این توپها در درجه اول وظیفه هافبکهای دفاعی است؛ شوتهایی که از پشت محوطه جریمه زده میشوند هم همینطور. یک زمانی عزتاللهی و امید ابراهیمی هافبکهای دفاعی تیم ملی بودند که مکملهای بسیار خوبی برای هم محسوب میشدند اما حالا نه سعید، شادابی فیزیکی و آمادگی بالای ۵ سال قبلش را دارد و نه بازیکنی که کنارش قرار گرفته درک کافی از وظایف یک هافبک دفاعی را دارد. از نظر من تکلیف این پستها و نفرات نهاییاش باید هرچهزودتر مشخص و تثبیت شود تا ستون فقرات تیم ملی ترمیم شود.
نیازمند پیداکردن «ربیعخواهها» برای تیم ملی!
در سمت راست، امیرحسین حسینزاده و در سمت چپ، محمد مهدی محبی وینگرهای توانمند و خوبی نشان دادهاند و از نظر من توانایی انجام مسئولیتهای خود را دارند اما هیچکدام از آنها با مدافع راست و چپ تیم ملی هماهنگی کاملی ندارند. شاید دلیلش این باشد که ما در سمت چپ مدافع تخصصی نداریم و در سمت راست رامین مدافعی است که همه میدانند وقتی قرار باشد در فاز هجومی شرکت کند، فضای پشت سرش کاملا میتواند برای تیم خطرساز باشد. اینها مشکلاتی است که ما میبینیم و به نظر من گروه آنالیز تیم ملی باید با دقت خیلی زیاد حتی دنبال بازیکنان جوان و بیتجربه در تیم ملی هم برود اما بتواند زوج مناسبی برای این نفرات و به خصوص سعید عزتاللهی در مرکز زمین پیدا کند.
یادم میآید زمانی که سرمربی تراکتور بودم، محسن ربیعخواه را از لیگ یک و باشگاه پاس همدان به تبریز بردم. محسن شاید از نظر فنی در ظاهر بازیکن خیلی ویژهای نبود اما زوجسازی در خط هافبک را به خوبی بلد بود. خصوصیتی که باعث میشد من از او به عنوان بازیکن فیکس در ترکیب استفاده کنم. بعد از من هم آقای برانکو در پرسپولیس به همین شکل از ربیعخواه استفاده میکرد. میخواهم بگویم نیازی نیست گاهی اوقات شما برای میدان دادن به یک بازیکن به سوابق او توجه کنید یا اینکه حتما در تیم بزرگ و پرهوادار بازی کرده باشد؛ باید ببینیم آیا آن بازیکن میتواند در تیم شما نقش یک مکمل را به خوبی ایفا کند یا نه.
بیخیال بازیکنان مشهور؛ شاید بازیکن متوسط بهتر جواب بدهد
فراموش نکنیم شرایط مدافعان چپ تخصصیمان در لیگ هم اصلا خوب نبوده؛ میلاد محمدی در تیمش نیمکتنشین بوده، ابوالفضل جلالی مثل تیمش اصلا شرایط خوبی نداشته؛ حتی رامین هم به عنوان مدافع راست تیم ملی با شرایط آرمانیاش فاصله زیادی دارد. منتها اینها نفراتی هستند که به لحاظ سوابق سرمربی تیم ملی را مجاب به حضور در جمع نفرات ملیپوش میکنند. هرچند نظر من این است که این تفکر هم غلط است و بازهم میگویم شاید گروه آنالیز تیم ملی بتواند مثلا کسی را پیدا کند که بتواند در سمت چپ با مهدی محبی یک زوج ایدهآل شکل بدهد. محبی از نظر من یک یار ارزنده برای تیم ملی است. او دیروز هم رفت و آمدهای خوبی در سمت چپ زمین داشت و کمک زیادی به تیم ملی کرد. من فکر میکنم ذهنیت ما باید از انتخاب بازیکنان اسمی خارج شود. شاید با تحلیل و آنالیز دقیق بشود حتی یک هافبک دفاعی از تیمهای وسط جدول پیدا کرد که بتواند زوج خوبی با سعید عزتاللهی در مرکز زمین تشکیل بدهد. این وسط چون شما در تیم ملی شرایط تمرینی ندارید و فقط میتوانید چند جلسه کوتاه با این بازیکنان کار کنید، باید روی خصوصیات این بازیکنان در لیگ متمرکز شد. باید اینقدر ریز و دقیق شد تا به نتیجه نهایی رسید.
