
به گزارش ورزش سه، مجید جلالی در این تحلیل از پیشرفت هرچند آرام اما مهم تیم ملی از نظر فنی صحبت کرده؛ او معتقد است مهمترین اتفاق این مسابقه زمانی رقم خورد که یک بازیکن با DNA فوتبال ایران به زمین آمد و همهچیز را تغییر داد. این تحلیل متفاوت و خواندنی را از دست ندهید:
من بازی شب گذشته تیم ملی را خیلی بادقت تماشا کردم و از نگاه من در این مسابقه نکتهای وجود داشت که اگر ما بیشتر به آن توجه کنیم، شاید بتواند حلال بسیاری از مشکلات ما در آینده باشد.
ما نیمه اول خیلی خوبی نداشتیم اما در نیمه دوم شرایط بهتر شد تا رسیدیم به جایی که تیم ملی چند تعویض انجام داد. قبل از اینکه به این مورد به صورت مفصل بپردازم، لازم است به یک مقدمه مهم اشاره کنم. ببینید؛ فوتبال هرکشور مجموعهای از خصوصیات مخصوص به خودش را دارد که امروزیها به آن DNA فوتبال آن کشور میگویند. این DNA، مجموعهای از شاخصههاست که در فوتبال هرکشور وجود دارد و مختص به همان کشور هم هست.
به عنوان مثال DNA فوتبال ترکیه و شاخصههای فوتبال در این کشور کاملا با DNA فوتبال اسپانیا و شاخصههای بازی این تیم متفاوت است. یا مثلا DNA فوتبال کرواسی با خصوصیات فوتبال در انگلیس یا آلمان فرق میکند. برهمین اساس فوتبال ایران هم DNA مختص به خودش را دارد. فوتبالی که در آن یک سری بازیکن خلاق با ظرافت بازی بسیار بالا حضور دارند که به راحتی میتوانند با استفاده از مهارتهای فردیشان در هر بازی تعیینکننده باشند.
اگر بخواهیم به گذشته برگردیم، بازیکنان زیادی در تاریخ فوتبالمان با این ویژگیها داشتهایم. از بیوک جدیکار تا اکبر افتخاری و ایرج داناییفر و حتی حسن روشن؛ در نسلهای بعدتر هم خداداد عزیزی و علی کریمی. فوتبال ما هر زمانی بازیکنانی با این ویژگی در ترکیب خود داشته، تیم بهتری در آسیا بوده است.
حالا اما شرایط متفاوت شده و چندین سال است که حتی در تیمهای پایه ما، اغلب مربیان سراغ بازیکنان فیزیکی با توانایی بازی درگیرانه رفتهاند. اتفاقی که باعث شده بیشتر بازیکنان ظریف و ریزنقش کنار بمانند؛ دقیقا فوتبالیستهایی که مطابق با DNA فوتبال ایران هستند اما به صرف اینکه توانایی بازی درگیرانه و فیزیکی کمتری دارند، از آنها چشمپوشی شده است.

یادم میآید ۵ سال قبل و زمانی که دراگان اسکوچیچ سرمربی تیم ملی بود، بازیکنهایی مثل علی قلیزاده و مهدی قایدی در ترکیب اصلی تیم ملی بازی میکردند و آن تیم موفق هم بود.
حالا برسیم به بازی دیشب و به خصوص ۲۰ دقیقه آخر؛ زمانی که علی کوشکی به زمین آمد و به نظرم با ورود این بازیکن ریزنقش به مسابقه، اصلا حال و هوای بازی به کل تغییر کرد. او در همان دقایق کوتاه کارهایی انجام داد که دقیقا DNA فوتبال ایرانی در آن هویدا بود. چیزی که ما سالهاست از آن چشمپوشی کردهایم اما با همان ویژگی فوتبال ایرانی، شیرازه ازبکهای سختکوش را بارها و بارها به ریختیم و اصلا بازی تیم طراوت دیگری به خود گرفت.
میخواهم بگویم که فکر میکنم اگر ما بخواهیم فوتبالمان همواره در مدار بهتری باشد، بهتر است روی DNA مختص به خودمان بیشتر و بهتر کار کنیم و این موضوع را به مربیان پایه و باشگاهیمان هم القا کنیم که با روی آوردن به این ویژگی، نتایج بهتری برایمان رقم خواهد خورد.
