
به گزارش "ورزش سه"، «من به قلیزاده اعتماد دارم. او بازیکنی سرعتی، قدرتمند و تکنیکی است که در آغاز مسیر حرفهای خود قرار دارد. اعتمادبهنفس او را بالا میبریم تا بتواند ظرفیت واقعی خود را نشان دهد. یکی از مهمترین استعدادهای تیم ماست؛ بازیکنی سختکوش، متعهد و اهل تلاش که میتواند در آینده به یکی از بهترین بازیکنان ایران تبدیل شود.» - حدود یک ماه از این صحبتهای ریکاردو ساپینتو میگذرد، در روزی که او تلنت جدید فوتبال ایران را پرزنت میکرد.
سرمربی آبیها از یک وینگر سرعتی و تکنیکی صحبت کرد که همه منتظر شکوفا شدنش با پیراهن این تیم بودند؛ اتفاقی که در یک بازی مهم و سخت رخ داد. درست وقتی با نظر ساپینتو، اسماعیل از ابتدای بازی با الوصل امارات در ترکیب استقلال به میدان رفت. آن هم در روزی که تیمش به امتیاز نیاز جدی داشت.
اتفاقات قلی زاده در این فرصت به شگفتانه ترکیب آبیها تبدیل شد و به خوبی توانست جای علیرضا کوشکی را پر کند. او علاوه بر اینکه با سرعت و تکنیکش در افزایش میل هجومی استقلال تاثیر مثبت داشت، با یک پاس کوتاه در عرض زمینه به ثمر رسیدن گلی زودهنگام و امتیازآور برای تیمش را فراهم کرد.
نکته مهم ثانیههایی بعد از پاس بود؛ به محض اینکه سعید سحرخیزان پاس قلی زاده را با قدرشناسی به گل تبدیل کرد، بغض اسماعیل ترکید. او داشت در روزی که برای اولین بار اعتماد کامل ساپینتو را متوجه خود میدید، اولین اثرگذاری مستقیمش روی گل را تجربه میکرد و در زمانی که همه به شادی گل نگاه میکردند، اسماعیل در آنطرفتر، چشمانش را گرفته بود و با بهت سنگین در بهترین لحظه فوتبالی خود، دوران سخت کودکی را مرور میکرد.
از دورانی حرف میزنیم که خودش یکبار اینطور برایمان روایت کرده بود:
«در 9 سالگی پدرم را از دست دادم. روستای ما تا اردبیل 25 دقیقه فاصله داشت. چون روستای ما نزدیک کوه سبلان بود، مسیر روستای ما همیشه برف سنگین داشت و تردد وسایل نقلیه خیلی کم بود. بیشتر اوقات تا سه ساعت منتظر میماندم تا یک وسیله عبور کند و من را به روستا برگرداند. یادم هست یکبار حدود شش ساعت منتظر مانده بودم که خسته شدم و رفتم زیر پل خوابیدم.»
بخشی دیگر از صحبتهای او به ما میگوید که انگار آن بغض به یاد مادر ترکید:
«هم به لحاظ رفت و آمد به اردبیل و هم به لحاظ مالی شرایط خیلی سختی داشتم. آن زمان درک الان را از شرایط نداشتم و همیشه به مادرم اصرار میکردم که باید فوتبالم را بازی کنم. هر چه در زندگی دارم مدیون زحمات مادرم هستم.»

حالا اسماعیل در نقطه شروع خود قرار گرفته. او با گلی که ثمرهاش با بغض و اشک همراه بود، نشان داد که زیر سنگینی پیراهن استقلال و زیر فشار انتظارات خرد نخواهد شد، بلکه این سختیها تبدیل به سوخت او شده است. او فرصتی پیدا کرده تا جایگاهش در ترکیب ثابت استقلال را حفظ کند، اعتماد ساپینتو را به واقعیت بدل سازد و به یاد پدر و برای فداکاریهای مادر، به روزها و اتفاقات مهمتری در سطح اول فوتبال ایران دست یابد.