نگرانی از تبحر و تجربه و تخصص و ارتباط
فدراسیون در آستانه مهمترین تصمیم این 4 سال
این روزها فدراسیونی که رئیس ندارد باید یکی از مهمترین و سرنوشتسازترین تصمیمهایش را بگیرد.
به گزارش ورزش سه ، انتخاب سرمربی تیم ملی در حالی که تا از دست دادن جامجهانی قطر چندان فاصلهای نداریم، باید انتخابی هوشمندانه باشد. در فدراسیون فوتبال تخصص چندانی برای انتخاب سرمربی تیم ملی نمیبینیم.
هیأترئیسه فدراسیون فوتبال با حضور چهرههایی همچون فریدون اصفهانیان، هدایتالله ممبینی، محمود اسلامیان، محمود شیعی، عبدالکاظم طالقانی، لیلا صوفیزاده و حیدر بهاروند میخواهند سرمربی تیم ملی را انتخاب کنند. کیفیت انتخاب با دانش و تجربه به دست میآید؛ تجربه مدیریت باشگاههای بزرگ یا فدراسیون و البته شناخت از بازار و کیفیت و سیاق مربیان برای تشخیصهای هوشمندانه.
این کار سادهای نیست که حیدر بهاروند و همکارانش بتوانند انجامش دهند. خوشبینانهترین حرف درباره قرارداد ویلموتس این است که مهدی تاج با تجربههایی بسیار بزرگتر در مقایسه با حیدر بهاروند و بقیه اعضای هیأترئیسه، بدون آگاهی از بازار جهانی مربیان، ویلموتس را به قیمتی بسیار گزاف استخدام کرد، اگر نخواهیم به زوایای عجیب آن قرارداد توجه کنیم.
فدراسیون فوتبال با جدایی تاج و کفاشیان بیتجربهتر شده و این انکارشدنی نیست، اگرچه با حضور تاج و کفاشیان نیز انبوهی از تصمیمات عجیب سالیان سال بر فوتبال تحمیل شد اما حالا به حیدر بهاروند رسیدهایم و این میتواند منجر به خطاهای بیشتری شود.
انتخاب فدراسیون اگر یکی از گزینههای ایرانی مثل علی دایی یا امیر قلعهنویی باشد، شاید چندان به تخصص و تبحری در انتخاب و نحوه قرارداد نیاز نداشته باشیم اما اگر این ادعا صحت دارد که شاید فدراسیون یک گزینه خارجی را انتخاب کند، آنگاه مجبوریم به یاد بیاوریم که قرارداد با مارک ویلموتس چه فاجعهای را برای فدراسیون فوتبال رقم زد.
فدراسیون فوتبال در موقعیتی نیست که یک مربی بزرگ را برای برنامهای بلندمدت استخدام کند. خواب و خیال است که یک کارلوس کیروش دیگر را انتظار بکشیم. حتی برانکو ایوانکوویچ هم عمان را به کار با فدراسیون ایران ترجیح داد. در چنین موقعیتی باید بپذیریم صعود ما به جامجهانی قطر بشدت تهدید میشود.
فوتبال ایران مخمصههایی تاریخی را تجربه میکند و در موقعیتی قرار گرفته که نمیتوان درباره آینده پیشبینی امیدوارکنندهای داشت. این فقط فدراسیون فوتبال نیست که با بحرانهای جدی مواجه است بلکه یک بحران عمومی در باشگاهها، تمام فضای فوتبال ایران را اشغال کرده و آنچه به شدیدتر شدن بحرانها منجر شده، سوءمدیریت است.
فوتبال ایران وقتی کمی شرایط اقتصادی بهتری داشت، این سوءمدیریت در میان آن هزینههای گزاف مخفی میشد، اما حالا نمایشی همهجانبه و تمامعیار از سوءمدیریت در فوتبال به نمایش درآمده است؛ نمایشی روی صحنه که دیگر غافلگیرکننده هم نیست. اشتباهات دیگر اتفاق نیستند، بلکه به یک جریان تبدیل شدهاند.
گذر از این مرحله آسان نیست اما امیدواریم تیم ملی ناامیدی را با یک انتخاب بیراه بیشتر نکند.
فرشاد کاس نژاد