اگر بازهم بخواهم از گذشته نمونهای پیدا کنم، میتوانم به پرسپولیس زمان برانکو اشاره کنم. یادم میآید آن زمان فرشاد احمدزاده، محسن مسلمان و سروش رفیعی هافبکهای پرسپولیس بودند که هیچکدامشان هم هافبک خیلی فیزیکی و درگیری نبودند اما پرسپولیس را به یک دوره شکوفایی رساندند. همه اینها را که کنار هم میگذارم، به این نتیجه میرسم که اگر ما روی DNA فوتبال خودمان متمرکز شویم، حتما نتایج بهتری به دست خواهیم آورد.
در بازی مقابل ازبکستان به جز کوشکی، به نظر من مهدی هاشمنژاد هم که جزو همین دسته بازیکنانی است که گفتم، نشان داد که میشود برای آینده رویش حساب کرد. او بازیکن بسیار خوب و باکیفیتی است و قطعا میتواند به تیم ملی کمک کند.
شما میدانید که همین حالا، گرانترین بازیکنان فوتبال در دنیا کسانی هستند که توانایی دریبل کردن دارند و در نبردهای یک به یک موفق عمل میکنند، چون این بازیکنها تعیینکننده هستند و میتوانند نتایج مسابقات را عوض کنند. حتی در سطح اول فوتبال اروپا هم تیمی مثل منچسترسیتی در اوج دوران موفقیتش مجموعهای از این بازیکنها را در اختیار داشت.

در مسیر پیشرفت، بدنهای بهتر و نیازمند صبر
نکته دیگری که من در بازی شب گذشته تیم ملی دیدم، این بود که ما حتی از نظر بدنی هم از ازبکها بهتر بودیم؛ درست است که آنها در ۲۰ دقیقه آخر مسابقه ۱۰ نفره شدند اما از همان شروع مسابقه و به خصوص در نیمه دوم هم تیم ما دوندهتر بود. ما در برخی بخشهای بازی پیشرفت کردهایم و این موضوع مشخص است؛ هرچند شاید در بخش مالکیت و زمانی که توپ را در اختیار داشتیم، کلاس بازیمان به ازبکستان نمیرسید.
با این حال معتقدم این تیم آرامآرام دارد خودش را پیدا میکند و از نظر من هرچقدر فضای درون و اطراف تیم آرامتر باشد، این اتفاق سریعتر رخ خواهد داد. ما هنوز مشکلات فنی زیادی داریم اما باید اجازه بدهیم این مشکلات رفع شوند. همین حالا بازیکنهایی که دیروز به بازی آمدند و به ترکیب تیم ملی اضافه شدند، مطمئنا در آینده به این تیم کمک بیشتری خواهند کرد.
فلشبک به گذشته، چیدمان بهتر پنالتیها
یادم میآید در جام ملتهای آسیا سال ۲۰۰۷ و در دیدار حساس مقابل کرهجنوبی بازی به ضربات پنالتی رسید و در همان پنالتیها اول ما دو ضربه را از دست دادیم؛ در حالی که به بهترین نفراتمان مثل جواد نکونام اصلا فرصت پنالتی زدن نرسید!
آمار میگوید ۸۳ درصد بازیهایی که پنالتی کشیده میشود، در سه ضربه اول یک ضربه خراب میشود؛ بنابراین سه ضربه اول، مهمترین ضربات هستند و باید بهترین پنالتی زنندهها هر تیم این ضربات را بزنند. چون اگر هر سه ضربه اول گل شود، شانس بردن پنالتیها کاملا بالا میرود. در بازی دیروز هم به نظر من چینش نفرات پنالتیزن ما میتوانست بهتر باشد. من هم ویدیوی آخر بازی و اینکه آقای قلعهنویی از میلاد محمدی و مهدی طارمی درباره زنندگان ضربات سوال میکرد را دیدم اما واقعا نمیدانم چه اتفاقی افتاده و چه کسانی قرار بوده ضربات را بزنند و آیا این نفرات تغییر کردهاند یا نه!
در آخر هم دوست دارم به یک موضوعی اشاره کنم. از نظر من چالش اصلی ما، بعد از جامجهانی ۲۰۲۶ آغاز خواهد شد. قبول دارم که تیم ملی اشکالات زیادی دارد اما اینکه ما مقصر تمام این اشکالات را سرمربی تیم بدانیم هم از نظر من یک اشتباه راهبردی است.
من معتقدم حتی اگر همین حالا تمام گروه مربیگری تیم ملی عوض شوند و گروه جدیدی سرکار بیایند، هیچ تفاوت معناداری تا شروع مسابقات جام جهانی در تیم ملی ایجاد نخواهد شد.