به گزارش "ورزش سه"، فاستر نگاهی تازه به حرفهایگری رونالدو در دوران حضورشان در منچستریونایتد ارائه کرده است. این دروازهبان سابق شیاطین سرخ به یاد دارد که چگونه عادتهای صبحگاهی و تمرکز خللناپذیر رونالدو او را از سایر بازیکنان تیم متمایز میکرد. فاستر توضیح داد که در حالی که دیگر بازیکنان ممکن بود بین تمرین و تفریح تعادل برقرار کنند، وسواس رونالدو نسبت به کمالگرایی هیچ جایی برای حواسپرتی باقی نمیگذاشت.
رونالدو در سال ۲۰۰۳ به عنوان نوجوانی جاه طلب از اسپورتینگ به منچستریونایتد پیوست و تحت هدایت سر الکس فرگوسن به یک ابرستاره جهانی تبدیل شد. او در طول شش سال پرافتخار در اولدترافورد در ۲۹۲ بازی ۱۱۸ گل به ثمر رساند و سه قهرمانی لیگ برتر، یک قهرمانی لیگ قهرمانان، دو جام اتحادیه، یک جام حذفی و توپ طلای سال ۲۰۰۸ را کسب کرد. سرعت انفجاری، عادتهای تمرینی خستگیناپذیر و شم گلزنیاش، تعریف تازهای از وینگر مدرن ارائه داد.
فاستر در گفتگو با برنامه تاکاسپورت برکفست در این باره اظهار داشت: «او همیشه آماده بود. واقعاً همیشه آماده بود. اولین نفری بود که میآمد و آخرین کسی که میرفت. میدانم این جمله کلیشهای به نظر میرسد و همه همین را میگویند که چقدر حرفهای است، اما او واقعاً همان آدم بود. واقعاً همانطور بود. همیشه خیلی زود میآمد، حتی وقتی من هم زودتر از معمول میرسیدم، او از قبل آنجا بود. تمام ماساژها و آمادهسازیهایش را انجام داده بود، در سالن بدنسازی فعال بود، کارهای پیشگیری را انجام میداد.»
وقتی جف استلینگ از او پرسید که آیا رونالدو همراه با سایر بازیکنان یونایتد به گردش یا تفریح میرفت، فاستر پاسخ داد: «نه، اصلاً علاقهای نداشت، واقعاً. او اهل نوشیدنی نبود. رونالدو هیچ میلی به حضور در آن فضاها نداشت. میدانست داستان چیست. میدانست افراد زیادی هستند که میخواهند او را در موقعیتهای ناخوشایند قرار دهند، از او عکس بگیرند یا چیزی علیه او بسازند. بنابراین اصلاً برایش جذابیتی نداشت.
اما وقتی پای فوتبال در میان بود، برایش جدیترین موضوع بود. وقتی بحث درست انجام دادن کار، تمرین سخت و رفتار حرفهای پیش میآمد، در صدر همه قرار داشت و کمی دیوانه بود. شاید علاقهای به درگیری با حاشیههای بیرون از زمین نداشت، اما وقتی نوبت به تعهد در تمرین و فوتبال میرسید، بیرقیب بود.
در رسانهها، سر الکس همیشه با تحسین از رونالدو یاد میکرد و البته که کار سختی هم نبود چون او همان بود که میدیدیم. کاملاً مشخص بود که او محبوب مربی است، قطعاً شاگرد محبوب بود. البته این به معنای برخورد ترجیحی نبود، چون کیفیت او آن قدر آشکار و برتر بود که نیازی به امتیاز ویژه نداشت. او به سادگی از همه بهتر بود.»