لیگ پیر، تیم ملی پیر؛ امان از تصمیمگیرها!
من واقعا به خاطر اینکه از خیلی چیزهایی در فوتبالمان وجود دارد مطلع هستم، میگویم اینکه همهچیز را از چشم مربی تیم ملی ببینیم اشتباه محض است. درست است که مربی سیبل است و همه او را میبینند اما این موضوع اشتباه است. شما در کشوری کار میکنید که قوانین نقل و انتقالاتش باعث شده یک لیگ پیر و در ادامه آن یک تیم ملی پیر داشته باشید. وقتی بازی با روسیه را نگاه میکردم، به این فکر میکردم که همین حالا هم شجاع، رامین و سعید عزتاللهی با وجود تجربه زیاد و سن و سالشان هنوز از بقیه هم پستهایشان در فوتبال ایران بهتر هستند و این یک هشدار بزرگ است. همه ما میگوییم مربی اما مکافات اصلی فوتبال ما اساسنامه فدراسیون، قوانین نقل و انتقالات و افراد تصمیمگیر در فوتبالمان هستند.
شما تصور کنید همین حالا سرمربی تیم ملی عوض شود. فکر میکنید تا جامجهانی چه اتفاقی میافتد؟ در تمام این سالها بارها این اتفاق رخ داده و خروجی مشخصی نداشته است. برای رفع مسیر نزولی فوتبال ایران، باید تغییرات عمیق و بنیادی انجام شود و کسانی که در سطح کلان مسئول تصمیمگیری هستند، مسئولیت خود را بپذیرند.
کی مدافع کناری داشتهایم؟ بازیکن خلاقمان کجاست؟
چرا خودمان را گول میزنیم؟ چرا قبول نمیکنیم که تحلیلهایی مثل تعویض، تعداد شوت، دعوت ازفلان بازیکن و چیزهایی از این دست، تحلیلهای سطحی هستند؟ الان بحث استفاده از علی نعمتی در سمت چپ خط دفاعی داغ است. اینکه او مدافع وسط است و نباید در تیم ملی دفاع چپ باشد. حرف غلطی هم نیست اما سوال من اینجاست که ما چه زمانی دفاع کناری متخصص داشتهایم؟ از زمان قدیم که اکبر کارگرجم دفاع چپ بازی میکرد؛ یک زمانی برانکو ایوانکوویچ آمد و محمد نصرتی را دفاع چپ گذاشت. آقای کیروش از امیرحسین صادقی در جامجهانی به عنوان دفاع چپ استفاده کرد و این چرخه هنوز ادامه دارد. پس ما از چه چیزی تعجب میکنیم؟ سالهاست دفاع کنار خوب در فوتبالمان نساختهایم که تیم ملی بخواهد از آنها استفاده کند.
اما مشکلات ما از جاهای اساسیتری شروع میشود که میرسد به نداشتن مدافع کناری و بازیکن خلاق! DNA فوتبال ما خلاقیت است اما چرا در حال حاضر بازیکن خلاق در فوتبالمان نداریم؟ تا اینها بررسی نشود و نتوانیم فوتبالمان را از اساس آسیبشناسی صحیح و اصولی کنیم، در بحثها و تحلیلهای سطحی گم خواهیم شد.
ما باید برگردیم به اساسنامه سراسر غلط فدراسیون؛ برویم سراغ تصمیمگیرندگان اصلی فوتبال. آنها هستند که فوتبال ما را به این روز انداختهاند.
آینده بی آینده
از نظر من، ما کلا آیندهای نداریم. شما عملکرد تیم ملی در جامجهانی را خواهید دید. شرایط فوتسالمان را (چه بانوان و چه آقایان) در زمان انجام بازیهای مهم خواهید دید. شرایط تیمهای باشگاهیمان را که کاملا دارید تماشا میکنید. اوضاع تیمهای پایهمان را هم قبلا دیدهاید و بازهم در ادامه میبینید. به نظر من همهچیز گویاست. آنوقت ما درگیر تعویض اشتباه، دیر دعوت شدن یک بازیکن به تیم ملی یا چیزهایی از این دست هستیم. اینکه دوباره بگوییم مربی ایرانی خوب نیست، مربی خارجی بیاریم یا بعد از آن بگوییم خارجی هم نشد، باز ایرانی بیاوریم. ما باید قبول کنیم کسانی که صاحب فکرهای بهتر هستند، باید برای فوتبال ما فکر کننند و تصمیم بگیرند.