
به گزارش "ورزش سه"، ایتسیار گونزالس در یک مصاحبهٔ طولانی و تند با روزنامهٔ مارکا افشا کرده که از زمانی که برای فعالیت بهعنوان متخصص تغذیه به رئال مادرید پیوسته، دچار آزار و اذیت شغلی از سوی باشگاه شده است. این متخصص اهل باسک که سابقهٔ علمی و حرفهای قابلتوجهی دارد، پروندهٔ خود را به دادگاه کشانده است.
او اینگونه توضیح میدهد که ماجرا از کجا شروع شد:«بعد از تجربههای بدی که با کادر پزشکی تیمهای دیگر داشتم، به مادرید گفتم نه؛ اما آنقدر اصرار کردند که در نهایت قبول کردم، چون گفتند این درخواست شخص رئیس باشگاه است.»
او ادامه میدهد:«آن فصل، کارواخال و رودریگو تنها بازیکنانی بودند که میخواستند با من کار کنند. چند بازیکن دیگر هم به من گفتند دوست دارند همکاری را شروع کنند، اما پزشکان به آنها گفتند «حتی به ذهنتان هم خطور نکند.»
«در نوامبر ۲۰۲۳ دوباره با من تماس گرفتند تا تمام فصل ۲۴-۲۰۲۳ با کارواخال و آردا گولر کار کنم. پزشکان به آنها گفتند این کار را نکنند و به من هم گفتند کارم هیچ فایدهای ندارد.»
«در اکتبر ۲۰۲۴، وقتی دنی کارواخال مصدوم شد، دوباره از من کمک خواست. بعد از آن، یک فیزیوتراپ به نمایندگی از رئیس باشگاه با من تماس گرفت تا به کل تیم ملحق شوم. گفتم نمیتوانم تماموقت آنجا باشم و اصلاً هم نمیخواهم، چون به کارم احترام نمیگذارند. در نهایت به توافقی رسیدیم که نصف هفته در محل باشگاه و نصف دیگر را از خانه کار کنم. قبول کردم چون گفتند این یک درخواست شخصی از طرف رئیس است و او کاری میکند که پزشکان اجازه بدهند من کارم را انجام دهم.»
اما به گفتهٔ ایتسیار، هیچکدام از این وعدهها عملی نشد:«از همان دقیقهٔ اول، خدمات پزشکی فضایی کاملاً خصمانه ایجاد کردند. روز اول به من گفتند که حضورم فقط یک خواسته عادی از رئیس است، اما آنها بلدند چطور او را مدیریت کنند و او هر کاری که آنها بخواهند انجام میدهد، و اینکه قرار است او را قانع کنند من دیوانهام تا اخراجم کند. من را به کسی معرفی نکردند، سلام نکردند، با من حرف نزدند. ایمیلها و پیامهایم را هم جواب نمیدادند.»
«فقط گاهی وقتی در راهروها از کنارم رد میشدند، به من میگفتند همهچیز را اشتباه انجام میدهم و اینکه رئیس گفته با کسی حرف نزنم، از آن اتاق تاریک و دلگیری که برایم گذاشتهاند بیرون نیایم، با بازیکنان صحبت نکنم، هیچ کاری نکنم، چون هیچکس من را آنجا نمیخواهد و بازیکنان از من متنفرند. هفتهٔ اول من را متهم کردند که یک محمولهٔ کامل مکمل غذایی را دزدیدهام، اما توانستم ثابت کنم کار من نبوده. با این حال ترس به جانم افتاد و از آن به بعد فقط بهصورت مکتوب ارتباط برقرار میکردم.»
«در نهایت خودِ رئیس باشگاه شخصاً آمد و گفت دقیقاً چه کاری از من میخواهد؛ چیزهایی کاملاً متفاوت با دستورهایی که آنها از طرف رئیس به من میدادند. من دقیقاً همان کاری را انجام دادم که رئیس خواسته بود. با این حال، مانعتراشی و آزار ادامه داشت: در بوفه غذاهایی میگذاشتند که من توصیه نمیکردم؛ پیشخدمت به من میخندید و مدام به بازیکنان میگفت به حرفهایم گوش ندهند چون هیچ چیزی بلد نیستم؛ آشپز آنچه من میخواستم آماده نمیکرد و هرچه دلش میخواست، حتی شیرینی و کیک قبل از مسابقه، میگذاشت؛ مدیر تدارکات مواد غذایی پیشنهادی من را نمیخرید؛ کسی که باید مکملها را آماده میکرد، مکملهایی غیر از آنچه من گفته بودم میداد؛ پزشکان و فیزیوتراپها به بازیکنان میگفتند دستورالعملهای من را دنبال نکنند، هیچ اطلاعاتی از وضعیت بازیکنان به من نمیدادند. مدام من را مسخره میکردند و در گروههای واتساپی به من میخندیدند.»

ایتسیار هیچ گلایهای از بازیکنان ندارد، برعکس:«آنها فوقالعادهاند. من اجازه نداشتم زیاد با آنها صحبت کنم چون کادر پزشکی دائم مانع میشد، و خودِ بازیکنان بودند که درخواست کردند با آنها سفر کنم، چون در والدبباس این امکان را نداشتند. در کل، به نظرم جوانهایی بسیار خوب، محترم، کنجکاو و مشتاق یادگیری و فهمیدن چرایی مسائل هستند. خیلی دلم برایشان میسوزد، چون آنها قربانیان یک زندان طلاییاند و هیچ کاری از دستشان برنمیآید. با وجود اینکه هر روز کادر پزشکی به آنها میگفت دستورهای من را اجرا نکنند، بیشترشان سعی میکردند انجامش دهند. این تنها نکتهٔ مثبتی است که از این تجربهٔ وحشتناک با خودم میبرم.»
او ادامه میدهد:«در این فضای خصمانه، مدیریت من را به خانه فرستاد و اجازه نداد به بازی مقابل اسپانیول سفر کنم. دچار ترس و اضطراب شدم، نمیتوانستم بخوابم، مدام گریه میکردم. از مدیریت کمک خواستم و گفتند تحمل کن.
در بازی مقابل خیرونا رئیس باشگاه را دیدم؛ خیلی عصبانی بود، بهخاطر دروغهایی که دربارهٔ من به او گفته بودند. برای من همهچیز همانجا تمام شد. دوباره خواستم بروم، اما اجازه ندادند و گفتند حقیقت را به رئیس خواهند گفت.»
در نهایت موفق میشود جدا شود:«مدیر منابع انسانی با من تماس گرفت تا از کارم تشکر کند و بگوید نتوانستهاند مقابل پزشکان کاری کنند و سرویس تغذیه بهکلی لغو شده است. گفتند کارم فوقالعاده بوده، همهچیز را درست انجام دادهام و تمام مبلغ باقیماندهٔ قراردادم را پرداخت کردند. به او گفتم فقط میخواهم رئیس و بازیکنان حقیقت را بدانند و اینکه تمام دروغهایی را که دربارهٔ من در باشگاه گفته شده، تکذیب کنند. او خیلی مؤدبانه گفت این امکانپذیر نیست.»
در نهایت، ایتسیار شکایت میکند:«با اینکه به من توصیه کردند شکایت نکنم و گفتند هیچ شانسی برای برد ندارم و علاوه بر آن زندگیام را نابود میکنند، اما شکایت کردم.»